| کد مطلب: ۱۴۶۴۱

راه‌حلی برای صلح و ثبات دائمی در جنوب غرب آسیا

انحلال اسرائیل و تشکیل دولت متعارف فلسطینی

در عالم سیاست و ژئوپلیتیک همه چیز را توازن قوا تعیین می‌کند. حتی نقشه‌های جغرافیا را هم توازن قوا ترسیم می‌کند. زمانی که توازن قوا تغییر کند، شاید حتی نیاز شود که در نقشه‌های جغرافیایی هم بازنگری شود. آن هم نقشه‌هایی که محصول توازن قوای قبلی قدرت‌های بزرگ بودند نه فرایند متعارف تشکیل دولت-ملت مدرن!

فردیناند لاسال جمله معروفی دارد، می‌گوید قدرت از درون لوله توپ بیرون می‌آید. واقعیت دنیای مدرن کنونی هم همین است. قدرت نظامی تغییردهنده معادلات سیاسی و ژئوپلیتیکی است.

تولد موجودیتی به اسم اسرائیل از دل همین قدرت توپ و براساس توازن قوای بعد از جنگ جهانی دوم و در بستر حل نهایی مسئله یهود برای اروپائیان بود. به‌نوعی می‌توان گفت اروپایی‌ها بحران خود را صادر کردند. محل صدور این بحران هم سواحل دریای مدیترانه و سرزمین فلسطین بود اما این مسئله نه‌تنها حل نشد که همچون یک سلول سرطانی تکثیر شد و به شمال فلسطین، کرانه باختری، بلندی‌های جولان و نوار غزه هم گسترش یافت.

این سلول سرطانی موجب بیش از ۸۰سال ناامنی و بی‌ثباتی در منطقه شد که اروپایی‌ها و آمریکا نیز در آن دخیل بودند. انواع مختلف راه‌حل‌ها هم تاکنون امتحان شد که بی‌نتیجه مانده که مرور آن در این مجال کوتاه نمی‌گنجد.

حال با شرایط جدیدی روبه‌رو هستیم. توازن قوا تغییر کرده. اگر عملیات ٧ اکتبر توازن قوا بین فلسطینیان و اشغالگران اسرائیلی را تغییر داد، عملیات ۱۴ آوریل (۲۶فروردین) ایران توازن قوا را نه‌تنها در سطح منطقه که در سطح جهان عوض کرد.

بر مبنای این توازن قوای جدید نیازمند آرایش جدید نیروها و حتی سرزمین‌ها هستیم. به‌صورت خلاصه در کوتاه‌مدت و میان‌مدت و بلندمدت راه‌حل‌هایی برای تنظیم دوباره وضعیت وجود دارد.

کوتاه‌مدت: آتش‌بس فوری در غزه و عقب‌نشینی ارتش اشغالگر اسرائیل از نوار غزه، کرانه باختری و آغاز کمک‌های بین‌المللی به مردم جنگ‌زده فلسطین و آغاز بازسازی فوری مناطق تخریب‌شده. انحلال کابینه نتانیاهو با فشار آمریکا و متحدان اروپایی آن.

میان‌مدت: عقب‌نشینی ارتش اشغالگر اسرائیل از تمامی مناطق اشغالی از نظر قطعنامه‌های سازمان ملل از جمله مناطق جنوبی لبنان،  بلندی‌های جولان سوریه و تمامی سرزمین‌های فلسطینی 1967 در نهایت تشکیل سریع دولت فلسطینی براساس همان قطعنامه‌های سازمان ملل و استقرار نیروهای پاسدار صلح از کشورهای مختلف در مرزهای 1967 و بازگشت تمامی آوارگان فلسطینی به سرزمین‌های خود، برچیدن تمامی شهرک‌های غیرقانونی صهیونیستی از تمامی نواحی کرانه باختری و بلندی‌های جولان.

بلندمدت: انحلال کامل دولت قومی - مذهبی صهیونیستی و تشکیل یک دولت متعارف و غیرقومی و مذهبی با مشارکت تمامی ساکنان تاریخی و واقعی سرزمین‌های فلسطینی در تمامی اراضی فلسطینی که از سال1947 اشغال شدند. این امر منوط به همکاری همان کشورهای اروپایی و آمریکا است. به این شکل که کشورهای غربی با دعوت تندروهای صهیونیست‌ به خویشتنداری زمینه را برای تشکیل یک دولت متعارف غیرقومی - مذهبی در تمامی سرزمین‌های فلسطینی را فراهم کنند. در کنار آن هر کدام از مهاجران صهیونیستی که تمایلی به زندگی متعارف و عادی در یک‌ کشور معمولی غیرقومی -مذهبی به نام فلسطین را هم ندارند به‌عنوان پناهنده در کشورهای اروپایی پذیرش شوند. کشورهایی همچون آلمان، لهستان، جمهوری چک، لیتوانی، استونی و لتونی می‌توانند گزینه‌های خوبی برای اسکان صهیونیست‌هایی باشند که نمی‌خواهند در یک کشور متعارف و عادی غیرقومی -مذهبی شکل‌گرفته در سرزمین‌های فلسطینی زندگی کنند.

به هر صورت، جهان مدرن تاکنون تغییرات زیادی به خود دیده است و با توجه به تغییر توازن قوای فعلی انحلال دولت قومی- مذهبی صهیونیستی و تشکیل یک دولت متعارف عادی که شهروندانش را براساس قومیت و مذهب تقسیم نکند، چیز عجیبی نیست. پس کشورهای اروپایی و آمریکایی بهتر است با در نظر گرفتن تغییر توازن قوا به تحقق این امر کمک کنند تا صلح و ثبات و آرامش به غرب آسیا بازگردد.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
یادداشت
آخرین اخبار