این صفحه دبیر ندارد
درباره الناز محمدی که دیروز بازداشت شد
درباره الناز محمدی که دیروز بازداشت شد
روزنامهنگار اجتماعی دیگری بازداشت شد؛ صبح روز گذشته زمانیکه الناز محمدی، دبیر گروه اجتماعی روزنامه هممیهن برای تفهیم اتهام و دفاع به شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین فراخوانده شد، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. این روزنامهنگار در حالی بازداشت میشود که در حال حاضر خبرنگاران و فعالان رسانهای دیگری ازجمله الهه محمدی، نیلوفر حامدی، ویدا ربانی، ملیکا هاشمی، آریا جعفری، ایمان بهپسند، علی خطیبزاده، شهریار قنبری و... هم در بازداشت بهسر میبرند. پیش از این کمیته و هیئت اجرایی پیگیری وضعیت روزنامهنگاران بازداشتی در اطلاعیهای اعلام کرده بودند که 24روزنامهنگار همچنان در بازداشت بهسر میبرند. در این اطلاعیه آمده بود، از ابتدای اعتراضات اخیر، حدود 100روزنامهنگار بازداشت شده بودند که تعدادی از آنها با قرار وثیقه آزاد شدند. در پایان هم نام این خبرنگاران اعلام شد که از فهرست اعلامشده ازسوی این کمیته، تاکنون فقط یک نفر با قرار وثیقه آزاد شده و با بازداشت الناز محمدی، همچنان تعداد خبرنگاران بازداشتی، روی عدد 24 ماند. سامان سلیمیان، همسر الناز محمدی ساعتی پس از بازداشت همسرش به هممیهن گفت، از اتهامات وارده و مدتزمان بازداشت، بیاطلاع است. به گفته او، الناز محمدی در 4ماه گذشته درگیر بازداشت خواهرش الهه محمدی، دیگر خبرنگار روزنامه هممیهن بود که حالا خود بازداشت شده است. به گفته سلیمیان، 4ماه است همسرش تحت استرسهای شدید ناشی از بازداشت خواهرش بود و حالا خودش هم فشار مضاعفی را تجربه میکند.
روزنامهنگار برگزیده
الناز محمدی، یکی از روزنامهنگاران شناختهشده حوزه اجتماعی است که با قلمی روان و شیوا به معضلات اجتماعی میپردازد؛ زنان، کودکان، معتادان و آسیبهای اجتماعی در اولویت سوژههایش است و در سالهای گذشته گزارشهای متعددی در حوزه اجتماعی مینویسد و پیش از این دبیر گروه اجتماعی روزنامه شهروند بود و از تیرماه امسال در سمت دبیر اجتماعی در روزنامه هممیهن مشغول بهکار است.
او در اولین شماره از انتشار روزنامه هممیهن در 11تیرماه نوشت، انتشار دوباره روزنامه، امید تازه است: «آنچه ما را به نوشتن از مسائل اجتماعی امیدوار نگه داشته، باور به قدرت روایت است؛ به قصه، به داستان زندگی آدمها، نوشتن از مردمی که با وجود در اختیار داشتن انواع شبکههای اجتماعی، هنوز هم نیاز به صدایی دارند که مستند و واضح، قصه زندگیشان را بلند بگوید و این قدرت و نقطهعطف صفحه اجتماعی یک روزنامه میتواند باشد؛ قدرتی آمده از یک باور که هنوز هم میشود مردم را از مردم خبردار کرد، میشود به شهرها و روستاهای ایران سفر کرد و قصههای پنهان آدمها را از دل زمینهای کشاورزی، خانههای کوچک روستایی، کوچهها و خیابانهای ریز و درشت و... بیرون کشید و با قلم به آنها جان داد و از بینشان خبرهای جدید و جاندار درآورد تا باز هم شبکههای اجتماعی خوراکشان را از صفحههایی بگیرند که روزنامهنگاران در آنها حاصل تلاش و سفر و امیدشان را نوشتهاند. این همان آغاز دوباره و دلیل امید برای ادامه است؛ نوشتن هزارباره از مردم برای مردم با کمک گرفتن از کلمات که به قول هوشنگ گلشیری، «سقف خانه ما همین کلمات است.»
اما در جریان همین روایتها، الهه محمدی خبرنگار اعزامی به سقز پس از پوشش خبری ماجرای جانباختن مهسا امینی، هفت مهرماه بازداشت شد و با گذشت بیش از 4ماه هنوز دادگاهی برایش تشکیل نشده است. حالا هم نوبت به الناز محمدی رسیده که در 7ماه گذشته، گزارشهای متعددی درباره وضعیت زنان، دانشآموزان، زندانیان و خانوادههایشان تحتتاثیر اعتراضات اخیر نوشته است. گفتوگو با انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری، با تیتر «مسئله زنان با قانون حل نمیشود»، گفتوگو با طیبه سیاوشی، نماینده پیشین مجلس با تیتر «اعتراضات نتیجه سالها تحقیر زنان بود»، گفتوگو با امام جمعه اردبیل با تیتر «مسئولان مدرسه خطا کردند» درباره برخورد با دانشآموزان معترض در یک مدرسه، همچنین گزارشهایی درباره تاثیر فیلترینگ بر بیکاری با تیترهای «بیکاری گسترده در پی فیلترینگ» و «فیلترینگ علیه زندگی عادی»، گزارش از وضعیت خانوادههای زندانی با تیتر «سرگردانی در دو سوی میلهها» یا گزارش «شب آتش و دود» از آتشسوزی در زندان اوین، فقط بخشی از فعالیتهای او در بخش اجتماعی روزنامه هممیهن است.
پیش از این، او در روزنامههای دیگری ازجمله شهروند هم گزارشهای تاثیرگذار میدانی قابلتوجهی نوشته است. از جمله گزارش «انگشتهایت کو عبدلله جان؟» درباره کودکان کار که او را یکی از برگزیدگان جشنواره رسانهای مداد قرمز در سال 97 کرد یا گزارش زنان ماهیگیر در مجله اندیشه پویا که او را در جایگاه بالایی در جشنواره امینالضرب قرار داد. او گزارشی هم با موضوع خودکشی زنان در روستاهای دیشموک کهگیلویهوبویراحمد نوشت که در ادامه منجر به ورود مسئولان به ماجرا و کاهش روند خودکشی زنان در این منطقه شد و اینبار او گزارش «دیگر زنی خودش را نکشت» را از آن منطقه روایت کرد.
او خبرنگاری بود که به کیلومتر 12 جاده قدیم تهران - قم رفت و گزارش «تنهایی در آخر تهران»، درباره نخستین اردوگاه محکومان مواد مخدر استان تهران را نوشت یا به روستای نشکاش در 35کیلومتری مریوان سفر کرد و گزارش «زخم مین بر چهره کودکان مریوان» را منتشر کرد. او خردادماه سال 99 به روستای سفید سنگان تالش رفت و حکایت تاثیرگذاری از ماجرای قتل رومینا را روایت کرد که بازتابهای بسیاری داشت. او پیش از این هم یکی از سه برگزیده جایزه جهانی مستقل روزنامهنگاران با عنوان داستان واقعی برای گزارش «روی پنهان اسارت» بود؛ گزارشی از ناگفتههای همسران آزادگان. او در سال 95 هم نفر اول جشنواره ملی زن، خانواده و رسانه شد وقتی گزارش «خانهای که مثل هیچ خانهای نیست» را نوشت؛ گزارش درباره کار و زندگی زنان در توالتهای عمومی بود.
قانون به درستی رعایت شود
کامبیز نوروزی، حقوقدان، فعال رسانهای و سخنگوی کمیته پیگیری وضعیت روزنامهنگاران بازداشتی میگوید؛ از شنیدن خبر دستگیری الناز محمدی، متاثر شده است و به هممیهن میگوید، از علت بازداشت بیاطلاع است اما مانند هر روزنامهنگاری که بازداشت میشود این اتفاق هم موجب تاسف است: «من نمیگویم اگر روزنامهنگار مرتکب جرمی شد نادیده گرفته شود، اما معتقدم اقدامی که قرار است علیه او انجام شود، باید با رعایت موازین قانونی و معیارهای حقوقی و عرفی روزنامهنگاری باشد، باید به این موضوع توجه داشت که قانون به درستی رعایت شود.» او در ادامه تاکید میکند که روزنامهنگاری اگر همراه با امنیت حرفهای نباشد، آسیب میبیند: «نکته مهم این است که در بین انواع قرارهای صادره توسط بازپرسان، قرار بازداشت، سنگینترین قرار تامین است. اصولا چه نیاز است که یک روزنامهنگار که فعالیتاش در همین حوزه روزنامهنگاری و نشر مطلب است، اگر هم متهم است بازداشت شود؟ چرا از قرارهای تامین سبکتری برای روزنامهنگار استفاده نمیشود؟» به گفته او، قرار تامین برای این است که بازپرس خیالش راحت باشد که متهم در دسترس است و متواری نمیشود و هروقت او را احضار کنند، بیاید. اما قرارهای تامین دیگری غیر از بازداشت است که میتوان از آن استفاده کرد، بهویژه اینکه روزنامهنگار یک شخصیت مجرمانهای ندارد.
روزنامهنگار نباید بازداشت شود
نوروزی میگوید: «یک زمان شما با یک مجرم حرفهای یا یک باند ارتکاب جرم مواجهید، اما روزنامهنگار اینطور نیست، روزنامهنگاری کار شرافتمندانهای است که مبتنی بر نفع عمومی است، محل فعالیت روزنامهنگار مشخص است و براساس اصول آیین دادرسی کیفری و از نظر ماده 119 قانون آیین دادرسی کیفری اصلا نیازی به بازداشت روزنامهنگار نیست. لازم نیست او برای مدت طولانی در تحقیقات بهسر ببرد، درحالیکه خبر میرسد که بازداشتها اغلب به صورت انفرادی است.» این حقوقدان، اهدافی که در ماده 119 قانون آیین دادرسی کیفری آمده برای روزنامهنگاران با قرارهای تامین دیگر هم حاصل میشود، مثل قرار کفالت و وجهالزمان یا حتی وجه التزام همراه با نصب تجهیزات الکترونیکی. همه اینها قابل انجام است بدون اینکه بازداشتی صورت گیرد. او این سوال را مطرح میکند که چه لزومی دارد روزنامهنگار وقتی بهواسطه نشر مطلب متهم میشود، اقدام به بازداشت او شود؟
تقویت رسانههای خارجی در نبود خبرنگاران داخلی
نوروزی در بخش دیگری از صحبتهایش، پیامدهای این دستگیریها را توضیح میدهد. او میگوید: «بهطور طبیعی این نوع برخوردها، یک احتیاط بیش از حد را به روزنامهنگاران تحمیل میکند. کسی دوست ندارد به زندان برود اما وقتی در یک وضعیت بدون معیار، امنیت حرفهای او بهخطر میافتد، واکنش طبیعی افراد این است که از کیفیت کارشان کم کنند و خیلی از کارهای حرفهای که میتوانند انجام دهند را انجام نمیدهند چون ممکن است با خطرات غیرقابل پیشبینی مواجه شوند. این اتفاق بهطور مستقیم بر کیفیت روزنامهنگاری کشور اثر منفی میگذارد و نقطه تیرهتر موضوع اینجاست که رسانههای خارج از کشور را باز تقویت میکند. وقتی روزنامهنگاری داخل ضعیف میشود، رقبای روزنامهنگاری داخل در خارج از کشور میدان پیدا میکنند و این بهنفع جامعه نیست.»