گزارشی درباره مددکاران اجتماعی زندان اوین که در حمله اسرائیل شهید شدند
پنج مددکار زیر آوار سقف ماندند/یک کارمند زندان اوین: دل همکارانم با مردم بود
در حمله اسرائیل به زندان اوین در روز دوشنبه دوم تیرماه، پنج مددکار اجتماعی این زندان شهید شدند.

در حمله اسرائیل به زندان اوین در روز دوشنبه دوم تیرماه، پنج مددکار اجتماعی این زندان شهید شدند. اکرم محمدسلیمی، زهرا عبادی، عاطفه بعاجزاده، مهناز خوشکردار و پوراندخت سعادتنژاد. از این میان، زهرا عبادی همراه با پسر پنج سالهاش در ساختمان اداری این زندان شهید شدند.
حالا یکی از همکاران آنها در گفتگو با «هممیهن» میگوید که این پنج مددکار در حالی که در تلاش برای بیرون رفتن از در ساختمان بودند، زیر آوار سقف آنجایی که فروریخته بود گیر کردند و جانشان را از دست دادند.
همه این پنج نفر با وظایف مختلف به عنوان مددکاران قضایی در زندان اوین کار میکردند؛ زهرا عبادی و عاطفه بعاجزاده از مددکاران زندان بودند، اکرم محمدسلیمی که از سال 1380 در زندان اوین کار میکرد، در بخش اجرای احکام بود، پوراندخت سعادتنژاد که 20 سال بود در زندان اوین سابقه کار داشت، ابلاغیههای زندانیها را به دست آنها میرساند و مهناز خوشکردار که از سال 1395 در زندان اوین کار میکرد، در شورای طبقه بندی زندان مشغول بود که در آنجا کارهای آزادی مشروط و مرخصیهای زندانیها انجام میگیرد.
زهرا عبادی 52 ساله آن روز با فرزندش سرکار رفته بود؛ همراه با با پسر 10 سالهاش و قرار بود سه شنبه و چهارشنبه دوباره مرخصی بگیرد. عاطفه بعاج زاده متولد 1358 بود، اکرم محمدسلیمی متولد 1354، پوراندخت سعادت نژاد متولد 1347 و خانم لطفی هم یکی دیگر از کشته شدهها و همکار آن پنج نفر بود، متولد 1357.
چهارروز پیش، حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در پیامی، از شهادت تعدادی از مددکاران اجتماعی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی که در حال خدمت به مردم بودند، خبر داد.
او نوشت که مددکاران اجتماعی بر اصول اساسی و منشور و بیانیه اخلاقی حرفه در هر سازمانی به هر گروه هدفی به ارائه خدمت مشغولند بر مبنای اصل پذیرش، اقدام میکنند و برای آنها نوع مشکل، تفاوتهای فرهنگی، قومی و... مانع ارائه خدمت نخواهد بود چرا که در جهت تحقق ماموریتهای حرفه ای خود آنچه که برای مددکاران اجتماعی مهم است تلاش حداکثری برای کمک به افراد و خانواده های آنان و جامعه است تا بهترین راهها را برای حل مشکلاتشان انتخاب کنند.
یکی از همکاران این مددکاران اجتماعی حالا میگوید دل همکارانش با مردم بود. «آنها دوستانم بودند و میدیدم که چقدر نگران زندانیها و خانوادههایشاناند. خانم عبادی تمام 20 سال کاریاش را در زندان اوین گذرانده بود.
او در زندان اوین کارهایی را انجام می داد که شاید هر مددکاری انجام ندهد. خانم عبادی وقتی از مددکاری خارج شد به قسمت نگارش و مکاتبات رفت؛ یعنی قسمتی که برای زندانی نامه اعزام به بیمارستان، پزشکی قانونی و کارهای دیگر بیرون از زندان را مینویسند.
او برای هر زندانی با جان و دل پیگیری نامهها را میکرد که مشکلش حل شود؛ به ویژه برای زندانیان سیاسی. دیگر همکار او هم که الان شهید شده هم همینطور بود.»
او میگوید که روز انفجار بیشتر کارمندان سرکار بودند: «بیشتر این افرادی که آن روز کشته شدند بالای 20 سال سابقه کار داشتند. بعضی از آنها تمام این 20 سال را در زندان اوین کار کرده بودند و بعضی در جاهای دیگری بودند. بعد از این اتفاق با خودم میگویم ای کاش کسانی که بیرونند بدانند و خیالشان راحت باشد که این افراد برای مردم و زندانیها دلسوز بودند.»
به گفته او: «روزی که انفجار اتفاق افتاد من به زندان اوین رفتم. اول که اجازه نمیدادند وارد محوطه شویم، من کارتم را نشان دادم اما باز هم راهم ندادند. به همین دلیل به چند بیمارستان رفتم تا ببینم خانم عبادی و بچهاش را میتوانیم پیدا کنیم یا نه. بسیاری از همکارانم را به این بیمارستانها آورده بودند که تعدادی از آنها کارمندان مردی بودند که توانسته بودند خودشان را نجات دهند. سه نفر از آنها که در اجرای احکام کار میکردند توانسته بودند از یک پنجره خودشان را رد کنند و نجات پیدا کنند. اما آن پنج همکار زن، دویده بودند که خودشان را از ساختمان خارج کنند که سقف دم در روی سرشان ریخته بود. تا دیروز همه همکاران کشته شده ام شناسایی شدند. آقای حمید رنجبر که می خواسته به فرزند خانم عبادی موقع انفجار کمک کند در واحد آزادی کار می کرد و کار آزادی زندانیها را انجام می داد. یک پزشک هم آن روز کشته شد.»
این کارمند زندان اوین میگوید که بیشتر همکاران مددکارش همیشه میگفتند که ما باید بتوانیم به طور مستقیم به زندانیها کمک کنیم تا شرایط برایشان قابل تحمل شود: «ولی متاسفانه به دلیل کمبود نیرو، مددکاران عموما برای کارهای قضایی زندان به کار گرفته میشوند. وقتی مددکار وارد بند می شود، زندانی از او انتظار دارد که به کل پرونده قضاییاش اشراف داشته باشد در حالی که کار مددکاری چیز دیگری است. یعنی مددکاران زندان هر دوی این کارها را انجام میدهند و این خیلی کار سختی است. زندانیها از مشکلاتشان به مددکاران میگویند اما این موضوع مستلزم این است که برای مددکاران کلاسهایی برگزار شود تا بهروز شوند. تا حدودی در مرکز آموزش زندان این کارها صورت میگیرد اما ما از نسل جدید مددکاری در زندان نداریم. مددکاران جدید باید بیایند تا بهتر بتوانند با زندانیها کار کنند.»
تعداد دقیق شهدای زندان اوین هنوز مشخص نیستکارمند زندان اوین میگوید: «شنیدهام که عدهای را هم هنوز نتوانستهاند پیدا کنند.»
اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه دو روز پیش درباره حمله اسراییل به زندان اوین گفته بود که «روز دوشنبه با حملهای که رژیم صهیونیستی به بخشی از زندان اوین داشت، بخشی از ساختمان اداری زندان اوین تخریب شد و بر اثر این تخریب تعدادی از هموطنان اعم از همکاران اداری و قضایی و مردمی که در ساعت ملاقات مراجعه کرده بودند و حتی زندانیانی نیز مجروح شدند. حتی در این حمله شهدایی نیز داشتم که هنوز آمار آن را نداریم، ولی در حال بررسی آخرین آمار هستیم.»
حالا زهرا عبادی در گلزاتر شهدای یافت آباد خاکسپاری شده است وخانم حسینی، محمد فقیهی و شیرین اسماعیلی در قطعه 42 بهشت زهرا. عاطفه بعاجزاده را هم دیروز خرمشهریهای روی دوششان تشییع کردند.