دستگاه قضا واقعیت را در نظر بگیرد
در اطلاعیه اولی که برای دو خبرنگار الهه محمدی و نیلوفر حامدی منتشر شد، دقیقاً به مسئله فعالیت رسانهایشان درباره مرگ مهسا امینی اشاره شده بود، یعنی دلیل بازداش
در اطلاعیه اولی که برای دو خبرنگار الهه محمدی و نیلوفر حامدی منتشر شد، دقیقاً به مسئله فعالیت رسانهایشان درباره مرگ مهسا امینی اشاره شده بود، یعنی دلیل بازداشت، تهیه گزارش و خبر اعلام شده بود، اما حالا پس از ده یازده ماه از بازداشت، سخنگوی قوه قضائیه میگوید بازداشت این دو خبرنگار، ارتباطی به حرفه خبرنگاری ندارد. چطور میشود که سخنگوی دستگاه قضایی، قبل از اینکه خود دستگاه حکم بدهد، از حکم باخبر باشد و بگوید که بازداشت مربوط به مسائل خبرنگاری نیست؟ این حرف، خوب نبود و با ادعایی که دستگاه قضایی درباره مستقل بودن قاضی میکند، کمی مغایرت دارد. این خبررسانی جالب نبود که قبل از صدور حکم و در شرایطی که میگویند حکم در حال انشاء است، این موضوع را مطرح کنند. دستگاه قضا، اگر میخواست شفاف باشد، باید جلسات دادگاه را علنی میکرد، اینکار حتی به نفع آنها بود و در نهایت هم حکمی که صادر میشد، قانعکننده بود. نمیدانیم چرا این کار را نکردند. ما پیشنهاد میدهیم که دستگاه قضا، رودربایستی را کنار بگذارد و اگر حرفی هم در ابتدا زده شده است، حالا واقعیت را در نظر بگیرد. این دو خبرنگار ده یازده ماه، شرایط سختی را تحمل
کردهاند و تا جایی که ما اطلاع داریم، مستحق احکام سنگینی نیستند، امیدواریم تبرئه شوند.
به هر حال اتفاقات یک سال اخیر بهخصوص 6 ماه دوم سال گذشته، کمنظیر و یکی از بدترین حوادث در سطح اجتماعی و سیاسی بود. معمولاً در چنین اتفاقاتی افرادی که خبررسانی میکنند نمیتوانند گزارشهای امیدوارکنندهای هم تهیه کنند. خبرنگار نمیتواند یک واقعه تلخ را زیبا و شیرین بنویسد، اطلاعرسانی در چنین شرایطی بسیار سخت است. با این حال اگر بخواهیم به برخورد قوه قضائیه با رسانهها و خبرنگاران در یک سال اخیر نگاه کنیم، متوجه میشویم که برخورد دستگاه قضایی فارغ از همه اتفاقات رخداده، پختهتر بود، هرچند که دستگاه امنیتی همچنان نگاه تندتری دارد. اما به نسبت قبل که روزنامهها را توقیف و تعطیل میکردند به نظرم، رفتار قابلقبولتری با رسانهها داشتند. در مورد خبرنگاران هم به نسبت حادثه بزرگ و طولانیای که رخ داد، برخورد پختهتری اتفاق افتاد. شاید علتش این باشد که تجربه برخورد با رسانهها و خبرنگاران از سوی دستگاه قضایی، بیشتر از سایر دستگاههاست. آنها متوجه شدهاند که تنها با بگیر و ببند نمیشود رسانه و خبرنگار را به یک سمت یا به جهتی که مدنظرشان است، سوق داد. اگر این تجربه به سایر دستگاهها منتقل شود بهخصوص وزارت ارشاد،
شاید اتفاقات بهتری بیفتد. به اعتقاد من در زمینه برخورد با رسانه پیشرفتهایی صورت گرفته است، از این نظر که اصل رسانه را به رسمیت میشناسند و میدانند که توقیف و برخوردها به سادگی انجام نمیشود. اغلب این برخوردها، در جریان حوادث و اتفاقات اجتماعی است، دستگاههای دیگر برخوردهای مخصوص به خود را دارند اما وقتی ماجرا به دستگاه قضایی میرسد، برخوردها متعادلتر میشود. فکر میکنم در مجموع برخورد با رسانه و خبرنگار تعدیل شده است. حتی در ارتباط با بازداشت خبرنگاران، خیلی از آنها مشمول عفو شدند.
اما در مقابل، اتفاق دیگری افتاده است و آن هم تندتر شدن برخورد وزارت ارشاد با رسانهها و خبرنگاران است. آنها تندتر از گذشته شدهاند. منشأ بسیاری از پروندههایی که در دستگاه قضایی تشکیل میشود، وزارت ارشاد است. این در حالی است که وزارت ارشاد باید حامی رسانه و خبرنگار باشد اما میبینیم که زمینه برخورد با رسانهها و خبرنگاران را فراهم میکند. امیدواریم اینها هم تجربهشان بیشتر شود و به این نتیجه برسند که برخورد با رسانه باید خاص باشد و کسی نمیتواند رسانه را به انقیاد بکشاند. رسانه انعکاس واقعیت است و باید واقعیتها را تغییر داد. وقتی واقعیت تلخ است، لحن رسانه هم تلخ میشود.