عملیات توفان الاقصی و پیامدهای آن برای خاورمیانه
در پنجاهمین سالگرد جنگ یوم کیپور، ظاهراً غافلگیری دیگری رخ داد. شبهنظامیان وابسته به حماس با وسائلی نهچندان پیچیده، شهرکهای اطراف نوار غزه را از زمین و هوا ه
در پنجاهمین سالگرد جنگ یوم کیپور، ظاهراً غافلگیری دیگری رخ داد. شبهنظامیان وابسته به حماس با وسائلی نهچندان پیچیده، شهرکهای اطراف نوار غزه را از زمین و هوا هدف حمله قرار دادند و همزمان هزاران راکت به شهرهای اسرائیلی شلیک کردند. منابع رسمی از کشته شدن بیش از 100 نفر و اسارت دهها نفر و جراحت نزدیک به هزار اسرائیلی در این عملیات خبر میدهند.
محمد ضیف، فرماندۀ گردانهای نظامی حماس عملیات نیروهای تحت امر خود را «توفانالاقصی» نامیده و خواستار پیوستن اعراب ساکن اسرائیل و ساکنان کرانۀ باختری و گروههای مستقر در لبنان به این نبرد شده است.
حزبالله لبنان بهعنوان قویترین نیروی نظامی مخالف اسرائیل در لبنان، از عملیات توفانالاقصی تمجید کرده اما از پیوستن خود به آن چیزی نگفته است.
در جبهۀ مقابل اما بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل عملیات توفان الاقصی را به مثابۀ «جنگ» دانسته و وارد آوردنِ ضرباتی مهلک به حماس را وعده داده است. فرماندهان ارتش و دیگر وزیران امنیتی کابینۀ نتانیاهو نیز تهدیدهای مشابهی را تکرار کردهاند.
احزاب اپوزیسیون هم با اعلام حمایت کامل از ارتش و نیروهای امنیتی اسرائیل، از هرگونه انتقامجویی آنها از حماس اعلام حمایت کردهاند. سران این احزاب، با ناموجه دانستن حملۀ حماس، اتحاد تمام اسرائیلیها را در مقابل آن ضروری دانستهاند.
رهبران اعتراضات خیابانی علیه تغییر ساختار دیوان عالی اسرائیل هم با لغو برنامههای خود، از نیروهای ذخیرۀ ارتش خواستهاند که به تحریم ارتش پایان داده و برای حضور در صحنۀ نبرد آماده باشند.
در همین حال، آمریکا در کنار شماری از کشورهای مهم اروپا با شدیدترین لحن ممکن، عملیات حماس را محکوم کرده و ضمن اعلام هبستگی با اسرائیل از «حق آن کشور برای دفاع از خود» حمایت کردهاند. روسیه و عربستان نیز خواستار خویشتنداری دو طرف برای پیشگیری از گسترش دامنۀ جنگ شدهاند.
با این حال، از همۀ شواهد چنین برمیآید که دولت راستگرای افراطی نتانیاهو قصد وارد کردن ضربهای بسیار شدید به حماس و نیروهای آن دارد. این ضربات با بمباران سنگین نوار غزه آغاز میشود و احتمالاً با احیای سیاست «قتل هدفمند رهبران حماس» در داخل و خارج از نوار غزه ادامه مییابد. حتی اشغال مجدد نوار غزه نیز برنامهای است که با تمام مخاطرات آن، برخی از اعضای افراطیتر کابینۀ نتانیاهو به آن میاندیشند.
بنابراین، تردیدی وجود ندارد که جنگی خونین در انتظار است. آنچه اما همچنان میتواند محلِ گمانهزنی باشد، نوعِ واکنش جامعۀ جهانی و بازیگران خرد و کلان منطقهای نسبت به بالاگرفتن جنگ و تلفات سنگین آن در بین غیرنظامیان باشد.
اگر ارتش اسرائیل به ترور رهبران سیاسی حماس مبادرت ورزد و یا درصدد اشغال دوبارۀ نوار غزه برآید، آیا امکان ورود حزبالله لبنان و حلقههای نظامی کوچک مستقر در کرانۀ باختری به جنگ وجود دارد؟ در صورت ورود آنها، شورای امنیت سازمان ملل، جمهوری اسلامی و کشورهای عربی چه واکنشی نشان خواهند داد؟
در مرحلۀ کنونی پاسخ قاطع و روشنی برای هیچکدام از این پرسشها وجود ندارد. با این همه، شرایط به صورت بالقوه، مستعد بروز جنگی فراگیر است که میتواند بخش بزرگی از خاورمیانه را در کام خود فرو کشد. اگر شعلۀ چنین جنگی روشن شود، فجایع بیشماری به دنبال خواهد داشت و به همین علت، بسیار بعید است جامعۀ جهانی کنار بنشیند و برای پیشگیری از فراگیر شدن آتش، دست به اقدامی نزند.
در عین حال، اینکه جنگ جاری در چه مرحلهای به آتشبس منجر شود، پیامدهای سیاسی دامنهداری در داخل اسرائیل به دنبال خواهد داشت.
روشن است که دولت نتانیاهو از عملیات توفانالاقصی به شدت تحقیر شده است. نتانیاهو برای جبران این حقارت، نیاز به پیروزی قاطع و بیچون و چرایی در برابر حماس دارد. حتی یک پیروزی نسبی نیز برای ائتلاف تحت رهبری او کُشنده و بحرانزا خواهد بود چه رسد به وضعی بینابین یا تن دادن به ادامۀ وضعیت گذشته از راه اعلام آتشبس.
اگر نتانیاهو به فرض قادر باشد ضربهای مهلک به ساختار حماس و رهبران آن وارد سازد، موقعیت دولت راستگرای او در بین افکار عمومی اسرائیلیها تقویت میشود و بنابراین، اپوزیسیون دولت او از سر ناچاری مجبور به تحمل حکمرانی آن تا اطلاع ثانوی خواهد شد. در این صورت چه بسا، نتانیاهو و شرکایش نزاع داخلی بر سر تغییر ساختار دیوان عالی را نیز به سود خود تمام کنند.
نتانیاهو اما اگر بهعنوان رهبری شکستخورده و یا بدون پیروزی قاطع، تن به آتشبس با حماس دهد، تداوم حیات ائتلاف تحت رهبری او غیرممکن خواهد شد.
در چنان شرایطی، احزاب اپوزیسیون با متهم کردن او به تضعیف قدرت دفاعی و تهاجمی ارتش اسرائیل از طریقِ دامن زدن به اختلافات داخلی، راهی جز استعفاء برای او باقی نخواهند گذاشت.
استعفای نتانیاهو اما همچون زلزلهای است که ابعاد و پیامدهای داخلی و منطقهای آن بسیار وسیع خواهد بود. نخستین پیامد این استعفا، هموار شدن راه عادیسازی رابطۀ اسرائیل با سعودی و سپس با دیگر کشورهای عربی و اسلامی خواهد بود. بدین ترتیب، عملیات توفانالاقصی و نتیجۀ عملیات متقابلی که اسرائیلیها نام «شمشیر آهنین» بر آن گذاشتهاند، چهبسا نظم خاورمیانه را دستخوش دگرگونی بیسابقهای کند.