| کد مطلب: ۴۴۸۲۵

مسیر سخت راه‌‏حل دوکشوری/به رسمیت شناختن فلسطین از سوی قدرت‏‌های بزرگ غربی به صلح منجر می‌‏شود؟

راه‌حل دوکشوری ایده‌ای است که عملی‌کردنش بسیار دشوار است مگر آنکه تداخل منافع و عزم سیاسی وجود داشته باشد که احتمال آن هم بسیار کم است. در عین حال این اتهام نیز وجود دارد که تمام حرف‌هایی که از راه‌حل دوکشوری زده می‌شود در واقع خود بخشی از مشکل است. در واقع از این عبارت برای پنهان کردن حقیقت و برای آرام کردن خشم فلسطینی‌ها استفاده می‌شود.

مسیر سخت راه‌‏حل دوکشوری/به رسمیت شناختن فلسطین از سوی قدرت‏‌های بزرگ غربی به صلح منجر می‌‏شود؟

یک سال و 9 ماه از هفتم اکتبر 2023، روزی که حماس به اسرائیل حمله کرد، می‌گذرد و حالا همانگونه که دیده‌بان حقوق بشر اعلام کرده گرسنگی به ابزار جنگی اسرائیل در نوار غزه تبدیل شده است. به‌گفته وزارت بهداشت غزه، بیش از 60هزار فلسطینی کشته شده‌اند و سازمان IPC که با پشتوانه سازمان ملل مسئول نظارت بر گرسنگی در جهان است اعلام کرده که «بدترین سناریوی قحطی» هم‌اکنون در غزه در جریان است. حالا وخامت اوضاع در غزه باعث شده تا جامعه جهانی درخواست تکراری خود مبنی بر راه‌حل دودولتی یا دوکشوری را مطرح کند که تحت آن اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها می‌توانند در کمال صلح و امنیت در کنار یکدیگر زندگی کنند.

در یک هفته گذشته در رسانه‌های فرانسوی انتشار تصاویری از کودکانی که استخوان‌هایشان به پوست چسبیده باعث شد تا امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در پستی در شبکه ایکس بنویسد: «در راستای تعهد تاریخی به صلحی عادلانه و پایدار در خاورمیانه، من تصمیم گرفتم که فرانسه، کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد.» و این اقدام قرار است در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در اواخر سپتامبر انجام شود. از همان ابتدا فشارها بر دولت انگلستان بود تا پس از فرانسه دومین کشور  قدرتمند غربی و عضو گروه هفت باشد که فلسطین را به‌رسمیت می‌شناسد.

در نهایت روز گذشته کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر انگلستان اعلام کرد در صورتی که اسرائیل برای آتش‌بس با حماس توافق نکند، دولت انگلیس نیز در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در ماه سپتامبر در نیویورک برگزار می‌شود، کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت. بیانیه استارمر پس از جلسه فوری با اعضای کابینه‌اش بود که چرخشی قاطعانه به‌نظر می‌رسید. استارمر علاوه بر آتش‌بس گفت که دولت اسرائیل نباید اراضی اشغالی در کرانه باختری را الحاق کند و باید به فرآیند صلحی متعهد شود که به تشکیل کشور فلسطین در کنار اسرائیل منجر خواهد شد. احتمال اینکه دولت راست‌گرای بنیامین نتانیاهو به این درخواست‌ها تن دهد، بسیار کم است. نتانیاهو اخیراً اعلام کرد که کشور فلسطین «سکویی برای نابودی اسرائیل» خواهد بود.

اما در عین حال با توجه به روابط دیپلماتیک نزدیک بریتانیا و آمریکا، این اقدام دولت بریتانیا از نظر سمبلیک وزنه سنگینی دارد؛ کشوری که در سال 1917 نقش مهمی در پیدایش اسرائیل در اراضی فلسطین‌ها بازی کرد. اما به رسمیت شناختن کشور فلسطین به چه معناست؟ با توجه به شهرک‌سازی‌های غیرقانونی اسرائیل در اراضی فلسطینی‌ها در کرانه باختری چگونه قرار است یهودی‌های ساکن این شهرک‌ها تحت حکومت فلسطینی‌ها زندگی کنند؟ آیا راه‌حل دوکشوری اساساً قابل اجراست یا صرفاً رویایی است غیرممکن؟

راه‌حل دوکشوری یعنی چه؟

در میان 193 کشور عضو سازمان ملل متحد تاکنون 147 کشور فسلطین را به رسمیت شناخته‌اند. طارق باقونی، رئیس اندیشکده الشبکه (شبکه سیاست فلسطین) سال گذشته در نیویورک‌تایمز نوشت راه‌حل دودولتی تمام معنای خود را از دست داده است. او می‌نویسد، با‌وجود مخالفت سرسختانه اسرائیل «در طی سال‌ها، با بسیاری از دیپلمات‌های غربی که روبه‌رو شده‌ام در محافل خصوصی دیده‌ام که در برابر چشم‌انداز دوکشوری پشت‌چشمی نازک می‌کنند، حتی با اینکه سیاستمداران آنها این عبارت را به‌شکل بسیار زننده‌ای تکرار می‌کنند.»‌ در واقع مفهوم دوکشوری به یکی از محورهای اصلی و پایدار برای مطیع‌سازی فلسطینیان و معافیت از مجازات اسرائیلی‌ها تبدیل شده است. همانگونه که طارق باقونی می‌گوید مطرح کردن ایده دوکشوری به عنوان مسیری برای برقراری عدالت در دل خود عادی‌سازی خشونت را دارد که روزانه از سوی رژیم آپارتاید اسرائیل علیه فلسطینی‌ها در جریان است.

بسیاری از حقوق‌دان‌های بین‌المللی، امدادگران و سیاستمداران، اقدامات اسرائیل را نسل‌کشی توصیف کرده‌اند. به گزارش گاردین کارشناسان دیوان کیفری بین‌المللی می‌گویند رای نهایی در مورد ارتکاب اسرائیل به نسل‌کشی در غزه احتمالاً تا قبل از پایان 2027 صادر نخواهد شد. اسرائیل در ابتدا قرار بود در روز دوشنبه دفاعیات خود را در برابر اتهام نسل‌کشی که از سوی آفریقای جنوبی به دیوان کیفری بین‌المللی مطرح شده بود، ارائه کند اما دادگاه به وکلا 6 ماه دیگر وقت داده است. 

فرانسه از روز دوشنبه به همراه عربستان سعودی نشستی سه‌روزه را درباره درگیری اسرائیل و فلسطین در سازمان ملل آغاز کرد. ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه در آغاز این نشست گفت که «هیچ آلترناتیوی وجود ندارد». بارو همچنین در گفت‌وگو با یکی از هفته‌نامه‌های فرانسوی گفت که کشورهای اروپایی دیگری هم «تمایل دارند که کشور فلسطین را به‌رسمیت بشناسند.» 

در سال 1947، قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل به تقسیم‌بندی فلسطین، که در آن زمان تحت قیومیت بریتانیا قرار داشت، به دو کشور مستقل، یکی یهود و بقیه عرب را تصویب کرد. یک سال بعد، کشور اسرائیل تشکیل شد. به‌مدت چندین دهه، اکثریت کشورهای عضو سازمان ملل از ایده راه‌حل دوکشوری و همزیستی اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها در کنار یکدیگر حمایت کردند اما پس از 21 ماه جنگ در غزه، گسترش ادامه‌دار شهرک‌سازی‌ اسرائیلی‌ها در کرانه باختری و اظهارات مقامات اسرائیلی مبنی بر الحاق مناطق اشغالی کرانه باختری، تشکیل کشور فلسطین را از نظر جغرافیایی غیرممکن کرده است.

  نشست سازمان ملل علاوه بر به‌رسمیت شناختن کشور فلسطین بر سه موضوع دیگر متمرکز خواهد بود؛ اصلاحات در تشکیلات خودگردان فلسطین، خلع سلاح حماس و حذف این گروه از زندگی فلسطینیان و همچنین عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی. 

به‌رغم افزایش فشارهای بین‌المللی، اسرائیل و آمریکا در این نشست شرکت نکردند. وزارت خارجه آمریکا این کنفرانس را «نمایشی تبلیغاتی» توصیف کرد که رسیدن به صلح را سخت‌تر می‌کند. او این نشست سه‌روزه را «غیرسازنده و نامناسب» برشمرد و این فشار دیپلماتیک را «جایزه‌ای برای تروریسم» دانست. 

دوکشوری فقط به مرزبندی برنمی‌گردد

اینکه اسرائیل بتواند در کنار کشور تازه‌تاسیس فلسطین زندگی کند برای حل بحران دیده‌شده به چه معناست؟ راه‌حل دودولتی یعنی تصمیم‌گیری در این باره که این سرزمین چگونه بین افرادی که در آن زندگی می‌کنند و افرادی که کنترل آن را در دست دارند تقسیم خواهد شد. به‌گزارش الجزیره ممکن است فکر کنید که این راه‌حل یعنی فقط اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بر سر یک تقسیم‌بندی ساده توافق کنند اما هیچ‌چیز در مورد این توافق ساده نخواهد بود. در وهله اول کافی است که به نقشه جغرافیا نگاه کنید.

اراضی فلسطینی که تحت کنترل ارتش اسرائیل قرار دارند تکه تکه شده و در سمت دیگر که نوار غزه قرار دارد به ویرانه‌ای تبدیل شده است.  کرانه باختری بر اثر سال‌ها شهرک‌سازی‌های اسرائیلی‌ها که تحت قوانین بین‌المللی غیرقانونی تلقی می‌شوند، چندپاره شده است. هم‌اکنون 700هزار شهرک‌نشین اسرائیلی در اراضی فلسطینی زندگی می‌کنند که مسیر رسیدن به کشور فلسطینی پیچیده‌تر می‌شود. دیانا بوتو، حقوقدان و تحلیلگر فلسطینی می‌گوید: «اگر مسئله دوکشوری و مرزبندی بود، باور کنید که مرزها خیلی‌وقت پیش کشیده شده بودند.» مشکل اینجاست که مسئله هیچ‌وقت مرزکشی نبوده و اساساً به رعایت حقوق افراد و حتی تاریخ برمی‌گردد.

درگیری بر سر اراضی فلسطینی قدمتی هزارساله دارد و در طول تاریخ تحت کنترل پادشاهی‌ها و امپراتوری‌های باستانی مختلفی قرار گرفته است. در دوران مدرن فلسطین بخشی از امپراتوری عثمانی بود اما بریتانیایی‌ها در طول جنگ جهانی اول کنترل آن را به‌دست گرفتند که بعدها به «فلسطین تحت قیومیت بریتانیا» شناخته شد. به گزارش الجزیره سرشماری سال 1922 جمعیت آن را 78درصد مسلمان، 11درصد یهودی و 10درصد مسیحی نشان داد.

بریتانیایی‌ها حتی پیش از به‌دست گرفتن کنترل فلسطین در «بیانیه بلفور»  از ایده تشکیل سرزمینی یهودنشین در فلسطین حمایت کردند و به یهودی‌ها وعده سرزمین ملی در فلسطین دادند که از اهداف جنبش صهیونیسم بود. این بیانیه یهودی‌ها را تشویق کرد تا به فلسطین تحت قیومیت بریتانیا نقل مکان کنند. در سال‌های 1920 و 1930 زمانی که تعداد بیشتری از اروپایی‌ها از افزایش ظلم و ستم فرار می‌کردند، افزایش جمعیت یهودی‌ها منجر به ایجاد تنش با جمعیت اعراب محلی شد. 

تنش‌ها میان گروه‌های مسلح یهودی و اعراب بالا گرفت. یک کمیسیون بریتانیایی پیشنهاد تقسیم‌بندی اراضی را داد اما هیچ حمایتی از این ایده وجود نداشت و نارضایتی‌ها به مرحله تروریسم ارتقا پیدا کرد. در سال‌های 1940، مسئله فلسطین فوریت بیشتری پیدا کرد و فشارها برای ایجاد سرزمین یهود به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم و هولوکاست افزایش یافت. سال 1947 بود که بریتانیا از سازمان ملل خواست تا پیشنهاداتی را برای دولت آینده فلسطین ارائه کند و این نهاد هم طرح تقسیم‌سازی دیگری ارائه کردند که بر اساس آن 56درصد از اراضی را به کشور یهود اختصاص داد و 43درصد را به اعراب. اراضی باقی‌مانده از جمله اورشلیم با تمام مکان‌های مقدسش تحت کنترل بین‌المللی قرار می‌گرفتند.

مجمع عمومی سازمان ملل به این طرح رای داد، رهبران یهود آن را پذیرفتند اما رهبران عرب به‌ویژه به این دلیل که جمیعت اعراب در اکثریت قرار داشت آن را به‌شدت غیرمنصفانه دانستند و رد کردند. یک سال بعد اسرائیل خود را کشور اعلام کرد و پنج کشور عربی با اسرائیل وارد جنگ شدند. اسرائیل آن را جنگ استقلال نامید و فلسطینی‌ها آن را نکبت به‌معنای فاجعه. در این درگیری بیش از 700هزار فلسطینی فرار کردند یا مجبور به ترک خانه‌هایشان شدند. خیلی‌ها سر از اردن، لبنان و سوریه درآوردند. 

سوال مهمی که اینجا وجود دارد این است، زمانی که درباره یک کشور فلسطینی صحبت می‌کنیم آیا فلسطینی‌ها و نوادگان آنها می‌توانند بر اساس «حق بازگشت» به خانه‌های خود برگردند یا نه. حالا پس از جنگ 1948، اسرائیل 78درصد از اراضی که بسیار بیشتر از طرح تقسیم‌بندی سازمان ملل بود را به خود اختصاص داده و 22درصد از اراضی را برای فلسطینی‌ها باقی گذاشت و آن را بین کرانه باختری و اورشلیم شرقی تقسیم کرد که اردن کنترل را در دست داشت و مصر هم کنترل نوار غزه را برعهده گرفت. به این مرزها «خط سبز 1967» گفته می‌شود که همچنان هم مرزهای شناخته‌شده بین‌المللی اسرائیل به شمار می‌روند.

صحبت از راه‌حل دوکشوری کمابیش همان تصور ذهنی از تقسیم‌بندی است. اما در سال 1967، جنگ دیگری رخ داد. اسرائیل، اردن و مصر را به عقب راند، کنترل کرانه باختری و اورشلیم شرقی و غزه را به‌دست گرفت و محاصره نظامی خود را آغاز کرد. به گفته بوتو بسیاری از کشورها فشار بر فلسطین را آغاز کردند تا موجودیت اسرائیل را به‌رسمیت بشناسد که 78درصد از سرزمین تاریخی‌شان را گرفته‌ و الان باید برای 22درصد اراضی باقیمانده بجنگند. ناتان براون استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن می‌گوید: «پذیرش تقسیم‌بندی اراضی بسیار بسیار سخت بود.» اما به گفته براون تا سال‌های 1970 برخی به این باور رسیدند که دیگر نمی‌توانند فلسطین تاریخی را پس بگیرند و می‌توانند در بخشی از فلسطین آزادشده ساخت و ساز کنند.

چرخش رسمی در سال 1988 رخ داد که سازمان آزادی‌بخش فلسطین به گروه اصلی از نمایندگان فلسطینی‌ها تبدیل شد و یاسر عرفات، رئیس این گروه استقلال فلسطین را اعلام کرد. با اینکه این بیانیه بیشتر سمبلیک بود اما اهمیت آن از این نظر بود که عرفات نشان داد که اصول تقسیم‌بندی و موجودیت اسرائیل را که مسیر را برای پیمان‌نامه‌های اسلو باز کرد، پذیرفته است. این توافقنامه‌ها آغاز روند صلحی دیده می‌شدند که منجر به مذاکرات مخفیانه در پایتخت نروژ شد و در نهایت رهبران اسرائیلی و فلسطینی پس از دهه‌ها مبارزه در حیاط کاخ سفید دست دادند و تعهد خود به همزیستی صلح‌آمیز را اعلام کردند.

جزئیات توافق اسلو چه بود؟

در اولین توافق در سال 1993 اسرائیل و فلسطین یکدیگر را به رسمیت شناختند که اتفاق بزرگی بود. بر اثر این توافق جدول زمانی‌ای برای اسرائیل تعیین شد تا از بخش‌هایی از اراضی اشغالی خارج شود و فلسطینی‌ها خودمختاری بیشتری به‌دست آورند. پس از معاهده اسلو تشکیلات خودگردان فلسطین تاسیس شد. با توجه به اینکه قدرت این سازمان از همان زمان تا امروز همچنان محدود مانده، بیشتر شبیه یک شورای محلی به‌نظر می‌رسد تا یک دولت. در توافق دوم اسلو، کرانه باختری به سه منطقه اجرایی تبدیل شد این سازمان فقط در بخش‌هایی از اراضی فلسطین عمل می‌کرد.

روند صلح تماماً اینگونه نبود که اسرائیل 78درصد از اراضی را قبول کند و بگذارد فلسطینی‌ها در 22درصد از اراضی باقی‌مانده آزادانه زندگی کنند. بلکه بیشتر به این برمی‌گشت که اسرائیل 78درصد را برای خود برداشت و بر سر 22درصد باقی‌مانده مذاکره کرد. توافقنامه‌های اسلو قراردادهای موقتی بودند که قرار بود 5 سال طول بکشند و در آن زمان دو طرف قرار بود بر سر مسائل حساس مثل تقسیم بیت‌المقدس که برای هر دو طرف اهمیت مذهبی داشت و هر دو آن را پایتخت خود می‌دانستند، موضوع پناهجویان فلسطینی و اینکه آیا حق بازگشت به خانه‌های خود را پیدا می‌کنند یا نه، ترتیبات امنیتی و مرزها مذاکره کنند.

توافقنامه‌های اسلو به‌نظر می‌رسید که به سمت راه‌حل دوکشوری به پیش می‌بردند اما در عمل این اتفاق نیفتاد. به گفته ویلیام برنز، در کتاب خود به نام «گفت‌وگوهای پشت پرده»، توافقنامه‌های اسلو به‌نحوی نوشته شدند که از ذکر هر موضوعی درباره فلسطین پرهیز می‌کردند اما دو طرف همچنان با یکدیگر صحبت می‌کردند و دیپلماسی در جریان بود و خیلی‌ها نسبت به آن خوش‌بین بودند. کنفرانس‌هایی برای صلح در سطح سیاستمداران، روزنامه‌نگاران، هنرمندان برگزار شد اما در هر دو طرف مخالفت‌هایی با فرآیند صلح وجود داشت. در اسرائیل اعتراضات بزرگی برپا شد. در سال 1995، یکی از ملی‌گرایان یهودی اسحاق رابین نخست‌وزیر وقت را ترور کرد بنابراین یکی از اولین معماران اولیه اسلو خیلی زود حذف شد.

در طرف فلسطینی هم دلایل بسیاری برای اعتراض وجود داشت. بسیاری از فلسطینی‌ها بر این باور بودند که فلسطین به فلسطینی‌ها تعلق دارد و اسرائیل در سال 1948 آن را گرفته و هیچ شانسی برای مصالحه باقی نگذاشته است؛ این همان دیدگاه برخی از نیروهای مسلح از جمله حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطینی بود که حملاتی را در اسرائیل انجام دادند.

اسرائیل هیچ‌وقت به وعده خود برای خروج کامل از اراضی فلسطینی عمل نکرد و در عوض به شهرک‌سازی‌های خود ادامه داد. فلسطینی‌ها احساس می‌کردند که سرشان کلاه گذاشته شده و معاهده صلح پوششی برای الحاق اراضی به اسرائیل است. در اواخر دهه 90 میلادی نفس‌ روند صلح به شماره افتاد. تلاشی برای نجات آن در کمپ دیوید آغاز شد. این نشست بدون امضای هیچ توافقنامه‌ای پایان یافت، دو طرف یکدیگر را مقصر شکست دانستند و بی‌اعتمادی به‌شدت افزایش پیدا کرد. 

خیلی زود، زمانی که آریل شارون، یکی از سیاستمداران ارشد اسرائیلی، به مسجدالاقصی رفت خشم و ناامیدی به اوج رسید. شورش‌ها منجر به انتفاضه دوم شد. فلسطینی‌ها به خیابان‌ها ریختند و برخی نیز حملاتی را در اسرائیل انجام دادند. اسرائیل هم حملات نظامی شدیدی را علیه فلسطینی‌ها آغاز کرد. این درگیری‌ها 4 سال ادامه داشت و روند صلح را تضعیف کرد. با این حال تلاش‌ها برای بازگشت به مسیر صلح ادامه داشت و راه‌حل دوکشوری به هدف اعلام شده در تمام دیپلماسی‌ها تبدیل شد. در این مقطع بود که آمریکا اعلام کرد که موجودیت فلسطین باید تحقق پیدا کند و در حالی که جامعه بین‌المللی بیشتر به سمت ایده دوکشوری حرکت می‌کرد، تلاش دیگری در مسیر مقابل آغاز شد.

اسرائیل حتی در اوج مذاکرات صلح به شهرک‌سازی‌ها ادامه داد. بوتو می‌گوید، انگار که توافقنامه‌های اسلو چراغ سبزی به اسرائیل داد تا شهرک‌سازی‌ها را توسعه دهد. تفکر آنها این بود که باید تمام تپه‌ها را بگیرند و بعد مذاکره کنند. بین سال‌های 1993 و 2000 تعداد شهرک‌نشین‌ها دو برابر شد و از 200هزار نفر به تقریباً 400هزار نفر رسید. اسرائیل با عدم توقف شهرک‌سازی‌ها این پیام را می‌فرستاد که با تشکیل کشور فلسطینی مخالف است چون تمایل دارد در اراضی فلسطینی ساخت‌وساز کند و هیچ قصدی برای ترک این مناطق ندارد. 

  ایده دشوار دوکشوری

سپس تحولات سیاسی در هر دوطرف مسیر متفاوتی به خود گرفتند. در طرف اسرائیل، چرخش بزرگی به سمت راست‌گرایان پیدا شد و تعداد بسیار کمی از سیاستمداران از راه‌حل دوکشوری حمایت می‌کردند. ایدئولوژی ملی‌گرایانه که زمانی افراطی به‌نظر می‌رسید حالا به بخشی از جریان اصلی تبدیل شده بود. شهرک‌نشینانی که خواستار الحاق کامل تمام اراضی فلسطینی بودند، به ریاست وزارتخانه‌ها راه پیدا کردند. نتانیاهو در سخنرانی خود در سازمان ملل نقشه‌ای از اسرائیل را به‌دست گرفت که تمام اراضی فلسطینی‌ها را اشغال کرده بود. 

در سمت فلسطینی‌ها چالش بیشتر این بود که چه کسی خواسته‌های مردم فلسطین را مطرح می‌کند. چون از یک طرف سازمان آزادی‌بخش فلسطین بود که فلسطین را در جامعه بین‌المللی نمایندگی می‌کرد. عرفات که رئیس آن بود در سال 2004 بر اثر مسمومیتی مشکوک جان باخت و محمود عباس جانشین او شد. اما سازمان آزادی‌بخش دیگر در غزه عمل نمی‌کرد و در سال 2006، حماس کنترل این باریکه را به‌دست گرفت. بنابراین رهبری فلسطین تا همین‌جا به دو بخش تقسیم شده بود. سپس سوال‌هایی درباره مشروعیت این گروه‌ها به وجود آمد.

از سال 2006 به بعد هیچ انتخاباتی برگزار نشد. محمود عباس محبوبیت چندانی نداشت و سازمان آزادی‌بخش متهم به فساد و همکاری نزدیک با مقامات اسرائیلی بود. از سوی دیگر نظرسنجی‌ها نشان می‌دادند اسماعیل هنیه، رهبر حماس محبوبیت بیشتری نسبت به محمود عباس دارد اما چندین کشور حماس را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داده بودند و از پذیرش حماس به‌عنوان نماینده فلسطینی‌ها امتناع می‌کردند. آخرین باری که مذاکرات مستقیمی درباره راه‌حل دوکشوری برگزار شد به سال 2014، در دوران دولت باراک اوباما برمی‌گردد. 

رامی خوری از دانشگاه آمریکایی بیروت می‌گوید، در آن زمان به رهبران معتبر و مشروع نیاز بود که وجود نداشتند. نیاز به میانجی‌گری خارجی بود که وجود نداشت. نیاز به افکار عمومی منسجم در منطقه برای حمایت از طرفین مذاکره بود که وجود نداشت. اما آمریکا که نقش میانجی‌گری را به عهده داشت به‌عنوان نزدیکترین متحد اسرائیل در جایگاه بحث‌برانگیزی قرار گرفته بود. واضح بود که اسرائیل از نظر سیاسی،‌ اقتصادی، دیپلماتیک و بین‌المللی کاملاً به آمریکا وابسته است. آمریکایی‌ها هیچ‌وقت از هیچ ابزاری برای اعمال فشار بر اسرائیل استفاده نکردند فقط گهگاهی اقدامات اسرائیل را محکوم کردند. 

سپس می‌رسیم به هفتم اکتبر 2023. به ادعای مقامات اسرائیل حدود 1000 نفر در حمله حماس به اسرائیل کشته شدند. اسرائیل وعده حذف حماس را داد. حالا پس از 21 ماه درگیری دوباره راه‌حل دوکشوری مطرح شده است؛ باز هم به عنوان تنها گزینه برای صلح پایدار از سوی تعدادی از رهبران جهان. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن اعلام کرد که آمریکا بهترین راه را راه‌حل دوکشوری می‌داند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه گفت که باید تصمیمات سازمان ملل مبنی بر ایجاد کشور فلسطین اجرایی شود. مائورو ویرا، وزیر خارجه برزیل اعلام کرد که بر سر راه‌حل دوکشوری اتفاق نظر وجود دارد.

دوکشوری همچنان راه‌حلی است که سازمان آزادی‌بخش به عنوان اهداف خود یاد می‌کند. اما موضع حماس کاملاً مشخص نبود. در سال 2017 حماس سندی را مبنی بر پذیرش تشکیل کشور فلسطین در امتداد مرزهای 1967 ارائه کرد. برخی آن را اینگونه تعبیر کردند که حماس راه را برای دیپلماسی باز گذاشته درحالی‌که هیچ‌وقت اسرائیل را به‌رسمیت نشناخته است و هنوز بر حق خود مبنی بر استفاده از خشونت علیه اشغالگران اصرار دارد. از سوی دیگر نتانیاهو به‌طور مرتب ایده دوکشوری را رد کرده است. تزیپی هوتوولی؛ سفیر اسرائیل در بریتانیا اعلام کرد: «زمان آن رسیده که جهان درک کند پارادایم اسلو در هفتم اکتبر شکست خورد و باید نسخه جدید آن ایجاد شود.» هوتوولی گفت که در این ساختار جدید مسئله این است که کدام دسته از فلسطینی‌ها طرف مذاکره قرار می‌گیرند. 

تمام اینها نشان می‌دهد که راه‌حل دوکشوری ایده‌ای است که عملی‌کردنش بسیار دشوار است مگر آنکه تداخل منافع و عزم سیاسی وجود داشته باشد که احتمال آن هم بسیار کم است. در عین حال این اتهام نیز وجود دارد که تمام حرف‌هایی که از راه‌حل دوکشوری زده می‌شود در واقع خود بخشی از مشکل است. در واقع از این عبارت برای پنهان کردن حقیقت و برای آرام کردن خشم فلسطینی‌ها استفاده می‌شود.

برخی می‌گویند پذیرش این باور راحت‌تر است که بالاخره راه‌حلی وجود دارد که روزی به کار گرفته می‌شود. برخی دیگر معتقدند که باید تغییر بزرگتری به سمت ذهنیتی واقع‌بینانه‌تر ایجاد شود. حالا اسرائیلی وجود دارد که کنترل تام بر زندگی تمام فلسطینی‌ها را در اختیار دارد و سیستمی از تبعیض را به‌کار می‌گیرد که سازمان‌های حقوق بشری آن را آپارتاید توصیف می‌کنند. برخی استدلال می‌کنند که باید یک کشور وجود داشته باشد و به جای تقسیم اراضی، تمرکز بر حکومت‌داری آن باشد و حقوق برابر همه فارغ از مذهب یا قومیت تضمین شود. اما چگونه می‌توان رژیمی ایجاد کرد که در آن دموکراسی جایگزین سیستم آپارتاید شود؟ این ایده‌ای است که اجرا شدنش بیشتر شبیه معجزه است تا واقعیت. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار