| کد مطلب: ۷۱۳۴
رابطه با عربستان به کجا می‏‌رود؟

رابطه با عربستان به کجا می‏‌رود؟

در تشریح الزامات احیای رابطه با ریاض و درس گرفتن از تجربه تلخ گذشته

در تشریح الزامات احیای رابطه با ریاض و درس گرفتن از تجربه تلخ گذشته

esmaeli zeynab

زینب اسماعیلی

روزنامه‌نگار

در میانه ناکامی دولت سیزدهم در پرونده برجام، برگ برنده‌‌ای منطقه‌ای رو شد‌ و بالاخره قطع رابطه عربستان با ایران به پایان رسید؛ رابطه‌ای که هفت سال پیش از سوی عربستان به‌صورت یک‌طرفه قطع شده‌بود. احیای رابطه دو کشور بزرگی که چه قبل و چه بعد از انقلاب رقابت و تنش‌های زیادی با هم تجربه کرده‌اند، در وضعیت فعلی برگ برنده‌ دیپلماسی دولت ابراهیم رئیسی است. جالب آنکه‌ وزیر خارجه فعلی عربستان، در دوره‌ای که رابطه تهران-ریاض قطع شد، معاون حوزه عربی وزارت خارجه بود و با توجه به اختیاراتی که در این حوزه داشت، مسئول مستقیم حوزه عربی بود. بخت یارم بود و در آن مقطع در چند مصاحبه‌ای که با او داشتم به موضوع رابطه ایران و عربستان پرداختم و هدفم در همه این مصاحبه‌ها، پیدا کردن قطعه‌های گمشده پازل حمله به سفارت عربستان بود. اکنون با نگاهی به آن اطلاعات باید بگویم که هنوز نگران رابطه ایران و عربستان هستم. طبیعی است که چنین رابطه‌ای برای بهبود نیاز به زمان داشته باشد، اما نباید از یاد برد که وجود دستور کار مشخص و ایجاد زمینه‌های همکاری می‌تواند به این رابطه جان تازه‌ای بدهد و آن‌را از وضعیت کم‌رمق فعلی نجات دهد. یادم هست در همان دوران قطع رابطه، با یکی از دیپلمات‌ها که مسئولیتی در حوزه خلیج فارس داشت گپ و گفتی داشتم و او از متعدد بودن مسائل بین تهران و ریاض حرف می‌زد و می‌گفت بهتر است صرفاً مذاکراتی بین دو کشور برگزار شود تا مسائل موجود فهرست شود تا بعد به مذاکراتی برای حل و فصل آنها برسیم.

پس بد نیست بپرسیم که چه شد این رابطه قطع شد و چه شد که هفت سال این رابطه در خاموشی به سر برد؟ چگونه آنچه دی‌ماه 94 به‌زعمی از سوی «خودسرها» رقم خورد، قابل پیشگیری نبود و چگونه می‌توان به تکرار نشدن‌اش امیدوار بود؟

بیراه نیست اگر بگوییم که بزرگ‌ترین آسیب سال‌های گذشته عرصه دیپلماسی، گروگان بودن آن در عرصه سیاست داخلی بوده و اکنون مستندات زیادی وجود دارد که جریانی سیاسی در این سال‌ها تلاش کرده که با عملیات تخریبی، در کار دیپلماسی خدشه ایجاد کند که آتش‌زدن بخشی از ساختمان سفارت عربستان در تهران و تخریب ساختمان کنسولگری عربستان در مشهد هم جزو آن بود. دست‌کم نزدیکی این اتفاقات با زمان اجرایی شدن برجام، می‌تواند پرسش‌برانگیز باشد. به عبارت دیگر در دولتی که مدعی دیپلماسی و بهبود رابطه با جهان و تغییر فضای ایران‌ستیزی بود (دولت حسن روحانی)، گروهی کوکتل مولوتف به داخل سفارت عربستان پرت کردند و از دیوار بالا رفتند و خلاصه پاس گلی طلایی به زمین ریاض انداختند.

دی‌ماه سال 1394 که رابطه قطع شد، تهران و ریاض در یمن به جنگی نیابتی مشغول بودند، فاجعه منا رخ داده بود و بیش از چهارصد ایرانی در آن اتفاق جان‌شان را از دست داده بودند. دو اتفاق دیگر نیز مانند سقوط جرثقیل و مرگ چند ایرانی رخ داده بود. همچنین در فرودگاه جده به دو پسر نوجوان ایرانی تعرض شده بود. همه اینها فضای موجود علیه عربستان را تند و حاد کرده بود تا زمان اعدام شیخ نمر که گویا جرقه‌ای به انبار کاه زده ‌شد. ریاض در همه آن دوره در تلاش بود تا سنگی در زمین توافق ایران و 1+5 بیندازد و حتی از سفر ناگهانی وزیر خارجه این کشور به وین و ملاقات در داخل هواپیما با جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا نیز دریغ نکرد. اخیراً محمدجواد ظریف در گفت‌وگویی اذعان کرده که عربستان یک نوبت توانسته دستیابی به توافق را به تأخیر بیندازد، که به نظر می‌رسد اشاره به همان زمان باشد.

سفیر نیست

سال 93 در گرماگرم پوشش مذاکرات هسته‌ای و رفت و برگشت به وین همراه تیم مذاکره‌کننده، روزی به سفارت عربستان در تهران زنگ زدم تا درخواست گفت‌وگویی با سفیر تازه‌منصوب‌شده را بدهم. سفیر تازه‌آمده ملاقات گرمی با آقای هاشمی‌رفسنجانی انجام داده‌بود. گفتند فعلاً سفیر نیست و این تماس را چند ماه تکرار کردم و متوجه شدم «بوسه دردرسرساز بر پیشانی هاشمی»، موجب بازگرداندن سفیر عربستان به ریاض شده بوده و «عبدالرحمن بن‌غرمان‌شهری» در سکوت تهران را ترک کرده است. در اولین مصاحبه‌ای که با حسین امیرعبداللهیان معاون وقت عربی وزیر خارجه داشتم، از او پی‌جوی عبدالرحمن بن‌غرمان شهری شدم و او با شگفتی پرسید، منظورتان سفیر عربستان است؟ در مصاحبه توضیح داد که عربستان بدون هیچ توضیحی سفیرش را فراخوانده و گفته شده که او برای ماموریتی دیگر در نظر گرفته شده و گویا میزان احترامی که به آقای هاشمی گذاشته شده (یعنی بوسیدن پیشانی) تنها برای مقامات خودشان است. یعنی ملاقات گرم کار دست آقای سفیر داده بود. سفیر جدید با تأخیر معرفی شد اما تهران در واکنش به رفتار ریاض تمایل داشت تائیدیه سفیر جدید را با تعلل بدهد. تهران به رفتار صورت‌گرفته اعتراضی نکرده بود چون فضا آنچنان بود که گویی اهمیتی ندارد رابطه این‌گونه کج‌دار و مریز پیش برود.

سفیر ایران در عربستان، حسین صادقی بود که پیش از این در دوره سیدمحمد خاتمی نیز سفیر ایران در عربستان بود. اگرچه در برخی کانال‌های دیپلماتیک تلاش‌هایی برای سفر وزیر به ریاض مطرح بود اما از یاد نبریم که آن دوره عربستان در دوره گذار مهمی از سیاست‌های قبلی به دوره جدید بود که محمدبن سلمان جوان نماینده آن تفکر بود.

با مرگ سعودالفیصل و انتخاب وزیر خارجه جدید (عادل‌الجبیر) که پیشتر نماینده عربستان در سازمان ملل بود، فضا به شکلی جدی علیه ایران تند شد. امیرعبداللهیان به شوخی می‌گفت، عادل‌الجبیر در هفته چند کوپن برای ناسزا گفتن به ایران دارد که باید از آنها استفاده کند. از این سو تهران هم سرگرم مذاکره با 1+5 بود و تصور می‌شد که بعد از توافق، کشوهای عربی خودشان به سمت ایران می‌آیند. معاون عربی وقت که اکنون وزیر خارجه است در برخی مصاحبه‌ها یادآروی می‌کرد که در حوزه عربی، وزیر به او اختیارات خاصی داده بوده، اما خود معاون اگرچه در حوزه عربی کار کرده بود، اما به‌عنوان چهره مثبتی در فضای عربی شناخته نمی‌شد. او به فضاهایی در حوزه عربی علاقه‌مند بود نظیر حزب‌الله و حماس. اما با جریانات عربی زیر پرچم برادر بزرگ‌تر نگاه دیگری داشت. در این پس‌زمینه، حمله به سفارت عربستان رخ داد؛ وزیری مشغول مذاکره هسته‌ای و معاونی که خیلی هم دغدغه بهبود رابطه با عربستان و حوزه عربی را نداشت. شاید برخی نقطه قطع رابطه تهران -ریاض را دی‌ماه 94 بدانند اما با آنچه در بالا روایت شد، دستکم این کج‌دار و مریز رابطه از یک سال قبل از آن هم وجود داشت آن‌چنان که حتی سفیری در تهران مستقر نبود.

در مصاحبه‌ای که در سومین سالگرد حمله به سفارت با حسین امیرعبداللهیان داشتم، او از عملکرد وزارت خارجه و نیروی انتظامی در مراقبت از سفارت دفاع کرده و معتقد بود که این حادثه از سوی افراد سفارت آغاز شده و بعد از سوی افرادی که تجمع کرده بودند، گسترده شده‌است. یعنی به‌نوعی اتباعی از عربستان جمعیت را تحریک کردند. او در آن مصاحبه که با تیتر «روز واقعه» منتشر شده است، می‌گوید که «افرادی که در سفارت بودند شروع به آتش زدن اسناد در داخل اتاق می‌کنند و این باعث سرایت آتش می‌شود.» این جمله را هم شاید از او خوانده باشید که می‌گفت عربستانی‌ها چند ساعت قبل از حادثه سفارت، خودروهایشان را برای فروش به سفارت‌های دیگر پیشنهاد کرده بودند و شب حادثه سفارت از اتباع اصلی تخلیه بود. (منتشرشده در سالنامه 94 روزنامه شرق) اکنون با گذشت بیش از هفت سال از آن حادثه و دسترسی نداشتن به اطلاعات اولیه قابل استناد، هنوز نمی‌توان این ادعا را قضاوت کرد، اما نکاتی را فراتر از حادثه باید تاکید کرد.

اول اینکه، وزارت خارجه و آقای امیرعبداللهیان می‌توانند در خصوص افتتاح مجدد خشنود باشند و این اتفاق را به عنوان دستاورد وزارت خود ثبت کنند، اما علاوه بر این باید درباره آنچه در زمان حمله به سفارت رخ داده توضیح شفاف داده شود. همانطور که محمدجواد ظریف به عنوان وزیر خارجه باید توضیحی شفاف ارائه کند.

دوم اینکه، اگر گفته‌های امیرعبداللهیان مبنی بر طراحی عربستان برای اتفاقات مقابل سفارت و نهایتاً قطع رابطه با تهران درست باشد، تحلیل درون‌سازمانی در دستگاه دیپلماسی برای احیای دوباره رابطه چیست؟ عربستان اکنون دنبال چیست که با پادرمیانی چین به این قطع رابطه هفت‌ساله پایان می‌دهد؟ علاوه بر اینها اگر بپذیریم اتباع عربستان می‌توانند شوری انقلابی را در گروه‌های خودسر در تهران و مشهد برانگیزند پس آیا این امکان وجود دارد که بار دیگر اتفاقی نامیمون در حوزه مراقبت از اماکن دیپلماتیک رقم بخورد. سوال اینجاست که اکنون چه مراتب امنیتی جدی‌ای در این مورد اتخاذ شده است؟ دستکم عملکرد اخیر پلیس دیپلماتیک در مواجهه با دیوارنوشته‌های باغ و دیوارهای سفارت انگلیس نشان می‌دهد که آش همان است و کاسه همان.

اینکه بپذیریم افرادی از یک کشور دیگر می‌توانند فضای متشنجی مقابل یک سفارت رقم بزنند و احساسات گروه‌های انقلابی را به بهانه اعدام شیخ نمر برانگیزانند به واقع اتفاق خطرناکی است. بد نیست که از واژه نفوذ در جای درستش برای توصیف این اتفاق استفاده کنیم. اگر این‌گونه نبوده و ماجرا تنها به گروه‌های خودسر و انقلابی داخلی ربط داشته که خب موضوع دیگری است.

سوم اینکه، قطع رابطه عربستان با ایران، تعدادی از کشورهای دیگر خلیج‌فارس را با خود همراه کرد. از آنجا که اغلب این روابط چاشنی اقتصادی دارد، تکرار نوسانات ارتباطی با عربستان می‌تواند هرچه رشته‌ شده را پنبه کند. چهارم اینکه، عربستان با همه معادلات سیاسی داخلی و خارجی خود وزیر خارجه‌اش را به ایران فرستاده و رابطه احیا شده است. آیا منظر و نگاه بلندمدت ما هم به این بهبود رابطه مشخص است؟ ایران در این برهه از رابطه با عربستان به‌دنبال چیست؟ اگر مشخص است چرا رسانه‌ها هیچ تصویری از این نقشه راه ندارند؟

پنجم اینکه، به بهانه‌ای یک‌بار هم که شده وزارت محترم امور خارجه با پلیس دیپلماتیک نشستی بگذارد و برای پیشگیری از تکرار حادثه‌ای مشابه آنچه در سفارت انگلستان و عربستان رخ داده، تصمیماتی اتخاذ کنند.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
  • نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته در وین آغاز به کار کرد. پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی تروئیکای…

  • هرچند تعبیر دوشنبه‌های ملاقاتی و سه‌شنبه‌های نظارتی و چهارشنبه‌های درایتی به طعنه به کار رفته اما اتفاقاً شاهد…

  • نمایندگان مجلس با تقاضای یک فوریت بررسی لایحه «اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» با ۳۸ رأی موافق، ۲۰۷ رأی…

پربازدیدترین
آخرین اخبار