انتخابات و گرهی که باز نمیشود
جبهه اصلاحات ایران در بیانیهای اعلام نموده است که در تهران لیستی معرفی نمیکند. تاکنون جبهه اصلاحات بیشتر استانها نیز از ارائه لیست خودداری نمودهاند. بدین ترتیب اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی حضور فعالی ندارند. از مدتها قبل بدنه اصلاحطلبان رغبتی به ثبتنام در انتخابات نشان نمیداد. بیانیه روزنهگشایان در انتخابات که خواهان گشودن روزنه هستند نیز با واکنش مثبت قاطبه بدنه جامعه اصلاحطلبان روبهرو نشد.
صحنه فوق یک اختلافنظر ساده در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نیست. بیانیه 110 امضایی روزنهگشایی نیز انتخابات فعلی را انتخاباتی آزاد نمیداند و آن را در مسیر خالصسازی برمیشمارد. همین امر نشانه آن است که مسئله انتخابات در ایران را باید فراتر از مسئله شرکت یا عدم شرکت دید.
در طول یکصدوهفده سالی که از انقلاب مشروطه گذشته است، انتخابات بهعنوان یک مسئله وجود دارد. شخصیت بزرگی همچون علامه نائینی در کتاب سترگ خود «تنبیةالامّه و تنزیةالملّه» کوشیده است گره نظام مشروطه و حق انتخاب نماینده توسط مردم را از منظر شرعی بگشاید. علامه نائینی مجلس را نهادی برای «محاسبه و مراقبه و نظارت در اقامه وظایف لازمهی نوعیه و جلوگیری از هرگونه تعدی و تفریط» میدانست (در آستانه تجدد، در شرح تنبیةالامه و تنزیةالملّه، داود فیرحی، نشر نی، 1394، ص146). او بهعنوان یک مرجع دینی میکوشید تا در برابر مخالفان دینی مشروطه و نظام سیاسی مبتنی بر اراده عمومی راهی شرعی بگشاید. دکتر همایون کاتوزیان نیز که از متفکران مهم عرصه مطالعات مسائل ایران است، فقدان نهاد قرارداد (نبود حقوق و مالکیت ) و وجود استبداد (فقدان قانون) را محوری میداند و تاکید دارد که «ایران در سراسر تاریخ خود، دولت و جامعهای خودکامه بوده است، یعنی قدرت و اقتدار پایه در حقوق و قانون نداشته است. دولت و جامعه، عمّال مستقل از هم بودهاند و بنابراین سر دشمنی داشته است.»(کاتوزیان، محمدعلی همایون، دولت و جامعه در ایران، انقراض قاجار و استقرار پهلوی، ترجمه حسن افشار، نشر مرکز، ص 32)
تلاش علامه نائینی برای راهگشایی مشروطه از منظر فقهی و تبیین دکتر کاتوزیان از وضعیت تاریخی جامعه ایران دو معضل مهم نظام انتخابات در ایران را نشان میدهد. از ابتدای مشروطه بخشی از متشرعان و روحانیان متنفذ مخالف مشروطه بودهاند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بهویژه از دهه هفتاد، همین بخش قدرت ویژهای یافتند و به ارائه دیدگاههای خود در خصوص عدم رابطه مشروعیت با رای مردم پرداختند. از سوی دیگر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ایران نیز مانع شکلگیری یک طبقه مهم و تاثیرگذار که بتواند مسئولیت دفاع از رای مردم را بردوش بگیرد یا تشکلهای صنفی و قشری قدرتمند که پیشبرد این مسیر را تسهیل کنند، نیست. به تعبیر دکتر کاتوزیان فقدان نهاد قرارداد مانع شکلگیری طبقه اقتصادی مدافع انتخابات واقعی است و از شکلگیری تشکلهای صنفی نیز جلوگیری میکند.
اقتصاد رانتی ایران و تشدید دخالت نهادهای حکومتی در اقتصاد نقش بخش خصوصی را کاهش داده است. سندیکاها و اتحادیههای صنفی برای پشتیبانی از نهاد انتخابات نیز وجود ندارند. امید به اصلاحات نیز در بین طبقات فرهنگی حامی آن در حال افول است. این رویدادها خطر بلاموضوع شدن انتخابات را افزایش میدهد و صرف حضور در انتخابات و کنشگری فعال در عرصه لیست دادن روند فوق را متوقف نمیسازد. در این شرایط موضوع انتخابات یا شبهانتخابات برای بخش عمدهای از جامعه بلاموضوع شده است و بیش از آنکه شر بزرگی رخ دهد، بخش عمدهای از جامعه، از «حق رأی» خود دست کشیدهاند و انتخابات را عرصهای برای بلند کردن صدای اعتراض و مطالبه گشایش تدریجی و خشونتپرهیز نمیبینند. روزنهگشایان نیز به جز همان رای دادن راهکار دیگری ندارند.
آنچه در این دوره از انتخابات میگذرد، از یک سو مسئله تاریخی انتخابات در طول یک سده گذشته است و از سوی دیگر ادامه روندی است که در طول سه دهه گذشته در هر انتخاباتی به شکلهای مختلف ظهور میکند و خود را نشان میدهد. این امر نشانگر گرهای است که در طول یکصد سال گذشته بازنشده است. گشودن این گره بدون وجود جامعه و مطالبه انتخابات واقعی و معنادار از سوی مردم امکانپذیر نیست. بسیج اجتماعی حول این محور باید با در نظر گرفتن شرایط جامعه ایران صورت گیرد. در شرایط موجود از سوی قاطبه جامعه بهعنوان محوری برای حل مسائل کشور و تعیین اداره امور کشور محسوب نمیشود و قوانین انتخاباتی نیز در جهت این امر نوشته نشدهاند. در فقدان طبقه اقتصادی قدرت، تشکلهای صنفی تاثیرگذار و ناامید از اصلاحات، بسیج اجتماعی بر پایه اقناع جامعه صورت میگیرد. بر این اساس جامعه میپذیرد که راهکار حل معضلات در انتخابات واقعی و شکلگیری ثبات بر بنیاد آن نهفته است. به این ترتیب گشودن گره بر عهده جامعهای است که انتخابات واقعی و تاثیرگذار را مطالبه کند. نقش جریانهای سیاسی و فکری نیز پیش از آنکه معرفی نامزد و کنشگری انتخاباتی باشد، گفتوگو با جامعه برای ترغیب به مطالبه انتخابات واقعی است.