با اسرائیل چهکنیم؟
مروری بر تحولات خاورمیانه در آستانه سالگرد عملیات طوفانالاقصی در ۷ اکتبر حاکی از این گزاره است که هرچند در ابتدا، این اسرائیل بود که با وارد آمدن ضربهای عمیق به منظومه بازدارندگیاش، بازنده ساعات و شاید هفتههای نخست پس از عملیات نظامی حماس بود، اما ماههای بعد، واقعیتی را نمایان و سوالهای فراوانی را ایجاد کرد.
واقعیت تحولات بیش از ۱۱ ماه گذشته آن است که بنیامین نتانیاهو و کابینه افراطیاش خیلی زود، تهدید را به فرصت بدل کرده و از فضای خاورمیانه پسااکتبر برای پیشبرد اهداف بیثباتکننده و جنگطلبانه خود بهره بردند. نابودی نوار غزه و زیرساختهای آن و ترور رهبران مقاومت فلسطینی از یک سو اما مهمتر از آن ایجاد مشروعیت برای ترور فرماندهان ایرانی، حمله به اماکن دیپلماتیک ایران و در نهایت ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در پایتخت جمهوری اسلامی ایران، بهانه و مشروعیتی میخواست که در پرتو طوفانالاقصی برای نیروی اشغالگر مهیا شد.
حال نیز نتانیاهو تمایل خود را برای ادامه جنگ تا دستیابی به تمامی اهداف تلآویو پنهان نکرده و هر روز قدم جدیدی برمیدارد و حالا نیز حمله نظامی همهجانبه به لبنان را آغاز کرده است تا سایه بازدارندگی حزبالله را از آسمان اسرائیل محو کند. در این میان تلاش جمهوری اسلامی ایران نیز برای تقویت بازدارندگی خود با اجرای عملیات «وعده صادق» عملاً با شکست مواجه شده است که اگر اینگونه نبود، ترور هنیه صورت نمیگرفت. امروز نیز مقامات در تهران، به درستی نسبت به نیفتادن در دام نخستوزیر جنگطلب اسرائیل هشدار میدهند اما سوال مهم امروز این است که حالا باید با اسرائیل چه کرد؟