رای جهان به کشور فلسطین/بررسی عدم حضور ایران در رایگیری قطعنامه راهحل دوکشوری در سازمان ملل
قطعنامه پیشنهادی عربستان و فرانسه موسوم به «بیانیه نیویورک» درباره راهحل دوکشوری برای بحران فلسطین در حالی با اجماع مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید که جمهوری اسلامی ایران در رایگیری مربوط به آن شرکت نکرد. اگرچه این قطعنامه مربوط به مجمع عمومی و غیرالزامآور بوده و کارکردی سیاسی دارد، اما غیبت ایران بهعنوان یکی از طرفهای درگیر در موضوع فلسطین در رایگیری برای آن، مورد توجه واقع شد.

قطعنامه پیشنهادی عربستان و فرانسه موسوم به «بیانیه نیویورک» درباره راهحل دوکشوری برای بحران فلسطین در حالی با اجماع مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید که جمهوری اسلامی ایران در رایگیری مربوط به آن شرکت نکرد. اگرچه این قطعنامه مربوط به مجمع عمومی و غیرالزامآور بوده و کارکردی سیاسی دارد، اما غیبت ایران بهعنوان یکی از طرفهای درگیر در موضوع فلسطین در رایگیری برای آن، مورد توجه واقع شد.
این قطعنامه که در آستانه نشست سران مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۲ سپتامبر تصویب شد، ۱۴۲ رای مثبت، ۱۰ رای منفی و ۱۲ رای ممتنع گرفت. در میان ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل، آمریکا، اسرائیل، آرژانتین و مجارستان از جمله اعضایی بودند که به این قطعنامه پیشنهادی رای منفی دادند. علاوه بر ایران، کشورهای عراق، افغانستان، تونس، ونزوئلا، توالو، بنین، بولیوی، وانواتو، کیریباتی، اسواتینی (سوازیلند)، بوتان، اریتره و چند کشور دیگر در این رایگیری غایب بودند.
اهمیت این موضوع در آستانه برگزاری نشست سران از آن جهت است که برخی کشورها مانند بریتانیا، کانادا، فرانسه، بلژیک و استرالیا در جریان نشست پیش رو، به رسمیت شناختن کشور فلسطین را اعلام کردند.
مخالفت با راهحل دو کشوری
نمایندگی ایران در سازمان ملل، به دنبال غیبت در این رایگیری، در نامهای رسمی، دلایل خود را برای عدم حضور در رایگیری اینگونه اعلام کرد: «جمهوری اسلامی ایران پیوسته خواستار آتشبس فوری و بدون قیدوشرط در غزه، دسترسی بدون مانع به کمکهای بشردوستانه و بازسازی با احترام کامل به حقوق مردم فلسطین بوده است، ایران همچنین حمایت بیدریغ خود را از مقاومت پایدار مردم فلسطین در برابر اشغال، مداخله خارجی و سیاستهای آپارتاید یادآوری میکند. ایران تأکید میکند که صلح پایدار تنها از طریق پایان دادن به اشغال و تحقق کامل استقلال و حاکمیت کشور فلسطین حاصل میشود، این امر باید مبتنی بر اراده واقعی ساکنان اصلی آن، مسلمانان، یهودیان و مسیحیان، باشد که از طریق یک همهپرسی آزاد و فراگیر، همانطور که در سند S/2019/862 پیشنهاد شده است، ابراز شود.»
بیانیه نیویورک چه میگوید؟
قطعنامه مصوب مجمع عمومی، بیانیهای هفت صفحهای است که فرانسه و عربستان آن را پیگیری میکنند. در این بیانیه که راهحل دوکشوری یا دودولتی (هر دو عنوان در ترجمهها استفاده شده است) را ارائه میدهد، انتقاداتی نسبت به حماس مطرح شده که بخشی از علت اعتراض ایران به آن است: این سند سازمان ملل علاوه محکومیت اقدامات رژیم اسرائیل در غزه شامل حملات اسرائیل علیه غیرنظامیان در غزه، زیرساختهای غیرنظامی، محاصره و گرسنگی»، اقدامات حماس از جمله حمله ۷ اکتبر را نیز محکوم کرد.
این بیانیه از«استقرار یک مأموریت بینالمللی موقت برای ایجاد ثبات» در نوار غزه سخن میگوید که متشکل از کشورهای عربی و احتمالاً اروپایی خواهد بود تا مانع باقیماندن نیروهای اسرائیلی در منطقه پس از توقف جنگ و تسهیل واگذاری مسئولیتهای امنیتی به تشکیلات خودگردان فلسطینی شود. اقدام ایران در سازمان ملل، با واکنشهای اندکی در فضای داخلی کشور روبهرو شد. صداوسیما در گزارشی خبری به صورت منفی این قطعنامه را مورد توجه قرار داد.
ابراهیم اصغرزاده، رئیس کمیته سیاسی جبهه اصلاحات نیز در توئیتر نوشت: «ایران با عدم حضور خود در رأیگیری مجمععمومی سازمان ملل متحد، در حقیقت به تشکیل دولت فلسطین «نه» گفت، درحالیکه اکثریت جهان «آری» گفتند؛ یعنی اینجا در هنوز بر همان پاشنه سابق میچرخد. شرکت نکردن ایران یعنی تضعیف چانهزنی در دیپلماسی آینده و ادامه سیاست خارجی در خدمت ایدئولوژی و دور شدن از اجماع جهانی، و نتیجه آن انزوایی است که هزینههایش را مردم میپردازند. رأی ندادن ایران در مجمع عمومی، عملاً همان کارکرد رأی منفی را داشت؛ یک پاسگل آشکار به اسرائیل و آمریکا که تنها مخالفان جدی طرح بودند.»
اقدام ایران به نفع فلسطین و منافع ملی نبود
مهدی ذاکریان، استاد حقوق بینالملل در تحلیل تصویب این قطعنامه در سازمان ملل، به خبرنگار هممیهن گفت: «اگر بخواهیم از منظر حقوق بینالملل به این موضوع نگاه کنیم، از قطعنامه طرح تقسیم فلسطین در ۱۹۴۷ تا امروز، قطعنامهها و بیانیههای مختلفی در مجمع عمومی، شورای امنیت و شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره موضوع فلسطین صادر شده است. اما در روابط و سیاست بینالملل باید به این موضوع نگاه کنیم که عرصه عمل چه وضعیتی دارد. چه چیزی به نفع مردم فلسطین و چه چیزی به ضرر آنهاست. آنها حدود ۹۰ سال است که در چنین وضعیتی هستند. در عمل آنچه میبینیم، این است که قطعنامهای صادر شده و با اکثریث نزدیک به دوسوم آرا به تصویب رسیده و مخالفان اندکی دارد. اتفاقاً مخالف اصلی آن هم اسرائیل است. طبیعتاً اسرائیل چیزی که به نفع مردم فلسطین باشد را نمیپسندد. به نظرم جامعه بینالملل حرکت خوبی انجام داد که تا آستانه اجلاس مجمع عمومی این اقدام را پیش ببرد. این که دولت مستقل فلسطینی به رسمیت شناخته و از حقوق کامل یک دولت بهرهمند شود، اسرائیل را با چالش مواجه خواهد کرد. اگر نوار غزه نیز تحت سیطره یا تحت قلمرو تشکیلات خودگردان باشد، دست اسرائیل از اساس بسته خواهد بود و یک نیروی متجاوز به دولتی دیگر محسوب میشود. در نهایت این موضوع به نفع مردم فلسطین است.»
او در پاسخ به این سوال که آیا اقدام ایران مثبت تلقی میشود یا نه؟ گفت: «آنچه ایران انجام داد، حرکتی معکوس در راستای حقوق مردم فلسطین بود. شعارها و خواستههایی که در بیانیه نمایندگی ذکر شده، خوب هستند. اما اینکه آیا آرزوهای مذکور به مردم فلسطین کمک یا رسیدن آنها به حاکمیت ملی را تسریع میکند، به نظر میرسد که این گونه نیست. موضع ایران همهپرسی است که سالها پیش مطرح شده و بر اساس عدالت است. با این شرایط، چنین اقدامی ظرف یک قرن آینده هم اتفاق نمیافتد. حدود سه دهه از این پیشنهاد ایران میگذرد و هر روز کمرنگتر میشود. به راهحل تشکیل دو دولت هم آسیب میزند. آنچه میتوانست ملموس باشد، یک دولت مستقل فلسطینی بود. اسرائیل الان وجود دارد، عضو سازمان ملل است و از همه امکانات یک دولت بهره میبرد. حتی با کشورهای اسلامی منطقه – از جمله قطر که اخیراً به آن حمله کرد – مراوده و ارتباطات تجاری و تا حدی سیاسی دارد.»
ایران میتوانست موضع خود را هم اعلام کند
آنچه ایران دارد انجام میدهد، اقدامی یکسویه است که برای مردم فلسطین نتیجه عملی ندارد. چیزی نیست که به صورت بالفعل در اختیار مردم فلسطین قرار بگیرد. ایران به نظر من با این غیبت، فشاری که میتوانست با رای مثبت به قطعنامه بر اسرائیل وارد کند را از دست داد. یا آن حقی که میتوانست برای تشکیل دولت فلسطین مدنظر قرار دهد را تقویت نکرد. در حالی که میتوانست رای مثبت بدهد و بیانیه خود را هم قرائت و اعلام موضع کند. اینها منافاتی با یکدیگر نداشتند.
وقتی این موضوع از سوی عربستان و فرانسه مطرح شد و کشورها موضوع به رسمیت شناختن فلسطین را طرح کردند، به این موضوع پرداختم که ایران باید به رایزنی با فرانسه و عربستان بپردازد. با این محورها همکاری بکند. چون به نفع مردم فلسطین است و ایران میتواند نقش مثبت و سازنده خود را به عنوان کشوری که از راههای دیپلماتیک و چندجانبه برای کمک به مردم فلسطین استفاده میکند، ایفا کند. نه راههایی که موجب مزاحمت برای مردم ایران باشد. ایران میتوانست بانی این قطعنامه باشد و حتی اگر نبود، با بانیان آن همکاری کند. این طنز روزگار است که ایران در چنین جلسه مهمی غیبت کند. در شأن ایران نیست که به دیپلماسی WC رو بیاورد و کنار کشورهای ضعیف قرار بگیرد.»
ذاکریان تاکید کرد: «کشورهایی موقع رایگیری در مجمع به سرویس بهداشتی میروند که نمیخواهند مورد مذمت یا مجازات یکی از طرفهای دعوا قرار بگیرند. نام کشورهایی که در این رایگیری شرکت نکردند را نگاه کنید. قرار گرفتن ایران کنار این کشورها باعث تاسف است. مثلاً کشورهایی که در این مورد، نمیخواهند تحت فشار لابی اسرائیل در آمریکا یا فشارهای اقتصادی قرار بگیرند. یا اینکه به هر دو طرف بگویند ما علیه شما اقدامی انجام ندادیم.»
ایران همهپرسی فلسطین را در سازمان ملل مطرح کند
این استاد دانشگاه درباره طرح ایران برای حل مسئله فلسطین گفت: «ایران طرح رفراندوم عمومی را مطرح میکند. این همهپرسی را به رای بگذارند. اگر رای ندارد که نمیشود این کار را برای مردم فلسطین کرد و منافع ملی خود را هم به خطر انداخت. وقتی چنین طرحی پنج یا ۱۰ رای داشته باشد، نشان میدهد که منزوی شدهای و منافع ملی در حال آسیب دیدن است. اینها مسائل پیچیدهای نیست. متاسفانه شاهد این هستیم که دولت آقای پزشکیان در کنار تمام ناترازیهایی که با آن روبهروست، حتی در سیاست خارجی هم ناترازی دارد. برای رفع این ناترازی نیازی به ساختن نیروگاه نیست. نیاز آن بهرهمند بودن از تخصص و بینش صحیح از مسائل بینالمللی است. مسائلی مانند غنیسازی، مذاکرات هستهای یا مسائل حقوق بشر پیچیده هستند. اما سادهترین چیز این است که ارزیابی داشته باشیم آن قطعنامه به نفع مردم فلسطین یا ضرر آنها است. آنچه رخ داد نشان میدهد که ارزیابیشان نادرست است. چون نزدیک به دوسوم کشورها رای مثبت دادند و ایران آنقدر نظرش ضعیف است که از دیپلماسی سرویس بهداشتی استفاده کرد. این قطعنامه مناسب نبود؟»
او ادامه داد: «شاه با اسرائیل کار میکرد، تبادلات امنیتی و اقتصادی داشت و دو طرف سفارتشان به صورت دوفاکتو راهاندازی کرده بودند. اما سال ۱۹۷۵ دولت وقت ایران به قطعنامه صهیونیسم برابر نژادپرسی در سازمان ملل رای داد. این سیاست خارجی فعال است. چراکه میداند فشار افکار عمومی در جامعه بینالملل علیه اسرائیل بالاست و باید به این موضوع رای مثبت بدهد. همان اقدامی که امروز کشورهایی مانند ترکیه، امارات و عمان هم انجام میدهند. اما ایران در چنین جایی که در حال مخاصمه با اسرائیل است، کشور مورد حمله قرار گرفته، افسران، ژنرالها و دانشمندهایش را هدف گرفتند، به قطعنامهای که اسرائیل با آن مشکل دارد رای نمیدهد. درحالیکه اگر دولت مستقل فلسطینی به وجود بیاید، منجر به تضعیف اسرائیل میشود.
در رایگیری چنین قطعنامهای باید غایب باشیم؟ گویا تصمیمها گرفته میشود و بعد میگویند مطابق منافع ملی است. به ما بگویند این تصمیمات چه کمکی به ما کرده است؟ این عدم حضور چه کمکی به قدرتمند شدن ما کرد؟ آن هم در زمانی که ۱۴۲ کشور رای مثبت دادند و دولت ترامپ هم در حال ایجاد محدودیت برای حضور نمایندگان تشکیلات خودگردان در مجمع عمومی است. ایران باید در چنین شرایطی موضعی همراه با جامعه بینالملل داشته باشد. دولت آقای پزشکیان قرار بود دولت کارشناسان باشد. در چنین موضوعی حرف کدام کارشناسها را گوش دادند؟»