جنتلمن تمامعیار
به مناسب وفات زندهیاد دکتر هرمیداس باوند
به مناسب وفات زندهیاد دکتر هرمیداس باوند
در زمانهای که بلا و مصیبت ربع مسکون را فرا گرفته است، دکتر داود هرمیداسباوند، شخصیت سیاسی، دیپلمات برجسته و چهرۀ علمی در حوزۀ روابط بینالملل در 89 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
زندهیاد دکتر باوند از تباری بلند و مبارز بود. پدرش امیرمؤید سوادکوهی، رئیس کل قشون مازندران، از مخالفان قرارداد 1919 و یکی از ستمدیدگانِ استبداد رضاشاه بود.
مرحوم باوند نیز به لحاظ سیاسی گام در راه پدر نهاد و به عشق استقلال و آزادی ایران، در کنار تحصیلات دانشگاهی و فعالیتهای دیپلماتیک، وارد حوزۀ عمل و اقدام سیاسی شد و به جرگۀ رهبران جبهۀ ملی درآمد.
زندهیاد باوند نگاهی تخصصی و متعادل به نظام بینالملل و جایگاه ایران در آن داشت و همواره از منظر حفظ و گسترش منافع ملی ایران به نقد سیاستهای روز میپرداخت. او در نقد خود واقعبین و منصف و همهجانبهنگر بود و هیچگاه در دام ادعاهای خام و غیرکارشناسی گرفتار نشد.
آرام و متین و سنجیده سخن میگفت و در گفتوگو و بحث، آداب آن را به تمام و کمال رعایت میکرد. از این رو شخصیتی مطبوع و مقبول اغلبِ نیروهای سیاسی در کشور بود و برای هر موضوعی در حوزۀ روابط بینالملل مورد دعوت و مشورتِ حتی مخالفانش قرار میگرفت.
در دوران اصلاحات که بازار مناظره و مباحثه و برگزاری میزگرد بهخصوص در دانشگاهها و محافل سیاسی کشور داغ بود، با زندهیاد دکتر باوند بارها و بارها همبحث شدم. گاه پیش میآمد که در طول یک هفته از چند دانشگاه برای بحث دربارۀ موضوع یا بحرانی بینالمللی دعوت میشدیم. دکتر باوند دعوت دانشجویان مشتاق به شنیدن نظراتش در حوزۀ سیاست خارجی را به ندرت رد میکرد و با آراستگی کامل در میزگردها حاضر میشد. او مصداق عینی شخصیتی بود که فرنگیها به آن «جنتلمن» میگویند؛ یعنی چهرهای اصیل، باتربیت، مؤدب، تحصیلکرده و محترم که بهطور خاص احترام دیگران را برمیانگیخت.
مرحوم دکتر باوند در بیان نظرات خود، به سختی از خوی دیپلماتیک خود فاصله میگرفت و به همین سبب، کلامش رنگ تند و تیز پیدا نمیکرد و این خود، زمینهای برای تفاهم و یا جدال احسن با او فراهم میساخت.
او مثل همۀ شخصیتهای سیاسی و علمی بر باورهای خود پای میفشرد اما از تعصب خام خالی بود و چون با نظر تازه و بهتری روبهرو میشد، انعطاف در رأی و تجدیدنظر در عقیده را عار نمیشمرد. نظرات سیاسی او عمدتاً بر تجربههای تاریخی نشأتگرفته از نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری شادروان دکتر محمد مصدق و نظرات او در حوزۀ بینالملل متکی به تئوریهای این رشتۀ علمی و دانشگاهی بود. مرحوم دکتر باوند سالیان درازی را به تدریس تئوریهای روابط بینالملل در دانشگاههای مختلف کشور مشغول بود و از این جهت موقعیت ممتازی در بین استادان این حوزه داشت.
کار علمی او را از فعالیت عملی در حوزۀ سیاست باز نمیداشت و به همین جهت به عضویت جبهۀ ملی ایران درآمده بود تا بر سیاست روز و بهبود شرایط کشور تأثیر بگذارد.
در جبهۀ ملی زندهیاد دکتر باوند چهرهای اجماعی به شمار میآمد. او با آنکه از برخی صفبندیهای درونی سالهای اخیر در داخل جبهه عملاً برکنار نمانده بود و به همران شماری از دوستانش در شعبۀ تازهای از جبهۀ ملی فعالیت داشت، اما همواره مورد وثوق همۀ اعضا بود و گواهیاش بر امری بهعنوان سند صحت آن امر به شمار میرفت.
با درگذشت دکتر باوند، جامعۀ ایرانی یکی از فرزندان فرهیخته و باسواد و اصیل و متین و دلسوز و در یک کلام یکی از فرزندان جنتلمن خود را از دست داد. خداوند روح و روان او را غرق در شادی و آرامش گرداند و به همۀ دوستان و همراهان و علاقهمندان و بهخصوص خانوادۀ محترمش اجر و شکیبایی عنایت فرماید.