دیپلمــات عاقـل
نگاهی به پیشینه و عملکرد امیرسعید ایروانی و سایر نمایندگان ایران در سازمان ملل
نگاهی به پیشینه و عملکرد امیرسعید ایروانی و سایر نمایندگان ایران در سازمان ملل
ازسرگیری روابط میان ایران و عربستان سعودی در نتیجه 5 دور مذاکراتی صورت گرفت که تا اردیبهشت ۱۴۰۱ تنها مشخص بود با راهبری شورایعالی امنیت ملی در حال برگزاری است؛ انتشار یک عکس در این تاریخ اما چهره مذاکرهکننده ایرانی این گفتوگوها را مشخص کرد؛ عکس سهنفره منتشرشده از سوی نورنیوز، رسانه منتسب به شورایعالی امنیت ملی؛ امیرسعید ایروانی، معاون سیاست خارجی شعام را در کنار خالد الحمیدان، رئیس سرویس اطلاعاتی عربستان و مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق در جریان این مذاکرات نشان میداد که با لبخندی، از موفقیتآمیز بودن مذاکرات خود خبر میدادند و همین موفقیت نیز موجب شد تا دور بعدی این مذاکرات نیز توسط علی شمخانی، دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی ایران در پکن، برگزار و ازسرگیری روابط ریاض و تهران مورد موافقت طرفین قرار بگیرد.
هرچند ایروانی از زمان انتشار این تصویر مورد توجه رسانهها و افکار عمومی در فضای مجازی قرار گرفت و بهعنوان معاون شمخانی شناخته شد اما مذاکرهکننده ایرانی بغداد، پیش از یک دهه حضور خود در شورایعالی امنیت ملی، دیپلمات و کارمند وزارت امور خارجه بود. نماینده حال حاضر ایران در سازمان ملل متحد، پیش از حمله تحت رهبری آمریکا به عراق در سال ۱۳۸۱، کاردار ایران در سفارت کشورمان در بغداد بود. وی در زمان وزارت امور خارجه کمال خرازی، در شورای راهبردی روابط خارجی مشغول به کار شد. ایروانی در سال ۱۳۹۲، بهعنوان معاون امور بینالملل شورایعالی امنیت ملی منصوب شد و نزدیک به یک دهه این سمت را بر عهده داشت، تا اینکه در سال ۱۴۰۰ بهرغم بازنشستگی، مذاکرات با طرف سعودی را عهدهدار شد.
سابقه ایروانی، همچنین موفقیت او در ۵ دور مذاکره با سعودیها بهعنوان دستاوردی که او را مورد توجه قرار داد، موجب شد تا خبر انتصاب او بهعنوان جانشین مجید تختروانچی، با واکنش منفی از سوی رسانهها و تحلیلگران مواجه نشود؛ هرچند شاید وزارت امور خارجه در روزهای نخست آغاز به کار خود آنچنان سطح توقعات را از انتصابات خود پایین آورده بود که گزینهای بهتر از معاون پیشین شمخانی از سوی کسی قابل تصور نبود.
مجید تختروانچی، سلف سعید ایروانی، در مراسم خداحافظی با دیپلماتهای ایرانی در محل نمایندگی ایران در سازمان ملل، جانشین خود را دیپلماتی توانمند و بسیار خوشاخلاق توصیف کرد و گفت: «با آقای ایروانی در دوران تصدی سمتهای مختلف، ارتباط کاری نزدیکی داشتهام و او از دوستان بسیار خوب و صمیمی، خوشاخلاق و توانمند است». ایروانی در شهریورماه ۱۴۰۱، استوارنامه خود را به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل تقدیم و رسماً کار خود را آغاز کرد.
سخنرانیهای نماینده جدید ایران در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک نشان داد که وی هرچند مانند تختروانچی، تسلط بالایی در زبان انگلیسی ندارد اما قادر است تا متن پیش روی خود را با تلفظ درست و بدون وقفه بخواند.
از حاشیههای دوران بیش از یک سال مسئولیت ایروانی در سازمان ملل متحد، دیدار او با رابرت مالی، نماینده تعلیقشده آمریکا در امور ایران است. در دیماه ۱۴۰۱، خبری مبنی بر این دیدار در فضای مجازی پخش شد اما پیگیریهای خبرنگاران برای اطلاع از صحت و سقم آن به نتیجه نرسید تا اینکه در خردادماه ۱۴۰۲ روزنامه فایننشالتایمز، چاپ لندن، در خبری اعلام کرد که نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اخیراً چندین بار با امیرسعید ایروانی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد دیدار کرده است. یک فرد نزدیک به دولت جو بایدن در آن مقطع اعلام کرد که این گفتوگوها در درجه اول بر امکان تبادل زندانیان با ایران متمرکز بوده است. این زندانیان در شهریورماه سال جاری در جریان توافق میان ایران و آمریکا، با میانجیگری قطر ایران را ترک کردند.
درحالیکه براساس اطلاعاتی از منابع آگاه، ایروانی با شرط مجوز برای دیدار با مقامات آمریکایی، حاضر به پذیرش جایگاه جدید و ترک شورایعالی امنیت ملی شده است اما پس از خبر دیدار با رابرت مالی، گویا این مجوز لغو یا دیگر فضا برای دیدار نماینده ایران در سازمان ملل متحد با دولتمردان آمریکایی مهیا نشده است.
ایران و سازمان ملل متحد
ایران از جمله کشورهای بنیانگذار و اولیه سازمان ملل متحد به شمار میرود؛ نام ایران در ردیف ۵۱ کشوری است که از آنها در ضمیمه منشور ملل متحد بهعنوان اعضای اصلی و بنیانگذار سازمان یاد شده است. تاریخ رسمی عضویت ایران در سازمان ملل به ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵ برمیگردد که در آن تاریخ مفاد منشور ملل متحد و عضویت ایران در سازمان ملل به تصویب مجلس و دولت ایران رسید.
ایران در تدوین منشور ملل متحد مستقیماً نقش داشت بهگونهایکه گنجاندن مفهوم «عدالت» و «حقوق بینالملل» در منشور، نتیجه کاری ایران با چند کشور متفقالنظر دیگر بود. در این زمینه، نقش مشخصتر ایران در منشور ملل متحد، در دو موضوع دیگر یعنی بند (۴) ماده (۲) منشور در مورد منع مداخله فراملی سازمانهای بینالمللی در امور داخلی کشورها و همچنین مخالفت ایران با نحوه اداره شورای امنیت و بهویژه حق وتو در هنگام تصویب منشور ملل متحد بود. همچنین ایران در این دوره، تنها عضویت غیردائم شورای امنیت خود را در دهه ۵۰ میلادی (۱۹۵۵-۱۹۵۶) تجربه کرد.
در مراحل اولیه انقلاب، بسیاری از نخبگان حاکم به پیشبرد منافع ملی در قالب سازمانهای بینالمللی اعتقادی نداشتند و همین امر نیز موجب شد حضور ایران در نشستهای سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد کمرنگ شود و پرداخت سهمیههای عضویت نیز دچار اخلال شد؛ با این حال برخی از نخبگان اجرایی کشور بهویژه در دولت موقت تلاش داشتند تا در چارچوب قوانین بینالمللی موجود حرکت کرده و روابط گذشته ایران با سازمانهای بینالمللی بهویژه سازمان ملل را به طور محدود ادامه دهند. با پایان یافتن جنگ تحمیلی و تغییر نسبی شرایط سیاسی و شروع تلاش برای بازسازی کشور، در نگرش و سیاستهای دولت نسبت به دنیای خارج و نحوه سیاستگذاری و اجرا در داخل کشور تحولاتی به وجود آمد و در نهایت نیز استراتژی انتقادی نسبت به سازمان ملل جای خود را به تعامل انتقادی و در موارد متعددی به همکاری داد. در همین راستا نیز در سال ۱۳۷۷، طرح «گفتوگوی تمدنها» از سوی سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح و با استقبال سایر اعضای سازمان ملل مواجه شد و سال ۲۰۰۱ نیز به همین نام اختصاص یافت.
نمایندگان ایران در ملل متحد
نامآشناترین نماینده ایران در سازمان ملل متحد در این لیست کسی جز محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین نیست که در سالهای ۸۱ تا ۸۶، عهدهدار نمایندگی ایران در نیویورک بود. ظریف به درخواست سعید رجاییخراسانی، دومین نماینده ایران در سازمان ملل متحد پس از پیروزی انقلاب، بعد از کنارهگیری منصور فرهنگ، که تا سال ۱۳۶۶، عهدهدار این مسئولیت بود، سانفرانسیسکو را به مقصد نیویورک ترک کرد تا در دفتر نمایندگی ایران در مقر سازمان ملل متحد شروع به کار کند. وزیر خارجه پیشین کشورمان در این رابطه در کتاب آقای سفیر میگوید:«آنجا تقریباً کسی را که هم گرایشهای انقلابی داشته باشد و هم حقوق خوانده باشد، در اختیار نداشتند. دکتر رجایی که از دوستان مهندس موسوی بودند، دکترای فلسفه داشتند و به زبان انگلیسی نیز بسیار مسلط بودند. ایشان و چند کارمند قدیمی در نمایندگی حضور داشتند. آنها افراد بسیار محترمی بودند اما اعتقاد چندانی به حکومت جمهوری اسلامی نداشتند و اکثر آنها هیچگاه به ایران بازنگشتند».
سعید رجاییخراسانی، دومین نماینده ایران در سازمان ملل متحد، در سال ۱۳۹۲ و در سن 77 سالگی در بیمارستانی در زادگاهش کرمان درگذشت. حسن بهشتیپور، تحلیلگر سیاست خارجی پس از درگذشت دومین نماینده ایران در ملل متحد در یادداشتی با عنوان «درس بزرگی که از مرحوم رجاییخراسانی آموختم»، نوشت: «در همه مصاحبههایی که از زندهیاد رجاییخراسانی دیدم که تعمداً آنها هم در دوران جنگ تحمیلی کم نبود برای هر موردش کلی چیز یاد میگرفتم که چگونه باید پاسخ خبرنگاران را دقیق، حسابشده و بدون تعلل داد. این مصاحبهها از طرف مونیتورینگ صداوسیما در اختیار برونمرزی گذاشته میشد و من در آن روزها به ضرورت کاری از آن مصاحبهها برای خبر و تحلیل بهره میبردم و برایم بسیار آموزنده بود». این تحلیلگر سیاست خارجی همچنین در خاطره دیداری در سال ۶۳ با وی، جملهای را از رجاییخراسانی نقل میکند که «من هم معتقد هستم امروز ایران در برابر یک جهان مقاومت میکند و جنگ ما با صدام و یارانش در بین کشورهای زورگوی جهان است. اما ما در تبلیغات و دیپلماسی خود نباید بهگونهای عمل کنیم که دشمنان خود را متحد کنیم. درست برعکس، ما با آنکه میدانیم آنها در دشمنی با ایران با هم متحد شدهاند، باید رفتار خود را چه در صحنه تبلیغات رسانهای و چه در صحنه دیپلماسی بهگونهای تنظیم کنیم که بین دشمنان ما بر سر دشمنی با ایران اختلافنظر ایجاد شود».
دیپلمات مطرح دیگری که در سالهای پس از انقلاب وظیفه نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد را به عهده داشت، کمال خرازی، دیگر وزیر امور خارجه پیشین کشور است که در سالهای ۱۳۶۸تا ۱۳۷۶، ساکن نیویورک بود. محمدجواد ظریف در خاطرات خود نقل میکند که پس از آنکه در مرداد ۱۳۶۷ به ایران بازگشته و با نامه علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت در وزارت امور خارجه مامور شده است، به درخواست کمال خرازی بهعنوان سفیر و نفر دوم، بار دیگر راهی نیویورک شده است.
محمدهادی نژادحسینیان، دیگر نماینده ایران در سازمان ملل متحد بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۱ است که جز این سمت، به دلیل جایگاههای دیگر خود نیز در میان افکار عمومی شناختهشده است؛ وزیر راه و ترابری در دولت اول میرحسین موسوی (1360 تا 1363) و وزیر صنایع سنگین در دو دولت اکبر هاشمیرفسنجانی (1368 تا 1376)، مدتی نیز معاون امور بینالملل وزارت نفت بود که در سال ۱۴۰۰، پس از یک دوره طولانی بیماری، درگذشت. نژادحسینیان، پنجمین نماینده ایران نزد ملل متحد پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
باسابقهترین کارمند نمایندگی ایران در نیویورک، ششمین نماینده ایران در سازمان ملل متحد لقب گرفت. محمدجواد ظریف در سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ عهدهدار این مسئولیت بود. سالهای پس از انتخاب محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴، سالهای سخت کاری ظریف در نیویورک بود. وزیر خارجه پیشین کشورمان در خصوص نخستین برخورد خود با وی در مصاحبهای میگوید:«سال اولی که احمدینژاد به نیویورک رفت، من سفیر تحمیلی ایشان بودم. وقتی خواستم ایشان را به هتل ببرم بهعنوان سفیر میزبان ایشان بودم. در اتومبیل سفیر کنارش مینشیند و این پروتکل است و عرض کردم که اینجا سناتورها و مقامات غیردولتی آمریکایی را میبینم و برای شما نیز با افراد نامدار آمریکا جلسه گذاشتیم. ایشان گفتند میخواهم سناتورها را ببینم من گفتم این تصمیم را باید رهبر انقلاب بگیرند و ایشان خیلی بدشان آمد و سر میز شام با من ننشستند و با پروفسور حمید مولانا و حجتالاسلام آقاتهرانی و... نشستند و بعد از همان جلسه گفتند که ظریف را همین امروز بردارید و فلان شخص را بگذارید جای ایشان». ظریف همچنین در کتاب «آقای سفیر» میگوید که محمود احمدینژاد قصد داشت او را برکنار کند اما ظاهراً مورد توافق رهبری قرار نگرفت و سفیر ایران در سازمان ملل تا دو سال بعد کارش را ادامه داد. محمدجواد ظریف در نهایت در سال ۸۶ از نیویورک بازگشت و جای خود را به محمد خزاعی، معاون وزیر اقتصاد داد.
محمد خزاعی تا چندماه پس از پایان دولت محمود احمدینژاد یعنی اسفندماه ۱۳۹۲، نماینده ایران در سازمان ملل متحد بود. نخستین نماینده منصوب دولت یازدهم در ملل متحد، غلامعلی خوشرو بود که تا سال ۱۳۹۷ این مسئولیت را برعهده داشت. انتصاب او به نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد پس از آن صورت میگیرد که ایالات متحده آمریکا، حاضر به صدور ویزا برای حمید ابوطالبی گزینه اول دولت حسن روحانی برای این سمت نشد. خوشرو از دیپلماتهای باسابقه دستگاه دیپلماسی است که در سالهای اولیه پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۱ دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه را به منظور تربیت دیپلماتهای متعدد و متخصص تأسیس کرد و به مدت هشت سال ریاست این مرکز دیپلماسی را برعهده داشت. وی همچنین پیش از این سمت، به مدت ۷ سال نیز بهعنوان سفیر و معاون نماینده دائم در نیویورک مشغول به کار بود.
علت خودداری آمریکا از صدور ویزا برای حمید ابوطالبی که در آن زمان معاون سیاسی دفتر رئیسجمهوری ایران بود، مطرح شدن نام او بهعنوان یکی از افرادی است که در ماجرای گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در سال ۱۳۵۸ نقش داشته است. ابوطالبی البته در آن مقطع اعلام کرد که نقشی مستقیم در گروگانگیری نداشته و فقط در مقطعی درباره آزادی گروهی از این گروگانها، مترجم گروگانگیرها بوده است.
پس از خودداری آمریکا از صدور ویزا برای ابوطالبی، ایران اعلام کرد که تصمیمی برای معرفی فرد جایگزین ندارد و به همین دلیل نیز سفر سال ۲۰۱۵ حسن روحانی، رئیسجمهور وقت به مجمع عمومی سازمان ملل متحد در حالی انجام شد که ایران نماینده دائم در این سازمان نداشت.
در سال ۱۳۹۷، مجید تختروانچی، مذاکرهکننده ارشد پیشین کشورمان در جریان مذاکرات هستهای جانشین خوشرو شد. این دیپلمات باسابقه از ۱۳ شهریورماه سال ۱۳۹۲ با حکم محمدجواد ظریف، معاونت اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه را برعهده داشت.
مجید تختروانچی در جریان حضور خود در نیویورک به سرطان مبتلا شد و از حاشیههای دوران مسئولیت او میتوان به سال ۱۳۹۸اشاره کرد که وی در زمان حضور وزیر امور خارجه در سازمان ملل در بیمارستان بستری بود و درخواست ظریف برای عیادت از همکار و دوستش با مخالفت دولت ایالات متحده مواجه شد. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این خصوص به خبرنگاران گفت که پاسخ آمریکا به درخواست تردد آقای ظریف به خارج از محدوده مشخص این بوده است که اگر ایران یک شهروند آمریکا را آزاد کند، این مجوز داده خواهد شد.
معاون پیشین محمدجواد ظریف، در ۵ شهریور ۱۴۰۱ در حساب خود در شبکه ایکس نوشت:«بهعنوان سفیر ایران در سازمان ملل، دیداری سازنده و دوستانه با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد داشتم و درباره موضوعاتی از جمله کنفرانس بازنگری NPT، برجام و مسائل منطقهای شامل منطقه خلیجفارس و همچنین نقش سازمان ملل در صحنه جهانی گفتوگو کردیم.»
نگاه دیپلمات
تحلیل جاوید قرباناوغلی درباره عملکرد سعید ایروانی:
ایروانی باهوش و منضبط است
جاوید قرباناوغلی، دیپلمات پیشین کشورمان در گفتوگو با هممیهن، ضمن ارزیابی عملکرد امیرسعید ایروانی، گفت: «ایروانی در این مدت حضور در نیویورک خوب عمل کرده است».
با توجه به سابقه کاری امیرسعیدایروانی بهعنوان معاون شورایعالی امنیت ملی و سابقه کوتاه حضور در وزارت امور خارجه، انتخاب او بهعنوان نماینده ایران در سازمان ملل متحد را چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای ایروانی یک دیپلمات باسابقه نیست؛ به این معنا که محل کارش جایی به جز وزارت امور خارجه بود؛ مقطعی را در شورای راهبردی روابط خارجی و مقطع طولانیتری در شورایعالی امنیت ملی مشغول به کار بود و تنها یک دوره کاردار ما در عراق بود. به واسطه پیشینه کاری و دوستان مشترک با ویژگیهای شخصیتی ایشان آشنا هستم که انسانی بسیار باهوش و منضبط و از قدرت جمعبندی بالایی برخوردار است و من ارتباطاتی با ایشان داشتم و با موضوعات بینالمللی و سیاست خارجی، آشنایی داشته و آنها را میفهمد. اگر با این زمینههای کاری و سابقه کم در وزارت خارجه بخواهیم ارزیابی کنیم، معتقدم عملکرد آقای امیرسعید ایروانی در موضوعات کار مرتبط با وزارت خارجه، نمره بالایی را به خود اختصاص میدهد و فکر میکنم میتوانیم از او بهعنوان آدم موفقی در این حوزه یاد کنیم.
با توجه به همین ویژگیهایی که شما نام بردید، زمانی که نام ایشان بهعنوان جانشین مجید تختروانچی مطرح شد، شاهد واکنش منفی در میان کارشناسان و تحلیلگران نبودیم که شاید ناشی از پایین بودن سطح توقع در دولت سیزدهم باشد. حال با گذشت بیش از یکسال از حضور ایشان در نیویورک، آیا انتظارات از ایشان بهعنوان نماینده در سازمان ملل برآورده شده است؟
اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم، شخصاً زمانی که نام آقای ایروانی بهعنوان نماینده ایران در سازمان ملل مطرح شد، بنده از افرادی بودم که کمی تعجب کردم که آیا ایشان برای آن پست مناسب است و آیا میتواند این مسئولیت را بپذیرد. بنده حتی در جلسهای که ایشان با جمعی از دیپلماتهای پیشین داشتند و زمان آن هم طولانی شد، چنین صحبتی را با وی مطرح کردم و حتی توصیه کردم، حالا که عازم نیویورک هستید، میتوانید با عملکرد خود مهمترین خدمت را داشته باشید و آن شکستن دیوار بیاعتمادی میان ایران و آمریکاست که آقای خاتمی پیشتر درون آن شکاف ایجاد کرد. با این حال انسان باید انصاف داشته باشد؛ آقای ایروانی در این مدت حضور در نیویورک خوب عمل کرده است. البته دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد، عملکردی دوگانه دارد؛ نخست کار رسمی نیویورک و سازمان ملل متحد است و دیگر اینکه در غیاب سفارتی که از اول انقلاب در واشنگتن نداریم، نماینده ایران در سازمان ملل باید بتواند عملکردی دومنظوره داشته باشد و تلفیق این دو مسئولیت بسیار سخت است. من نمیخواهم در خصوص عملکرد سایر نمایندگان ایران ارزیابی داشته باشم اما برخی مواقع وجوه دیپلماتیکشان بر مسائل مرتبط با واشنگتن میچربید و برخی هم سعی میکردند تعادلی میان این دو ایجاد کنند. معتقدم آقای ایروانی بیشتر از اینکه بر مسائل مربوط به نیویورک که تعریف مشخصی دارد نیز تمرکز کند، بر روی موضوع دوم تمرکز کرده و در آن حوزه موفق عمل کرده است و مصداق این عملکرد موفق دیدارهای او با رابرت مالی است که گفته شده حتی ۱۳ جلسه نیز در این حوزه برگزار شده است. همه میدانند مسائل مرتبط با برجام، بیش از هرچیز مرتبط با سوءتفاهمهای میان ایران و آمریکا است و چنانچه آن جلسات برگزار شده، به معنای این است که این مسئله از سوی نماینده ایران در سازمان ملل نیز درک شده که بخشی نتیجه پیشینه کاری ایروانی است که با یک دستوری ایران را ترک کرد و من مطلع هستم این مجوز و دستور را به هرکسی نمیدهند. ایروانی چنانچه از این مجوز بیشتر استفاه کند ما شاهد گشایشهای بیشتر در رابطه با مسائلمان با آمریکا خواهیم بود که هرگونه گشایش ما در سایر مسائل بینالملل متاسفانه به روابط ما با ایالات متحده گره خورده است. من بارها گفتهام هیچ دلیلی نمیبینم که ما با همه کشورها مذاکره کنیم جز آمریکا و امیدوارم آقای ایروانی به توصیه من در همان دیدار پایانی عمل کند و دیوار بیاعتمادی میان تهران و واشنگتن را نابود کند.
زمانی که دیدارهای آقای ایروانی با رابرت مالی خبری شد، منابعی از وزارت امور خارجه عنوان کردند که ایشان با شرط همین مجوز عازم نیویورک شده است اما پس از دیدار با مالی، این مجوز لغو یا تعلیق شده است، هرچند تلاش ما برای اطلاع و سقم آن به نتیجهای نرسید. حال سوال این است که اگر نماینده ایران در سازمان ملل متحد چنین مجوزی نداشته باشد، اساساً میتواند کاری از پیش ببرد؟
نماینده ایران در سازمان ملل متحد، نماینده حاکمیت است نه نماینده وزارت امور خارجه و اقدامات او نیز نتیجه تصمیمهای حاکمیتی در شورایعالی امنیت ملی است که در نهایت به امضای رهبری میرسد. من از این مسئله که شما گفتید اطلاع ندارم اما احتمال میدهم درست باشد. چنانچه چنین موضوعی درست باشد و این اختیارات از او سلب شده باشد، نماینده ما مانند پرندهای خواهد بود که بال و پرش را بستهایم و من این روش را روش درستی نمیدانم.