برجام؛ بودن بهتر از نبودن
توافق هستهای عملاً نه توافقی میان دو کشور که میان دو دولت روحانی و اوباما بود
توافق هستهای عملاً نه توافقی میان دو کشور که میان دو دولت روحانی و اوباما بود
اکبر مختاری
کارشناس ارشد روابط بینالملل
بیستوسوم تیرماه سال نودوچهار برجام به تصویب کشورهای 1+5 رسید و نشانههایی از تغییر راهبرد در سیاست خارجی ایران و آمریکا را نسبت به هم نمایان ساخت. مشکل اصلی از ابتدای شکلگیری برجام خوشبینی فزاینده طرفین به این توافق بود. طرف ایرانی به دلایلی همچون کسب پولهای بلوکهشده، خروج ایران از فصل هفتم منشور ملل متحد و فراهم شدن زمینه سرمایهگذاری خارجی در ایران از امتیازات بهدستآمده خشنود بود و طرف آمریکایی به برجام بهعنوان پیشزمینهای جهت متفاوت شدن سیاست خارجی ایران در مراحل بعدی نگاه میکرد. طرفین برجام قطعنامه ۲۲۳۱ را بهعنوان ضامنی قوی جهت ماندگاری برجام نگاه میکردند اما چالش موجود این بود که برجام توافقی میان دو دولت اوباما و روحانی بود و در هر دو کشور آمریکا و ایران اجماع قوی در مورد آن وجود نداشت. در ایران دولت روحانی بهدنبال بزرگترین دستاوردش در شرایط تحریمی بود که به آن دست یافت؛ اما برخی نهادهای قدرت با مفاد آن زاویه داشتند و فکر میکردند که میتوان به توافقی بهتر دست یافت و در آمریکا نیز برجام با دور زدن مهمترین نهاد قانونگذاری آمریکا یعنی «سنا» آنهم از طریق قاعده فیلیباستر به سرانجام رسید.
برجام طوری شکل گرفته بود که اگرچه دولتهای اروپایی از شکلگیریاش خشنودترین بودند اما بازیگران اصلی شکلگیریاش آمریکای اوباما و ایران زمان دولت روحانی بود.
با تحول در دولت آمریکا و روی کارآمدن دونالد ترامپ که به ناسیونالیسم اقتصادی معتقد بود، معنای این توافق برای آمریکای ترامپ بسیار کمرنگ بود. در برجام هیچ سود اقتصادی معناداری برای آمریکا دیده نشده بود و از سوی دیگر این موضوع از نگاه رئیسجمهوری با نگاه بیزنسمنگونه اصلاً مطلوبیت لازم را نداشت. این درحالی بود که برجام تورم انتظاری را در ایران به پایینترین حد ممکن رساند و ایران را از خطر حمله نظامی برای مدتی دور نگه داشت و با بهرسمیت شناخته شدن غنیسازی تا حدود چهار درصد، برای اولینبار آمریکا، به غنیسازی کشوری دیگر رسمیت میبخشید. اسرائیل نیز هیچگاه راضی به برجام نشد؛ چراکه برجام قابلیت «برگشتپذیری» غنیسازی بالاتر را در ازای خلف وعده اعضا برای ایران بهرسمیت شناخته بود.
مفاد برجام طوری چیده شده بود که مظنون اصلی خروج از آن احتمالاً ایران خواهد بود اما خروج رسمی از برجام از سوی آمریکای ترامپ صورت گرفت. خروج دولت ترامپ به امضاکنندگان برجام یادآور ساخت که صرف تایید یک دولت به پایداری توافق کمک نمیکند و تنها رای سنای آمریکا به توافق میتوانست «ضامن محکم» ماندگاری برجام باشد و از سوی دیگر خوشبینی طرف آمریکایی هم برای گسترش مذاکرات به فراتر از برجام نیز به محاق رفت.
آنالیز برجام با توجه به شرایط فعلی در دولت رئیسی، دولتی که به تعبیر اقتصاددانان برجسته بهعنوان تنها دولت در دو سال پیاپی تورم دورقمی بالای پنجاه درصد را از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون به ملت ایران تحمیل کرده است، نشان از آن دارد که برجام آنچنان که دشمنانش در ایران بیان میکردند توافق بدی نبود و از سوی دیگر آمریکای بایدن و اسرائیل هم نتوانستند توافق جامعتری را به ایران بقبولانند و افزایش غنیسازی ایران به شصت درصد نشان از آن دارد که این توافق برای آنها نیز بدون مزیت نبوده است و حداقل از نظر امنیتی مؤثر بوده است.
پس از گذشت چهارسال از خروج ترامپ از برجام همچنان طرفین به ایجاد توافقی بهتر احساس نیاز میکنند؛ توافقی که شکلگیریش اگرچه ناممکن ولی نزدیک به ناممکن است. نه ایران بهراحتی توافقی جامعتر از برجام را میپذیرد و نه آمریکا میتواند به ایران اجازه دهد که غنیسازی را تا حدی بالا ببرد که نگرانیهای امنیتی متحدینی چون اسرائیل در خاورمیانه و اروپا از احتمال دستیابی ایران به بمب هستهای افزایش یابد. در چنین وضعی طرفین به این نتیجه رسیدهاند که باید «راهحلی حداقلی» برای عبور از بحران بیابند؛ راهحلی موقتی که شاید طرفین شکلگیری برجام را به این نتیجه رسانده باشد که در شرایط فعلی، بودن برجام به نبودناش بیشتر میارزد.