مصائب خطوط قرمز سیال
پاسخهای هادی حیدری دبیر گروه طرح و کارتون هم میهن را به پرسشهای باشگاه روزنامهنگاران ایران در این گزارش میخوانید.

به گزارش هممیهن آنلاین؛ پاسخهای هادی حیدری دبیر گروه طرح و کارتون هم میهن را به پرسشهای باشگاه روزنامهنگاران ایران در ادامه میخوانید:
اگر قرار بود فقط یک کاریکاتور از سال آینده بکشید، چه موضوع یا شخصیتی را انتخاب میکردید؟
موضوع سقوط ارزش پول ملی و فقر روزافزون مردم، دوقطبی میان مردم و شکاف ملت-حاکمیت که چشمانداز آینده ایران را بیش از پیش غبارآلود کرده است.
چگونه از تضادها و تناقضهای اجتماعی در کارهایتان استفاده میکنید؟
یکی از مهمترین راههایی که کارتونیستها به ایده میرسند، کشف تضادها در موضوعات مختلف است. بهطور مثال وقتی حاکمیت، سایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی را فیلتر میکند و همزمان بالاترین مسىئولین کشور در همان شبکهها دارای حساب کاربری فعال هستند؛ زمانی که شعار مرگ بر آمریکا میدهند و خودشان و یا خانوادهشان، گوشیهای آیفون در دست میگیرند و یا برای ادامه تحصیل یا اقامت به آمریکا سفر میکنند، همین دیدن و یا کشف تضادها به اندازه کافی تصویر طنزآمیز به دست یک کارتونیست میدهد تا طرحی خلق کند.
کدام یک آسانتر است: کشیدن کاریکاتوری که باعث لبخند شود یا کاریکاتوری که جامعه را به فکر فرو ببرد؟ چرا؟
هر دو نوع سخت است. خنداندن مردمی که هوش سرشار برای ساختن مطایبههای روزانه با هر موضوعی دارند، بسیار سخت است؛ اما اگر کاریکاتوری را خلق کنی که همزمان بتواند مخاطب را بخنداند و تلنگری برای اندیشیدن به او بزند، سختتر به نظر میرسد.
آیا تا به حال پیش آمده که یکی از کارهای شما واکنشی شدید برانگیزد؟ چه حسی داشتید؟
بله. مخاطبان مطبوعات احتمالا کاریکاتور من با عنوان «چشمبندان» را بهخاطر دارند که با سوء برداشت و سیاسیکاری جریان تندرو تبدیل به یک غائله شد و در پی آن روزنامه شرق توقیف موقت، مدیرمسئول محترم آن برای چند شب بازداشت شد و برای من نیز به بهانه آن، پروندهای قطور تشکیل دادند که پس از دادگاهی یکربعه با رای قاضی مقیسه به یک سال حبس تعزیری محکوم شدم و در سال نود و چهار به زندان رفتم.
احساس یک قربانی را داشتم. برایم بسیار خندهدار بود که در جهان امروز، فردی را به جرم کشیدن کاریکاتور به زندان بیندازند!
فکر میکنید کاریکاتورها میتوانند باعث تغییر در رفتارهای اجتماعی شوند؟ اگر بله، چگونه؟
کاریکاتورها از جمله رسانههایی هستند که در حد خود توان تاثیر بر رفتار اجتماعی جامعه را دارند. البته تاثیرشان بسیار کمتر از مدیومهایی چون سینما و موسیقی است؛ اما به دلیل ایجاز و استفاده از طنز تصویری، گاهی تاثیراتی فراتر از انتظار میگذارند. روح کاریکاتور، نقد است و هرجا که کاستی و ایرادی شکل میگیرد، کاریکاتور میتواند یک هنرِ حاضر در صحنه باشد.
اگر روزی مجبور شوید تنها یک رنگ برای تمام کاریکاتورهایتان استفاده کنید، کدام رنگ را انتخاب میکنید و چرا؟
رنگ قرمز را انتخاب میکنم. به دلیل ضربهای که در نگاه اول به چشم مخاطب میزند و در کنار فضای تیرهی خطوط و سفیدی کاغذ، تضاد بصری تأثیرگذاری را ایجاد میکند.
سختترین سوژهای که برای کشیدن کاریکاتور با آن روبرو شدهاید، چه بوده است؟
سوژههایی بوده که در بحرانهای سیاسی باید میکشیدم. از یک طرف با انبوهی از خطوط قرمز سیّال مواجه بودم، از طرفی با فضای امنیتی و از سویی با وجدانم درگیر بودم که مرا مجاب به واکنش نسبت به آن موضوعات میکرد.
چه موضوعی در سال جدید شما را نگران میکند و چه موضوعی به شما اطمینان خاطر میدهد؟
نگرانی از فروپاشی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برایم بسیار جدی است. شرایط کشور، بسیار نگرانکننده است و آرزو میکنم قوهی عاقلهای، مسیر پیشرو را به سمت آرامش و ثبات ببرد. در شرایط حاضر، نسبت به هیچ موضوعی اطمینان خاطر ندارم!
در جامعهی پر از ناامیدی، شما به عنوان یک ارتیست چگونه میتوانید امیدآفرین باشید؟
معمولا چیزی که در شرایط ناامیدی، نجات دهنده است، «هنر» است. از طرفی رجوع به تاریخ و مطالعه آن. تاریخ به ما نشان میدهد که شرایطی مشابه با آنچه تجربه میکنیم در ایران و جهان وجود داشته اما این وضعیت، دیرپا و ثابت نخواهد بود. آنچه امیدبخش است، گذرا بودن چنین وضعیتی است. امیدوارم تابآوری بیشتری پیدا کنیم و با رفتارهای هیجانی، تاریخ را تکرار نکنیم و برای درآمدن از چاله، خود را به چاه بندازیم.
اگر بتوانم در آثارم، چنین نگاهی را منتقل کنم، به گمانم امیدآفرین خواهد بود.
معنای زندگیتان را از کجا میگیرید؟
معنای زندگی را از منابع مختلف میگیرم. از «هنر» که بسیار الهامبخش است. از تاریخ و انسانهای موثر تاریخی. از افرادی که در زندگیام، منبع الهام بودهاند. از آنهایی که شکستها، سبب خردشدنشان نشده است. از آدمهایی که برای پیچیدگیهای زندگی و برای حل مسائل، راهحلهای متنوع و گوناگون دارند. از «کودکان» و از «طبیعت» که همیشه راهنماست.