| کد مطلب: ۴۹۷۲۵

یک حبه قند/درباره عکسی از پزشکیان و اردوغان

من دیده‌ام وزیری که از ورزش صبحگاه با بدن عرق‌کرده در جلسه شورای عالی شرکت می‌کرد. من دیده‌ام مسئول بلندبالای مملکتی که جلوی دوربین یک حرف می‌زد و پشتش طور دیگری رفتار می‌کرد. من دیده‌ام رئیس‌جمهوری که در مصاحبه مطبوعاتی مگس را روی هوا شکار می‌کرد. از آن طرف هم دیده‌ام وزیر و وکیل و رئیس‌جمهوری که خودشان را بالا بالا می‌نشاندند و حتی زورشان می‌آمد که سلامی را علیک بگویند.

یک حبه قند/درباره عکسی از پزشکیان و اردوغان

شانزده، هفده سال پیش برای مصاحبه به دفتر یکی از دیپلمات‌های ارشد پرونده هسته‌ای ایران رفتم. مصاحبه دو، سه ساعتی طول کشید. آبدارچی محترم در اولین دور پذیرایی چای آورد. نوشیدیم. یک ساعت که گذشت قهوه سرو شد. قهوه روی میز بود و کم کم داشت از دهن می‌افتاد که مصاحبه‌شونده گفت اجازه دهید قهوه را بخوریم و بعد ادامه دهیم.

از روی رفتارش مشخص بود که برای قهوه ارزش بیشتری قائل است یا اینکه قهوه را بیشتر از چای دوست دارد. دوربین را زمین گذاشتم و همکارم هم رکوردر را آف کرد و مراسم قهوه‌خوری شروع شد.  چند لحظه بعد دیپلمات ارشد، یک حبه قند فرد اعلای یزد را به قهوه آغشته‌اش کرد و بین لبهایش گذاشت. شروع به حرف زدن کرد و قند را طوری که صدا بدهد مکید.

تا قهوه تمام شود دو بار دیگر چنین روندی ادامه پیدا کرد. من در تمام لحظاتی که دوستمان قهوه می‌خورد به جلسات طولانی هیات‌های اروپایی و ایرانی فکر می‌کردم و... واقعیت این است که از این دست رفتارها در این سال‌ها کم ندیده‌ام.

من دیده‌ام وزیری که از ورزش صبحگاه با بدن عرق‌کرده در جلسه شورای عالی شرکت می‌کرد. من دیده‌ام مسئول بلندبالای مملکتی که جلوی دوربین یک حرف می‌زد و پشتش طور دیگری رفتار می‌کرد. من دیده‌ام رئیس‌جمهوری که در مصاحبه مطبوعاتی مگس را روی هوا شکار می‌کرد. از آن طرف هم دیده‌ام وزیر و وکیل و رئیس‌جمهوری که خودشان را بالا بالا می‌نشاندند و حتی زورشان می‌آمد که سلامی را علیک بگویند. در این سال‌ها هر بار که رفتاری خارج از چارچوب از مسئولی مشاهده می‌‌شود یک عده سینه چاک می‌کنند که باید قبل از اینکه پستی به کسی داده شود پروتکل‌هایی آموزش داده شود و... یک نفر نیست بپرسد کسی می‌تواند به آدم هفتادساله پروتکل آموزش دهد؟  روی صحبتم با اصولگرایان است.

خداوکیلی اگر در این فقره آخر رئیس‌جمهور اصولگرا بود شما باز دم از پروتکل می‌زدید؟ نمی‌خواهم اصولگرا‌ها را محکوم کنم، اصلاح‌طلب‌ها هم اگر جایشان بر عکس بود همین کار را می‌کردند. واقعیت این است که ساختار جمهوری اسلامی بر آمده از انقلاب است. نه‌تنها بر آمده از انقلاب که ساختار ذهنی و اخلاقی ما اساساً پروتکل‌محور نیست. یعنی حقیقتش را بخواهید از دل پروتکل قصه در نمی‌آید و خوشبختانه یا متاسفانه ما هلاک و تشنه قصه‌ایم. ما سال‌ها بابت اینکه شهید رجایی کف پایش را در سازمان ملل رو به دوربین‌ها نشان داده بود ستایش‌اش کردیم.

ما مدت‌ها بابت اینکه مرحوم رئیسی کف کاخ کرملین جانماز پهن کرد به خودمان بالیدیم. ما از اینکه جلیلی مذاکرات را ترک می‌کرد و به نماز اول وقت می‌رسید تشویقش کردیم. ما تا مدت‌ها بابت اینکه احمدی‌نژاد مادر چاوز را بغل کرد از او خوشمان می‌آمد. ما از اینکه پزشکیان در اقلیم کردستان با خبرنگار کُردی حرف زد حال کردیم. حواسم هست که این خوش آمدن‌ها البته که دو پاره است.

یعنی یک عده خوششان می‌آید و عده دیگری مخالف‌خوانی می‌کنند. قشنگی ماجرا هم به همین مخالف‌خوانی‌هاست. نتیجه اما اینکه تا جایی که من روزنامه‌نگار فهمیدم ساختار ذهنی و فلسفی ما در پروتکل نمی‌گنجد. این حرف‌ها را هم می‌زنیم و چهار روز با این قصه‌ها سرگرمیم و دوباره روز از نو روزی از نو. تا قصه‌ای دیگر بدرود. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار