اندیشکدهها
تغییر در استراتژی اوکراین
تغییر در استراتژی اوکراین
جورج فریدمن
رئیس اندیشکده Geopolitical Futures
ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، وزیر دفاع خود را عزل کرد. البته این اقدام با توجه به فشارهایی که وزیر دفاع از زمان حمله روسیه و حتی قبل از آن متحمل شده، جای تعجب ندارد. با این حال، چندان به نگرانی زلنسکی درباره وزیر دفاعش ربط ندارد و بیشتر به این واقعیت مربوط است که اوکراین به مرحله حساسی از جنگ رسیده است. دیدار گروهی از ژنرالهای ارشد آمریکایی با ژنرالهای اوکراینی در مرز لهستان رخداد بسیار مهمی بود. این نشست در آنجا برگزار شد تا ادعای عدم دخالت مستقیم نیروهای آمریکایی در اوکراین را تایید کند که هم درست است و هم نادرست. نیروهای ایالات متحده در اوکراین نیستند، اما پشتیبانی لجستیکی و مشاوره استراتژیک سخاوتمندانهای به اوکراین میدهند. ظاهراً پیامی که به اوکراین داد این بود که استراتژی اوکراین شکست خواهد خورد و باید استراتژی جدیدی اتخاذ شود. به نظر میرسد که زلنسکی به این پیام توجه کرد. استراتژی اوکراین، بهویژه در مراحل اولیه جنگ، درخشان بوده است. اوکراین به جای تلاش برای جلوگیری از پیشروی روسیه، نیروهای خود را در واحدهای کوچکی پراکنده کرد و به هر یک از این گروهها درجه بالایی از آزادی عمل داد. هدف تمرکز بر سطح تاکتیکی به جای ایجاد یک نیروی واحد، یکپارچه و متمرکز بود. این استراتژی حمله اولیه روسیه را خنثی کرد و یک نیروی انبوه روسی، به آرامی توسط نیروهای بسیار کوچکتر منهدم شد. دانش و آشنایی ارتش اوکراین با زمینی که در آن میجنگید، تیمهای کوچک را قادر ساخت تا نیروهای روسی را پیدا کنند، درگیر شوند و بلافاصله ناپدید شوند. امید این بود که مسکو به واسطه در هم شکستن تصورش از سادگی جنگ، دلسرد شده و از ادامه کار منصرف شود. این اتفاق نیفتاد؛ در عوض، ارتش روسیه یک سال را صرف تلاش برای تصرف شهرها کرد و توجهی به نابود کردن ارتش اوکراین نداشت. با وجود اینکه استراتژی مسکو نامشخص بود، به قدرت یافتن نیروهای انبوه و توپخانه مسکو انجامید. به لحاظ تئوریک، این روش این مزیت را داشت که روحیه اوکراینیها را از بین ببرد. اما با توجه به روشی که گروه واگنر جنگ را به پیش میبرد، تصرف شهرها بسیار طولانی شد و هرگونه تأثیرات روانی ممکن بود به سرعت از بین برود. با کنار گذاشته شدن واگنر، ستاد کل ارتش روسیه اکنون کنترل را در دست دارد و استراتژی خاصی را طراحی کرده است. روسیه با بازگشت به استراتژی قبلی خود، نیروهای خود را جمعآوری میکند تا ارتش اوکراین را مجبور به جنگ کند و امیدوار باشد که اوکراینیها شکست بخورند. مسکو اکنون میداند که اوکراین تا چه حد خواهد جنگید و ماهیت استراتژی اوکراین را درک میکند. بنابراین، احتمال پیروزی روسیه تا حدودی بیشتر است. ژنرالهای آمریکایی معتقد بودند که میتوانند مسائل را واضح تر ببینند. از نظر آنها، زمان دفاع گسترده در برابر نیروهای انبوه روسیه به پایان رسیده است. ارتش اوکراین اکنون مجهز به سلاحهایی است که برای مرحله بعدی جنگ مناسب است. ظاهراً ایالات متحده فکر میکند که اگر اوکراین استراتژی خود را تغییر ندهد، شکست خواهد خورد. واشنگتن معتقد است که اوکراین باید نیروهایش را در قالب یک یا دو نیروی قدرتمند جمع کند تا بهعنوان یک نیروی مؤثر عمل کنند. با توجه به دسترسی به توپخانه، پهپادها و اطلاعات خوب و به کمک یک نیروی خوب، زمان شکستن حمله روسیه، عبور از هر شکاف و تهدید لجستیک روسیه فرا رسیده است. به نظر من در این حرکت، یک عنصر کوچک اما آشکار مرتبط با ناامیدی وجود دارد. اوکراین شکست نخورده و اگرچه هر دو طرف خسته هستند، اما یکی از میهن خود دفاع میکند و این ممکن است به او برتری بدهد. من یاد جنگ ویتنام میافتم، جایی که عنصری وجود داشت که به ویتنامیها آموزش میداد که مانند آمریکاییها بجنگند؛ یعنی جمع شدن و حرکت کردن. اما ویتنامیها به اندازه اوکراینیها مشتاق جنگیدن نبودند. من نمیدانم لحن جلسه در مرز چه بود. باورش سخت است، اما آمریکاییها همیشه در مقابل دیگران مقاومت نمیکنند. به احتمال زیاد، آنها نیازی نداشتند توجیه شوند تا بدانند چگونه رفتار کنند. در هر صورت، با حداقل آگاهی از وضعیت میدانی، فکر میکنم که تغییر رویکرد در نبرد لازم است. من حدس میزنم وزیر دفاع جدید هم همینطور فکر کند.