شکست راهبردی نتانیاهو

از نظر رهبران رژیم صهیونیستی و به‌ویژه بنیامین نتانیاهو، تنها راه جبران شکست ۷ اکتبر، وارد کردن یک خسارت بزرگ به غزه و برجای‌‌گذاشتن یک ویرانه برای فلسطینی‌ها است. با انجام حملاتی بی‌‌سابقه، رژیم صهیونیستی قصد دارد نشان دهد که هرگونه اقدامی علیه این رژیم، چه هزینه‌‌ها و پیامدهای سنگینی خواهد داشت.

حاکم‌ ‌کردن فضایی از ترس و وحشت در غزه و ارسال پیام به کشورهای منطقه مهمترین هدف راهبرد نظامی رژیم صهیونیستی در غزه است. رژیم صهیونیستی همزمان با حملات گسترده و وحشیانه به غزه، عملیات متعددی را نیز در کرانه باختری انجام داده و همزمان با تبادل آتش، خود را برای یک رویارویی بزرگ با حزب‌‌الله آماده می‌کند.

از شواهد چنین برمی‌‌آید که اعضای تندرو کابینه نتانیاهو خواستار انجام عملیات نظامی گسترده‌ای علیه حزب‌‌الله لبنان هستند و در این بین یواو گالانت، وزیر جنگ را مانعی بزرگ می‌دانند و به همین سبب در پی برکناری وی و جایگزین کردن گیدون سعار هستند. با پیوستن احتمالی سعار به کابینه نتانیاهو، وزن سیاسی نخست‌‌وزیر رژیم صهیونیستی در توازن قدرت داخلی بالاتر خواهد رفت و افراد بیشتری با وی همراه خواهند شد.

ضمن اینکه همزمان گالانت به لوید آستین وزیر دفاع دولت بایدن هشدار داده است که دوره مذاکرات و گفت‌وگوهای دیپلماتیک برای پایان دادن به بحران در مرز لبنان رو به اتمام است. تمامی شواهد گویای آن است که ارتش رژیم صهیونیستی برای حمله‌‌ای گسترده به لبنان آماده می‌‌شود. به نظر می‌‌رسد رژیم صهیونیستی قصد دارد که از فرصت حضور نیروهای آمریکایی در منطقه برای راه انداختن یک جنگ بزرگ با لبنان استفاده کند.

صرف‌‌نظر از اینکه رژیم در انجام این مهم موفق شود یا خیر، آنچه بیش از همه مهم می‌نماید، این است که تأثیر اقدامات غیرانسانی رژیم صهیونیستی در نوار غزه و کشتار گسترده غیرنظامیان، شکستی استراتژیک و جبران‌ناپذیر برای این رژیم است. گرچه ممکن است این رژیم با انجام عملیات نظامی، به صورت تاکتیکی در تضعیف نیروی نظامی حماس موفق شود اما بی‌‌تردید بحران غزه رؤیای نتانیاهو و رهبران افراطی رژیم صهیونیستی برای محو هرگونه احتمال تشکیل دولت فلسطینی را سخت آشفته کرده است.

تمامی کوشش نتانیاهو و هم‌پیمانان افراطی وی در کابینه رژیم اسرائیل این است که طرح احتمال تشکیل یک دولت فلسطینی در منطقه را از اساس نابود و ریشه‌‌کن سازند. تمامی عملیات‌ نظامی و روانی نتانیاهو با هدف تحقق چنین هدفی انجام می‌‌شود. با وجود این، حرکت‌‌های مردمی در منطقه و حتی در کشورهای متحد رژیم صهیونیستی در اروپا و سایر نقاط جهان نشان می‌‌دهد که نه‌تنها نتانیاهو در رسیدن به این هدف ناکام مانده بلکه اکنون بیش از هر زمان دیگری مشروعیت تشکیل یک دولت فلسطینی و ضرورت انجام آن با پذیرش بیشتری همراه شده است.

کابینه افراطی رژیم صهیونیستی به دنبال گسترش منازعه به سایر نقاط منطقه خاورمیانه است تا اساساً امکان طرح تشکیل دولت فلسطینی را در حاشیه قرار دهد. مخالفت با هرگونه توافقی برای آتش‌‌بس و پایان دادن به جنگ غزه با این آگاهی است که در صورت تحقق چنین توافقی، بار دیگر موضع تشکیل دولت فلسطینی به‌عنوان خواسته‌‌ای مشروع و مهم‌تر از آن در مقام تنها راه‌‌حل برای تحقق صلحی پایدار در منطقه مطرح خواهد شد. نتانیاهو و همفکران وی تمامی کوشش خود را برای جلوگیری از این امکان به کار گرفته‌اند، اما به نظر می‌رسد با توجه به تحول مهمی که در افکار عمومی منطقه و جهان رخ داده است، تأخیر در طرح تشکیل دولت فلسطینی در نهایت نمی‌‌تواند تحقق آن در آینده را ناممکن سازد.

بحران غزه با تمامی تلفات انسانی و ویرانی زیرساخت‌‌ها که بی‌‌تردید پیامدهایی تأسف‌‌بار هستند در ارتقای مشروعیت تشکیل دولت فلسطینی و پذیرش این حق خلل‌‌ناپذیر در بین افکار عمومی منطقه و جهان اثری بی‌‌بدیل داشته است. رژیم صهیونیستی و دولت مستعجل نتانیاهو گرچه می‌‌توانند بر پیروزی‌‌های تاکتیکی خود در میدان جنگ تکیه کنند، اما سربرآوردن جوانه‌‌های نهال نیرومند مقاومت در سایر کشورها از جمله اردن و یمن و تنویر افکار عمومی در شناخت ماهیت این رژیم و کوشش بی‌‌اساس آن برای حذف حق مشروع تشکیل دولت فلسطینی، شکستی استراتژیک برای نتانیاهو و رژیم صهیونیستی است.