| کد مطلب: ۸۶۶۰
اندیشکده‌ها

اندیشکده‌ها

تغییر در استراتژی اوکراین

GPF default image

تغییر در استراتژی اوکراین

george Friedman

جورج فریدمن

رئیس اندیشکده Geopolitical Futures

ولودیمیر زلنسکی، رئیس‏جمهور اوکراین، وزیر دفاع خود را عزل کرد. البته این اقدام با توجه به فشارهایی که وزیر دفاع از زمان حمله روسیه و حتی قبل از آن متحمل شده، جای تعجب ندارد. با این حال، چندان به نگرانی زلنسکی درباره وزیر دفاعش ربط ندارد و بیشتر به این واقعیت مربوط است که اوکراین به مرحله حساسی از جنگ رسیده است. دیدار گروهی از ژنرال‏های ارشد آمریکایی با ژنرال‏های اوکراینی در مرز لهستان رخداد بسیار مهمی بود. این نشست در آنجا برگزار شد تا ادعای عدم دخالت مستقیم نیروهای آمریکایی در اوکراین را تایید کند که هم درست است و هم نادرست. نیروهای ایالات متحده در اوکراین نیستند، اما پشتیبانی لجستیکی و مشاوره استراتژیک سخاوتمندانه‏ای به اوکراین می‏دهند. ظاهراً پیامی که به اوکراین داد این بود که استراتژی اوکراین شکست خواهد خورد و باید استراتژی جدیدی اتخاذ شود. به نظر می‏رسد که زلنسکی به این پیام توجه کرد. استراتژی اوکراین، به‏ویژه در مراحل اولیه جنگ، درخشان بوده است. اوکراین به جای تلاش برای جلوگیری از پیشروی روسیه، نیروهای خود را در واحدهای کوچکی پراکنده کرد و به هر یک از این گروه‏ها درجه بالایی از آزادی عمل داد. هدف تمرکز بر سطح تاکتیکی به جای ایجاد یک نیروی واحد، یکپارچه و متمرکز بود. این استراتژی حمله اولیه روسیه را خنثی کرد و یک نیروی انبوه روسی، به آرامی توسط نیروهای بسیار کوچکتر منهدم شد. دانش و آشنایی ارتش اوکراین با زمینی که در آن می‏جنگید، تیم‏های کوچک را قادر ساخت تا نیروهای روسی را پیدا کنند، درگیر شوند و بلافاصله ناپدید شوند. امید این بود که مسکو به واسطه در هم شکستن تصورش از سادگی جنگ، دلسرد شده و از ادامه کار منصرف شود. این اتفاق نیفتاد؛ در عوض، ارتش روسیه یک سال را صرف تلاش برای تصرف شهرها کرد و توجهی به نابود کردن ارتش اوکراین نداشت. با وجود اینکه استراتژی مسکو نامشخص بود، به قدرت یافتن نیروهای انبوه و توپخانه مسکو انجامید. به لحاظ تئوریک، این روش این مزیت را داشت که روحیه اوکراینی‏ها را از بین ببرد. اما با توجه به روشی که گروه واگنر جنگ را به پیش می‏برد، تصرف شهرها بسیار طولانی شد و هر‏گونه تأثیرات روانی ممکن بود به سرعت از بین برود. با کنار گذاشته شدن واگنر، ستاد کل ارتش روسیه اکنون کنترل را در دست دارد و استراتژی خاصی را طراحی کرده است. روسیه با بازگشت به استراتژی قبلی خود، نیروهای خود را جمع‏آوری می‏کند تا ارتش اوکراین را مجبور به جنگ کند و امیدوار باشد که اوکراینی‏ها شکست بخورند. مسکو اکنون می‏داند که اوکراین تا چه حد خواهد جنگید و ماهیت استراتژی اوکراین را درک می‏کند. بنابراین، احتمال پیروزی روسیه تا حدودی بیشتر است. ژنرال‏های آمریکایی معتقد بودند که می‏توانند مسائل را واضح تر ببینند. از نظر آنها، زمان دفاع گسترده در برابر نیروهای انبوه روسیه به پایان رسیده است. ارتش اوکراین اکنون مجهز به سلاح‏هایی است که برای مرحله بعدی جنگ مناسب است. ظاهراً ایالات متحده فکر می‏کند که اگر اوکراین استراتژی خود را تغییر ندهد، شکست خواهد خورد. واشنگتن معتقد است که اوکراین باید نیروهایش را در قالب یک یا دو نیروی قدرتمند جمع کند تا به‏عنوان یک نیروی مؤثر عمل کنند. با توجه به دسترسی به توپخانه، پهپادها و اطلاعات خوب و به کمک یک نیروی خوب، زمان شکستن حمله روسیه، عبور از هر شکاف و تهدید لجستیک روسیه فرا رسیده است. به نظر من در این حرکت، یک عنصر کوچک اما آشکار مرتبط با ناامیدی وجود دارد. اوکراین شکست نخورده و اگرچه هر دو طرف خسته هستند، اما یکی از میهن خود دفاع می‏کند و این ممکن است به او برتری بدهد. من یاد جنگ ویتنام می‏افتم، جایی که عنصری وجود داشت که به ویتنامی‏ها آموزش می‏داد که مانند آمریکایی‏ها بجنگند؛ یعنی جمع شدن و حرکت کردن. اما ویتنامی‏ها به اندازه اوکراینی‏ها مشتاق جنگیدن نبودند. من نمی‏دانم لحن جلسه در مرز چه بود. باورش سخت است، اما آمریکایی‏ها همیشه در مقابل دیگران مقاومت نمی‏کنند. به احتمال زیاد، آنها نیازی نداشتند توجیه شوند تا بدانند چگونه رفتار کنند. در هر صورت، با حداقل آگاهی از وضعیت میدانی، فکر می‏کنم که تغییر رویکرد در نبرد لازم است. من حدس می‏زنم وزیر دفاع جدید هم همینطور فکر کند.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار