آزار جای تیمار
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
روایتی از آنچه در مراکز نگهداری معلولان میگذرددر ششماه گذشته هشتمورد ضربوشتم و آزار معلولان در مراکز نگهداری اتفاق افتاده استوقتی آقای «عین» خودش را به مرکز نگهداری از معلولان سمنان رساند، مرتضی (برادرش) تقریبا بیجان بود. او را مستقیم به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان همان شهر منتقل کردند و سهروز زیر دستگاه گذاشتند. روی پهلوها، کمر و شکم آثار کبودی دیده میشد. بالاتنهاش پر بود از جای سوختگیهای مدوری که عمیق شده بود. هردو گوش، متورم بود و بهسختی نفس میکشید. او را 80کیلو تحویل داده بودند و روزی که برادر سراغش رفت، بدنی کمجان و 45کیلویی تحویل گرفت. مرتضی، جوان 38ساله سندرم داون است که نابیناست و معلولیت جسمی - حرکتی دارد. داستان برای «حسن» 50ساله که سندرم داون دارد، به شکل دیگری تکرار شد. «حسن» فقط سهماه در یکی از مراکز نگهداری از معلولان تهران نگهداری شد. پس از سهماه او را با بدنی نحیف، بیمار و کمجان به بیمارستان بردند. بیماری گال و کرونا داشت و بهشدت دچار سوءتغذیه شده بود. پس از 13روز بستری در بیمارستان، با زخمبستر مرخص شد. ششماه میگذرد و زخمبسترش همچنان عفونی است. کارشناس پزشکی، هنگام معاینه، جای سوختگیها را روی بدن «مسعود» دید. مسعود 21ساله، معلویت ذهنی شدید دارد و طیف شدید اوتیسم است. توانایی تکلم ندارد. 10ماه در مرکز نگهداری از معلولان یکی از شهرهای شمالی نگهداری شده بود که با آثار سوختگیهای مدور، گوش شکسته و کبودی در بخشهای مختلف بدن، به بیمارستان منتقل شد. کلیههایش آسیب دیده و نزدیک 30کیلو وزن از دست داده بود.
فیلمها پاک میشوند، پروندهها به نتیجه نمیرسند
همهچیز با یک تلفن شروع میشود: «بیایید بچهتان را تحویل بگیرید.» بچه، جوان 20، 30 یا 50سالهای است که زیر ضرباتسنگین، سوختگی، سوءتغذیه، زخمبستر یا شکستگی برخی استخوانها و ضعفعمومی، کمجان است و باید بستری شود. مرکز نگهداری حتی زحمت انتقالش به بیمارستان را نمیکشد.
فقط در ششماه گذشته، هشتمورد ضربوشتم و آزار معلولان در مراکز نگهداری اتفاق افتاده است؛ مازندران، سمنان، گچساران، تایباد، سنندج، اهواز، ممسنی و کرج. اغلب معلولان کمتوان ذهنی و جسمیاند یا سندرم داون و طیف اوتیسم دارند که در کنار معلولیتها، توانایی حرف زدن ندارند. در بیشتر پروندههای اعلام شکایت شده، مدیران مراکز یا مسئولان بهزیستی شهرستان و استان مربوطه، ماجرا را تکذیب کردهاند یا توضیح دیگری درباره آن دادهاند. اغلب این اتفاقات با انتشار ویدئویی کوتاه یا عکسهایی که بهطور مخفیانه ضبط یا گرفته شده، برملا شدهاند. در هیچیک از این موارد، دوربینهای مداربسته، اتفاق رخداده را ثبت نکردهاند. بنا بر ادعای کارکنان این مراکز، اغلب فیلمها همراه با دوربینهایشان یا دزدیده شدهاند یا فیلمها پاک شده و سندی برای اثبات تخلفات رخداده در مراکز مربوطه وجود ندارد. پروندهها اغلب بهدلیل ضعف پیگیری خانوادهها، ناتوانیمالی آنها یا ترس از پروندهسازی، به نتیجهای نمیرسد یا درنهایت مدیر مرکز و کارکنانش تبرئه میشوند. در موارد بسیار معدودی، تخلفها منجر به تعطیلی مرکز میشود که درنهایت با مدیریت دیگری، همان مرکز شروع بهکار میکند.
پشت درهای مراکز نگهداری از معلولان چه میگذرد؟
بررسیهای هممیهن در گفتوگو با تعدادی از خانواده معلولانی که در این مراکز به مدت چندماه تا چندسال نگهداری شدهاند و گزارشهایی که به انجمنهای حمایتی و فعالان حوزه معلولان رسیده، نشان میدهد ضربوشتم، رفتارهای توهینآمیز، سوءتغذیه، خوراندن داروهای خوابآور و رعایتنشدن بهداشت، شایعترین اتفاقاتی است که در این مراکز رخ میدهد. در اثر ماندن طولانیمدت معلولان روی تختها، در بیشتر موارد آنها دچار زخمبستر و در پی آن عفونتهای ناشی از این اتفاق میشوند. گاهی این زخمبستر بهسختی درمان میشود و گاهی هم بهگفته بهروز مروتی، مدیر کمپین معلولان بهدلیل شدت عفونت، جان فرد را میگیرد. تاکنون گزارشهای زیادی از زخمبستر این افراد داده شده است.
مدیران این مراکز اغلب افراد با نفوذی هستند. برخی از آنها یا مدیران بازنشسته بهزیستیاند یا از اقوام آنها یا با مسئول و نمایندهمجلسی در ارتباط هستند. سازمان بهزیستی مجوز راهاندازی این مراکز را به هر متقاضیای نمیدهد. در این مراکز رانتهای زیادی رخ میدهد. آنها یارانههای بهزیستی را که به صورت کارت است و بابت هزینه نگهداری از این معلولان به خانوادهها داده میشود، تحویل میگیرند. علاوه بر آن، خانوادهها هم موظف به پرداخت شهریههای ماهانه هستند؛ شهریههایی که از 500هزار تومان شروع میشود و به هفتمیلیون تومان هم میرسد. هرچند سال گذشته معاونوقت توانبخشی بهزیستی اعلام کرده بود، سهم مشارکت خانوادهها برای مراکز نگهداری شبانهروزی درجهیک ۷۱۰هزار تومان و مراکز نگهداری درجه دو، ۶۶۵هزار تومان است. اما این تمام درآمد آنها نیست. این مراکز بخش اصلی درآمدشان را از کمکهای مردمی بهدست میآورند؛ کمکهای مالی و غیرمالیای که دلیل اصلی کسبوکار برخی از این مراکز است. آنها از طریق جشنها و مراسمی که برگزار میکنند، خیران را جمع کرده و از آنها برای ادامه فعالیتشان درخواست پول میکنند.
امنیتیاش نکنید
مرتضی 38ساله، برادر آقای «عین»، سندرم داون دارد و نمیتوانند در خانه از او نگهداری کنند. تا وقتی پدر و مادرش زنده بودند، او را در مرکزی در گرمسار نگهداری میکردند. بعد از فوت، مرکز بهطور خودبهخودی او را بهجای دیگری در سمنان منتقل کرد. آنجا اما فاجعهای در حال رخدادن بود: «ما هربار که به ملاقات برادرم میرفتیم، متوجه سوءتغذیه او میشدیم و تقربیا هربار 10کیلو وزن کم میکرد. اوضاعش اصلا خوب نبود، هربار که خواهرم او را به خانه میبرد، روی بدنش جای کبودی میدید. همه اینها درحالی بود که در این مرکز ماهانه هفتمیلیون تومان از ما میگرفت. حتی من چندبار به شخصی که از برادرم نگهداری میکرد، پول داده بودم که حواسش به مرتضی باشد. یکروز با ما تماس گرفتند که بیایید ببریدش. وقتی رفتیم، بچه بیهوش شده بود. او را در آیسییو بیمارستانی در سمنان بستری کردیم. اول گفتند خودزنی کرده است، بعدا پزشکیقانونی معاینه کرد اما نگفت چهکسی این ضربهها و سوختگیها را ایجاد کرده.» پیگیریهای قضاییشان به هیچجا نرسید. مدیر مرکز با ائمهجمعه و مسئولان استان در ارتباط بود. به آنها گفتند موضوع را امنیتی نکنید. تمام دوربینهای مداربسته را امحا کرده بودند و دادگاه هم مشخص نکرد چهکسی مسبب این ماجراست و درنهایت پرونده مختومه شد. تنها اتفاق این بود که با کمک مدیر بهزیستی استان، برادر را به همان مرکز قبلی در گرمسار منتقل کردند: «مرتضی تا مدتها پس از بیرون آمدن از مرکز سمنان، شبها وحشتزده از خواب بیدار میشد و چراغها را روشن میکرد.» برادر میگوید، احتمالا در تاریکی او را کتک میزدند و به همین دلیل او موقعخواب، وحشت میکرد. از وقتی به مرکز گرمسار منتقل شده، دیگر از این واکنشها نشان نمیدهد، وزنش برگشته و اوضاع روحی بهتری دارد. آقای «عین» میگوید، باید فعالان حوزه معلولان، توانایی بهکارگیری وکلایی را داشته باشند تا این پروندهها را پیگیری کنند. بسیاری از خانوادهها یا توانایی مالی ندارند یا سواد کافی. به همین دلیل، هیچ پروندهای به نتیجه نمیرسد و این روند ادامه دارد.
پرونده «مسعود»، پسر 21سالهای که معلولیت شدید ذهنی دارد هم همچنان در جریان است. او طیف شدید اوتیسم است و توانایی روایت کردن آنچه بر او گذشته ندارد. خانوادهاش برای چندمینبار به رای پزشکیقانونی اعتراض زدهاند و حالا منتظر نتیجهاند. «مسعود» را با وزن 70کیلو تحویل یکی از مراکز بهزیستی در یکی از شهرهای شمالی داده بودند و 45کیلو تحویل گرفتند؛ پسر جوانی که تنها یکسالونیم در این مرکز نگهداری شد. کبودیها و جایسوختگی و زخمها، حکایت از ضربوشتمهای متوالی دارد اما مسئولان مرکز زیربار نرفتند. برادرش به هممیهن میگوید: «پنجم دیماه سال گذشته با ما تماس گرفتند و گفتند، مسعود حالش بد شده. وقتی رسیدیم، با بدن نیمهجانش مواجه شدیم. در بیمارستان مشخص شد کلیههایش خون افتاده. وقتی لباس بیمارستان تنش میکردند، جای سوختگیهای دایرهشکلی روی بدنش دیدیم. بعدها پزشکی قانونی در پرونده نوشت که اینها جای سوختگی با جسمداغ است. فکر میکنم سیگار بود. زخمهای دیگری هم بود که بهبود پیدا کرده بود. گوشهایش را شکسته بودند. لبش پاره بود. با همه اینها اما پزشکی قانونی گزارش کاملی ننوشته و تاکید نکرده اینها دیگرزنی بوده است. مسئولان مرکز میگویند، مسعود خودزنی کرده. اما چطور کسی میتواند گوشهایش را بشکند یا رویبدنش را بسوزاند؟ کسی که حتی نمیتواند بهتنهایی به دستشویی برود.» برادر مسعود میگوید، در این مدت مدیرانمرکز علیه ما جوسازی کردهاند. شهر کوچک است و همهجا به ما تهمت زدهاند که ما دنبال پول هستیم. از آنطرف هم روند دادگاه پیش نمیرود. مرکز هم همچنان فعال است و افراد زیادی آنجا هستند.
گفتند دوربینها بهسرقت رفته
آقای «نون» هم نگران انتشار خبر برادرش است. میگوید هنوز روند دادگاه ادامه دارد و به ما گفتهاند، رسانهای نکنید. با این حال بدون اشاره به جزییات در این گزارش، برادر 23سالهاش که دراثر تزریق یکآمپول اشتباه در کودکی، دچار معلولیت ذهنی و جسمی شده و به دلیل بیماری مادر، برای ششماه در یکی از مراکز نگهداری از معلولان در یکی از استانها نگهداری شد. اما در همین مدتکوتاه، آنها متوجه آثار ضربهها و سوختگی با سیگار روی بدنش شدند. برادر میگوید تنها سندی که میتوانست اتفاقات رخ داده در مرکز را برملا کند، فیلمهای دوربین مداربسته بود که پس از شکایت آنها، مدیر اعلام کرد بهسرقت رفته است: «آنقدر از نظر روحی به برادرم فشار آمده بود که وقتی برای پیگیری پرونده در دادگاه همان مسیر مرکز را طی میکردیم برادرم در تمام راه، با تصور اینکه میخواهیم او را به همان مرکز ببریم، با صدای بلند گریه میکرد. درنهایت هم با اصرار ما بخشی از فیلمهای دوربینهای مداربسته به دادگاه داده شد که تقطیع شده بود و نشان میداد، معلولان با هم درگیر شدهاند. البته این درگیریها بسیار ساده و جزئی بود و قطعا منجر به این زخمها و کبودیها نمیشد.» او میگوید، با وجود گزارش پزشکی قانونی اما مدیر مرکز تبرئه شد. خانم «ب»، خواهر حسن 50ساله است که سندرم داون دارد. حسن فقط سهماه در یکی از مراکز نگهداری از معلولان نگهداری شد اما ششماه پس از ترخیص، هنوز درگیر عفونتهای زخم بستر است. خواهر میگوید، یک روز با آنها تماس گرفتند و گفتند، بیایید ببریدش بیمارستان. ظاهرا کرونا گرفته بود. او را به بیمارستان فیرزآبادی منتقل کردیم. 13روز بستری بود. وقتی بیرون آمد زخم بستر داشت و روی بدنش جوشهای سیاه بود. اینها گال بود که وقتی به خانه آمد به سایر اعضایخانواده هم منتقل شد: «برادرم زبان ندارد بگوید چه برسرش آمده. اما اسکلت او را تحویل گرفتیم. عفونت زخمبستر گرفته و روی سرش هم جای شکستگی است. معلوم نیست در مرکز چه بلایی سرش آوردهاند. در این 50سال فقط سهماه در مرکز نگهداری شد و این اتفاقات افتاد. یارانهاش را هنوز همان مرکز نگهداری از معلولان دریافت میکند.» او میگوید، این مرکز علاوه بر یارانه بهزیستی، سهمیلیون تومان هم از آنها به صورت ماهانه دریافت میکردند.
کمکهای مردمی را میفروختند
پیش از این در مردادماه امسال، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی اعلام کرده بود، ک حق پرستاری معلولان با افزایش 20درصدی به دومیلیون و 100هزار تومان میرسد. این مبلغ برای افراد دارای معلولیت شدید و خیلی شدید، با دهک یک تا هفت تعیین شده است. با واگذاری این افراد به مراکز، یارانهشان هم به همان مرکز پرداخت میشود. سود راهاندازی مراکز نگهداری از معلولان موضوعی است که از سوی «ف» هم مطرح میشود. او شخصی است که کمتر از یکسال در یکی از مراکز نگهداری از معلولان کار کرد و به دلیل افشاگریهایش از اتفاقاتی که در آن مرکز رخ میداد، از او شکایت شده است. با اینکه تخلفات مرکز محرز و منجر به تعطیلی شد اما مدیر مربوطه از او شکایت کرده است. او به هممیهن میگوید: «مدیر، فرد بسیار با نفوذی است و به جرم نشر اکاذیب از من شکایت کرده. حالا هم در حال گذراندن روند دادگاهم هستم.» او که نخواست سمتش در این مرکز در گزارش عنوان شود، درباره اتفاقاتی که در این مرکز رخ میداد و منجر به تعطیلیاش شد، توضیح میدهد: «هر اتفاقی که تصور کنید، در این مرکز رخ میداد. برخورد با مددجویان، شرایط نامناسب بهداشتی و تغذیهای، فقط بخشی از این اتفاقات است. مدیر مرکز، اغلب کمکهای مردمی را یا برای خود بر میداشت یا آنها را میفروخت. همه اینها در حالی بود که با خانواده مددجویان هم رفتار مناسبی نمیشد و حتی به سختی به آنها اجازه میدادند فرزندانشان را ملاقات کنند. زمانیکه خانواده میخواست فرزندش را به خانه ببرد، از قبل دارو و پماد میدادند تا جای کبودیها نماند. تنها کاری که میکردند اقدامات نمایشی برای جلب مشارکتهای مردمی بود تا پول بیشتری به جیب بزنند.» بهگفته او، مدیران حتی به اندازه یارانه دولتی برای هر معلول، هزینه نمیکردند. تنها هزینهشان بابت دارو بود. مابقی برای خودشان بود. این در حالی بود که هرروز کمکهای غیرنقدی زیادی مثل گوشت به این مرکز فرستاده میشد که اصلا برای معلولان استفاده نمیشد. آنها را میفروختند.
تخلف مراکز افزایشیافته
«موارد برخورد فیزیکی و سوءتغذیه و رعایت نکردن بهداشت در این مراکز افزایش پیدا کرده و بهدنبال آن، اطلاعرسانیها هم بیشتر شده است. اتفاقاتی که در این مراکز میافتد، گاهی وخیمتر از آن چیزی است که رسانهای میشود، اما به دلیل در دسترس نبودن اسناد، نمیتوان اطلاعرسانی کرد.» اینها را بهروز مروتی، مدیر کمپین معلولان، به هممیهن میگوید. به گفته او، رعایت نکردن وضعیت تغذیه و بهداشت، خوراندن داروهای خوابآور و ضربوشتم معلولان، رایجترین اتفاقاتی است که در این مراکز میافتد. موارد آزار هم وجود دارد اما چون اثبات آن محدود به زمان است، معمولا خانوادهها هیچوقت متوجه نمیشوند. اغلب معلولان در این مراکز زخمبستر میگیرند. دلیل آن هم قرار گرفتن روی تخت برای ساعتهای طولانی است. از سوی دیگر، حداقل استانداردها در این مراکز رعایت میشود. برای هر شش تا هفتمعلول باید یک مددکار باشد اما گزارشها نشان میدهد که هر 15 تا 20معلول، یک مددکار دارند که به آنها مادریار و پدریار گفته میشود. به گفته او، سازمان بهزیستی هیچوقت بهصراحت درباره این اتفاقات صحبت نمیکند و همواره در حال توجیه ماجراست. از آن طرف هم خانوادهها از اطلاعرسانی واهمه دارند، چراکه آنها را تهدید میکنند به اینکه فرزندشان را پذیرش نمیکنند یا علیهشان شکایت میکنند. به این صورت خیلیها نمیتوانند کاری از پیش ببرند و درنهایت مدرک قطعی هم ندارند. حتی وقتی کارکنان مرکز، افشاگری میکنند، با آنها برخورد میشود و میگویند نشر اکاذیب کردهاید.
مجوز تمام مراکز نگهداری از سالمندان، کودکان، معلولان و... را بهزیستی باید بدهد. تیمهای بازرسی این سازمان وظیفه دارند بهطور سرزده به این مراکز بروند و دوربینهای مداربسته را چک کرده، وضعیت تغذیه و جسمی آنها را بررسی کنند. اما بهگفته مروتی، این اتفاقات بسیار محدود رخ میدهد. او میگوید، برخی از این اتفاقات حتی دیده نمیشود، مثل استفاده از داروی خوابآور برای این افراد: «داروی خوابآور داده میشود تا ساعتها بخوابند و همین سبب میشود تا زخمبستر بگیرند و زخمبسترشان عفونت کند. مواردی از مرگ به دلیل عفونت ناشی از زخمبستر گزارش شده است.» به گفته او، زمانیکه نهادهای حمایتی میخواهند درباره اتفاقاتی که در این مراکز میافتد اطلاعرسانی کنند، از آنها شکایت میشود. یکی از آنها اتفاقی است که در ممسنی استان فارس افتاد و آنها را تهدید به شکایت کردند. خبر فوت سهمعلول در مرکز نگهداری ممسنی به دلیل مسمومیت،14مردادماه امسال منتشر شد، با این حال سرپرست اداره بهزیستی همان شهرستان، خبر را تکذیب کرد. او اعلام کرد که این افراد به دلیل بیماری گوارشی، ریوی و سکته جانشان را از دست دادهاند. دو نفر از متوفیان بالای 50سال و یکنفر 41سال سن داشتند. مدیر کمپین معلولان میگوید: «چند سال پیش هم سهمورد مرگ در آذربایجان شرقی گزارش شد؛ 21نفر مسموم شده بودند و سهنفر از آنها فوت کردند. با این حال دادستانی اعلام کرد، بیماری و معلولیت دلیل مرگشان بوده، نه مسمومیت.»
کمپین معلولان حدود ششسال است که فعالیت میکند و در این مدت گزارشهای مختلفی از تخلفات این مراکز داده شده. مروتی میگوید، تمام گزارشهایی که به ما میرسد، درست است مگر خلافش ثابت شود: «خیلیها به ما گزارش تخلف میدهند اما چون میترسند ازشان شکایت شود، حساب اینستاگرامشان را بعد از اطلاعرسانی پاک میکنند، یا به صورت ناشناس به ما پیام میدهند. بعد از هر اعلام ماجرایی، ما بررسی میکنیم و اگر به مدارکی رسیدیم، اطلاعرسانی میکنیم. هرچند در بسیاری از موارد مدیران مراکز یا بهزیستی، ماجرا را تکذیب و توجیه میکنند. نمونه آن ماجرای تجاوز به سهدختر بزرگسال معلول از سوی یکی از کارکنان بود. گفتند در فیلم دوربین مداربسته چنین چیزی ثبت نشده، قطعا ثبت نمیشود، هیچکس زیر دوربین چنین کاری نمیکند. نهایت برخوردی هم که بهزیستی داشته باشد، لغو امتیاز مرکز و سپردن آن به شخص دیگری است. اما این چرخه ادامه دارد.»
کرونا وضعیت را وخیمتر کرد
اغلب آنها که فرزند، برادر یا خواهرشان در دوران کرونا در یکی از این مراکز نگهداری میشد، میگویند بزرگترین ضربه در دوران کرونا وارد شد. خواهر «حسن» میگوید، برادرش را در همان دوره به یکی از مراکز واگذار کردند و به سختی او را پذیرش کردند. چندینبار از پشت دوربین او را نشان میدادند. در بهمنماه سال گذشته هم ممنوعازملاقات بود، تا روزی که با آنها تماس گرفتند و گفتند، بیایید ببریدش بیمارستان. خودشان نبردند. ماجرا برای «مسعود» هم تکرار شد. در دوران کرونا مدت یکسالونیم، به او مرخصی نمیدادند. مروتی هم تایید میکند که در دوران کرونا، میزان آزارها و ضربوشتم این افراد افزایش پیدا کرده است، چراکه در آن دوره خانوادهها هم اجازه ملاقات نداشتند و نمیتوانستند در جریان این اتفاقات قرار بگیرند. حالا که کرونا فروکش کرده، این ماجراها به چشم آمده است.
شهرام مبصر، مدیرعامل یکی از انجیاوهای مربوط به معلولان است و به هممیهن میگوید، تمام این اتفاقات به دلیل نبود نظارت و بازرسیهای بهزیستی رخ میدهد. او به هممیهن میگوید: «بهزیستی هیچ نظارت سرزده و نامحسوسی ندارد تا متوجه تخلفات شود. او میگوید، خانوادهها تمایل دارند از وضعیت پیشآمده شکایت کنند، اما شما، خودت هم بخواهی بروی بهزیستی، راهت نمیدهند. من را هم راه نمیدهند. هیچکس جوابگو نیست. برخی مدیران این مراکز مدام اعلام می کنند که این مراکز برایشان نمیصرفد و میخواهند تعطیلش کنند، اما همچنان هم کار میکنند. چرا؟ چون برایشان منفعت مالی دارد. در نبود نظارتها، این کار، تبدیل به کاسبی شده است. به همین دلیل است که نیروها آموزشدیده نیستند، پول خوبی نمیگیرند و شاهد اتفاقات ناگوار در این مراکز هستیم.»
این حرفها را قبول نداریم
بابک قانعی، مدیردفتر نظارت بر مراکز غیردولتی سازمان بهزیستی در گفتوگو با هممیهن این موارد را تایید نمیکند. با اینکه او پیش از این در اواخر خردادماه امسال اعلام کرده بود 10مورد تخلف در چند استان به آنها گزارش شده، اما روز گذشته گفت که آماری از این تخلفها ندارد. او در خردادماه گفته بود، این تخلفها شامل مواردی از ضربوشتم مددجو در استانهای دیگر بود که همیشه هم مرکز مقصر نیست. حالا او به هممیهن میگوید 2500مرکز نگهداری از معلولان در کشور وجود دارد که موارد تخلف به نسبت تعداد مراکز بسیار کم است: «ما تیمهای بازرسی داریم که بهصورت دورهای و سرزده، از این مراکز بازدید میکنند، این تیمها هم نظارتی است، هم حراستی و بازرسی. تصمیمگیری درباره صدور مجوز یا اخطار و موارد نظارتی در کمیسیونی در سطحاستانها و کمیسیونی در سطحملی صورت میگیرد. مدیران کل، اعضای حوزههای تخصصی و بازرسی، حراستی و حقوقی، از اعضای این کمیسیونها هستند.» براساس اعلام او، براساس ماده 58 آییننامه سازمان بهزیستی، در صورت تخلف این مرکز، پس از تذکر اول و دوم، پروانه فعالیت آنها باطل میشود.
قبلا یکی از مسئولان بهزیستی که نامش اعلام نشد، گفته بود ادعای نظارت بر عملکرد مراکز، یک شوخی است و اصلا وجود ندارد: «مراکز مورد نظارت و بررسی بهزیستی قرار دارند اما اگر منظور، بازرسی ذرهبینی همه فعالیتها ازجمله نحوه پذیرش، مبلغ شهریه، غذای مددجویان، رعایت اصول بهداشتی، رفتار مددکارانه با افراد، صحت روانی و اخلاقی کارکنان و... باشد، بههیچوجه نظارتی بر مراکز صورت نمیگیرد.» با این حال این مسئول، این موضوعات را نمیپذیرد. براساس اعلام قانعی، بنابردستورالعملهای موجود که در حوزه تخصصی ابلاغ شده، در صورت وقوع تخلف، در مرحله اول تذکر داده میشود و 15روز مهلت داده میشود تا مشکل رفع شد، اگر رفع نشد، تذکر دوم با 15روز مهلت داده میشود و پس از بازدید اگر مشکل پابرجا باشد، اخطار صادر میشود. در مرحله اخطار، از فرد دعوت میشود تا به کمیسیون تخلفات برود و دوباره با مهلتهای 15روزه اخطار داده میشود و درنهایت در صورت رعایتنکردن موارد اعلامی، مرکز تعطیل میشود و در صورت ادامهدار بودن، رای به ابطال دائم پروانه داده میشود. به گفته او، این فرآیند عادی است، اما اگر معلولی هتکحرمت شده باشد یا اتفاقی برایش افتاده که خطر جانی برایش داشته است و خبر در فضای مجازی وایرال شده باشد که منجر شده شأنیت مددجو و سازمان بهزیستی زیرسوال رفته باشد؛ دیگر تذکری داده نمیشود، بلکه بهطور مستقیم تعطیل میشود.
فعالان حوزه معلولان میگویند، مراکز نگهداری نباید از خانوادهها پولی دریافت کنند، چراکه سازمان بهزیستی برای هر یکمعلول، یارانهای در نظر گرفته است اما قانعی میگوید، هزینه نگهداری از یکمعلولذهنی در این مراکز نزدیک 10میلیون تومان است اما یارانهای که داده میشود حدود دومیلیون تومان است. مراکز ناچارند تا اختلاف هشتمیلیون تومانی را تامین کنند که بخشی از آن، از خانوادهها گرفته میشود. بنابراین مراکز برای دریافت پول از خانوادهها، تخلفی نمیکنند. البته این موضوع فقط برای این مراکز است، مراکز شبهخانواده نباید از خانواده پولی بگیرند.
دوربین مداربسته، تخلفات را مشخص میکند
ماجرای دوربینهای مداربسته و ناکارآمد بودن آنها برای مشخص شدن واقعیت اتفاقاتی که در مراکز رخ میدهد، موضوع دیگری است که با قانعی مطرح میشود، اما او میگوید تمام مراکز تحت پوشش بهزیستی، بهجز مراکزی که زنان روسپی را نگهداری میکنند، باید مجهز به دوربین مداربسته باشند. بسیاری از موارد، دستیابی به اطلاعات ازطریق دوربینهای مداربسته انجام میشود. البته مواردی هم وجود دارد که این دوربینها خواسته یا ناخواسته کار نکردهاند.
توضیح دیگر او درباره سودمالی ناشی از نگهداری معلولان در این مراکز است. به گفته او، مراکز روزانه نگهداری از معلولان، اوضاع بدی ندارند اما مشکل در مراکز شبانهروزی است. آنها تمایلی به ادامه فعالیت ندارند. میگویند درآمد چندانی ندارند و هزینه حتی خرید پوشک برای مددجویان را هم نمیتوانند تامین کنند. اما بهزیستی از آنها خواسته که ادامه فعالیت دهند. بهگفته او، در حال حاضر 15هزار مرکز سالمندان، توانبخشی، پیشگیری و... در کشور وجود دارد که تخلف در آنها اگر یکدرهزار هم باشد، ماهانه باید 150تخلف گزارش شود، اما اینطور نیست. او میگوید، آن گزارشهایی که از این مراکز بیرون میآید منصفانه نیست. مثلا برخی از این مراکز ناچارند برای اینکه معلول به خود و دیگری آسیب نزند، او را فیکس کنند. این اتفاق با غرضورزی بهگونه دیگری تعبیر میشود و میگویند در مرکز کتککاری شده است. اخیرا چند فیلم منتشر شده که بر این مسائل تاکید میکند اما کذبمحض است. او میگوید، در برخی موارد که ضربوشتم اتفاق افتاده، بهزیستی بررسی کرده و مرکز تعطیل شده است. درحالیکه آن مرکز سابقه خوبی داشته است: «در مواردی ما یکمرکز را تعطیل کردهایم و دیوان عدالتاداری علیه ما شکایت کرده است. ما معتقدیم همهجا تخلف رخ نمیدهد. این مراکز باید مددکار، پزشک و روانشناس داشته باشند.او درباره اینکه گفته میشود بهزیستی فقط به افراد خاصی برای راهاندازی این مراکز مجوز میدهد هم توضیح میدهد و میگوید: «ما براساس آمایش سرزمین مجوز میدهیم و برخی مراکز مبتنی بر یارانه است. ممکن است در یک منطقه شدتمعلولیت کم باشد و در جای دیگر بیشتر. در برخی استانها ما نیاز به مرکز داریم، اما متقاضی نداریم. در جای دیگر متقاضی داریم، اما دولت نمیتواند یارانه بدهد. ما نمیتوانیم به هر شخصی که مراجعه کرد، مجوز بدهیم چراکه این کار تبدیل به یک بیزینس میشود. ما میخواهیم مراکز خدمتمحور باشند، نه بیزینسمحور.
(اسامی مددجویان بهزیستی، به دلیل در جریان بودن پرونده برخی از آنها در دستگاه قضا و مختلنشدن روند رسیدگیها، مستعار است. هیچیک از خانوادههایی که در این گزارش با روزنامه هممیهن گفتوگو کردهاند، تمایلی به درج اسم و مشخصاتشان نداشتند.)