| کد مطلب: ۸۶۲۹
اردوغان رئیس بداهه‌نواز ترکیه

اردوغان رئیس بداهه‌نواز ترکیه

بررسی تحولات روابط واشنگتن و آنکارا در مجله فارن‌افرز:

بررسی تحولات روابط واشنگتن و آنکارا در مجله فارن‌افرز:

henri j barkey

هنری جی. بارکی

استاد روابط بین‏الملل در دانشگاه لیهای پنسیلوانیا

در ماه جولای و در جریان نشست سالانه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در ویلنیوس، رجب‌طیب اردوغان، رئیس‏جمهور ترکیه دور از انتظار همه به تلاش سوئد برای پیوستن به این ائتلاف، چراغ سبز نشان داد؛ حرکتی که میزان زیادی از ستایش و تجلیل را نسبت به اردوغان به‏همراه داشت که کمتر رهبری در یک نشست آن را تجربه می‏کند. جو بایدن، رئیس‏جمهور آمریکا «شجاعت، رهبری و دیپلماسی» اردوغان را تحسین کرد و ینس‌استولتنبرگ، دبیرکل ناتو گفت: «این یک روز تاریخی است.»

نشست ویلنیوس وقفه‏ای کوتاه را در الگوی اصطکاک دلسردکننده ترکیه و غرب و به‏ویژه ترکیه و آمریکا ایجاد کرد. به‏نظر می‏رسد مشارکت ترکیه و آمریکا بحث‏برانگیزترین رابطه در درون ائتلاف ناتوست. تلاش اردوغان برای جلوگیری از الحاق سوئد به ناتو تا حدی در تلافی اقدام واشنگتن بود که ترکیه را به‏دلیل خرید سامانه دفاع هوایی روسیه مجازات کرده بود. این کشمکش پنج‏ساله به یکی از سنگین‏ترین مناقشات در تاریخ روابط ترکیه و آمریکا تبدیل شده که بی‏اعتمادی را تشدید کرده و اتهام‏زنی‏های متقابل را برانگیخته است.

ترکیه تحت فشار مشکلات داخلی خود ازجمله تورم فزاینده، هجوم پناهجویان و عواقب یک زلزله ویران‏کننده در حال متلاشی شدن است. اما درآستانه انتخابات ریاست‏جمهوری در ماه می، اردوغان تصمیم‏ گرفت مشکلات کشور به‏ویژه بحران اقتصادی نوظهورش را گردن واشنگتن بیندازد. اردوغان به ترک‏ها گفت که با رای دادن به او درسی به آمریکا بدهند.

سیاستگذاران نباید امیدوار باشند که حمایت نهایی اردوغان از الحاق سوئد به ناتو، نشان‏دهنده تغییری اساسی است. هرج‏ومرج منتهی به نشست ویلنیوس و لفاظی‏های ضدغربی اردوغان در دوران انتخابات، صرفاً نشان‏دهنده جدیدترین پیچش در مارپیچ سیگنال‏های مختلف، انتقال پیام‏های اشتباه و بی‏اعتمادی در روابط ترکیه و آمریکا است که در طول دهه‏ها شکل گرفته است.

همانطور که جورج هریس، مقام ارشد پیشین وزارت امور خارجه آمریکا در سال 1972 در کتاب «ائتلاف آشفته: مشکلات ترک‏ها و آمریکایی‏ها از منظر تاریخی» توصیف کرده، داینامیک‏های کلیدی همچنان وجود دارند. اما در برابر سیل گزارش‏ها و پیشنهادها برای ترمیم روابط، حتی روابط نزدیک شهروندان ترکیه و آمریکا به‏طور پیوسته رو به زوال بوده است. حقیقتاً این روابط آنقدر تضعیف شده‏‏اند که وقوع یک بحران بزرگ دیگر، واقعی یا غیرواقعی، می‏تواند به روابط آمریکا و ترکیه آسیبی وارد کند که هیچ راه برگشتی برای هیچ‏کدام از آنها باقی نگذارد.

آمریکا باید رویکرد کاملاً جدیدی را پیش بگیرد. برای این تغییر باید درک کند که ترکیه از زمانی که واشنگتن پیش‏فرض روابط خود با آنکارا را تنظیم کرده بود، تغییرات گسترده‏ای کرده است. واشنگتن همواره تصور می‏کند آنکارا یک متحد «عادی» است. حتی باوجود شواهد ضدونقیض، تغییری در رفتار خود ایجاد نکرده است. واشنگتن بیشتر از همه از بگومگوها در انظار عمومی خودداری کرده و تظاهر می‏کند اختلاف‏نظرها ناچیز است. روابط اخیر آمریکا و ترکیه را در بهترین حالت می‏توان «معامله‏ای» توصیف کرد اما فضای امنیتی اطراف ترکیه تغییر کرده و آمریکا با اردوغان، مثل یک رهبر غیرعادی پوپولیست-اقتدارگرا رفتار می‏کند که مصمم است هویت ترکیه و منافع ملی را در جهت بازتاب دیدگاه خود از نو بسازد. ترکیه به‏دلیل اهمیت ژئوپلیتیکی، نظامی و پتانسیل‏های اقتصادی، متحد بسیار ارزشمندی است. واشنگتن برای رسیدن به اهداف استراتژیک جهانی خود چاره‏ای جز همکاری نزدیک با آنکارا ندارد. در آینده نزدیک، واشنگتن چاره‏ای جز همکاری نزدیک با اردوغانِ مطالبه‏گر، خودبرتربین و غیرقابل پیش‏بینی را ندارد؛ رهبری که با میل خود بحران ایجاد می‏کند و به پایه‌های روابط دو کشور آسیب وارد می‏کند. اما با این حال، فرصت منحصربه‏فردی برای ایجاد تغییری چشمگیر در این رابطه وجود دارد. این فرصت اولین بار زمانی پیش آمد که ترکیه سامانه دفاع هوایی روسیه را خریداری کرد و شراکت دو کشور تحت‏فشار جدیدی قرار گرفت. در طول این ماجرا، رهبران آمریکا با مجازات استثنایی دولت ترکیه به‏دلیل اقدامی که ناتو را تضعیف می‏کرد، الگوی ریشه‏دار تعامل خود را شکستند. حالا فرصتی برای واشنگتن به‏وجود آمده تا این استثنا را به یک قانون تبدیل کند. زمانی که اردوغان کشورهای غربی را تحریک می‏کند، واشنگتن این نگرانی را دارد که با نشان دادن یک واکنش قوی، به تحریکات او مشروعیت ببخشد اما این، قضاوت نادرستی است.

واشنگتن هم‏اکنون خود را در موقعیت بسیار مطلوبی برای شکل دادن به آینده بلند‏مدت روابط به نفع خود می‏بیند چون به‏نظر می‏رسد بداهه‏نوازی‏های نامسنجم و فزاینده اردوغان و سوءمدیریت او در اقتصاد ترکیه بالاخره او را در مخصمه‏ای گیر انداخته است.

تغییر صحنه

اردوغان یک رهبر معمولی نیست. در طول 20 سال صدارت، ترکیه را متحول کرده، سیستم سیاسی آن را تغییر داده تا خود را به‏عنوان تنها تصمیم‏گیرنده کشور جا بیندازد، حاکمیت قانون را از بین برده و کنترل قوه‏قضائیه، سرویس‏های امنیتی، بانک مرکزی و رسانه را به‏دست آورده است. به‏راحتی می‏توان ترکیه را با اردوغان مترادف دانست و تعامل با این کشور را به ارزیابی انگیزه‏های او تقلیل داد. خود اردوغان این وضعیت را تشویق می‏کند اما توسعه، بدون هیچ استراتژی موفقیت‏آمیز و بدون درک پیشینه تاریخی گسترده‏تر آن امکان‏پذیر نیست. مشکلات آمریکا با آنکارا در مرحله اول ریشه در ماهیت متغیر فضای امنیتی ترکیه دارد. از پایان جنگ سرد، ظهور قدرت‏های جدید و بی‏ثباتی روزافزون در خاورمیانه مصادف شده با کاهش قدرت دولتی و ظهور معضلات پیچیده‏ای مانند افزایش شدید مهاجرت و جابه‏جایی، رشد تجارت جهانی مواد مخدر و تغییر در فناوری‏های جنگی.

پایان جنگ سرد محدودیت‏های رفتاری را که بسیاری از کشورها از جمله ترکیه را کنترل می‏کردند، کاهش داده است. تورگوت اوزال، رئیس‏جمهور سابق ترکیه در دوران زمامداری‏اش بین سال‏های 1989 تا 1993 اصلاحات اقتصادی را انجام داد که به ترکیه کمک کرد به یک بازیگر بین‏المللی قدرتمند تبدیل شود. اوزال ترکیه را پلی میان شرق و غرب می‏دید. او به نمایندگی از یک کشور با اکثریت مسلمان و در عین حال یک دوست متعهد برای آمریکا توانست روابط اقتصادی و سیاسی ترکیه را با چندین کشور متحد در سراسر اروپا، خاورمیانه و آسیای میانه تقویت کند.

ترکیه برای آمریکا صرفاً یک متحد در ائتلاف ناتو نبوده، چون پلتفرم‏هایی را فراهم کرده تا آمریکا قدرت‏اش را در سراسر خاورمیانه به‏ویژه پس از جنگ اول خلیج‏فارس به نمایش بگذارد. در آن زمان ترکیه به‏عنوان سنگری از ثبات در منطقه‏ای به‏شدت شکننده عمل می‏کرد. اما اولین‏بار این آمریکا بود که تعادل را برهم زد. پس از حملات 11سپتامبر، مداخلات جورج دبلیو بوش، رئیس‏جمهور وقت آمریکا در خاورمیانه، زنجیره‏ای از رویدادهای عمیقاً بی‏ثبات‏کننده را در همسایگی ترکیه ‏به راه انداخت.

ایالات متحده قصد نداشت روابط خود را با ترکیه تغییر دهد اما ماجراجویی‏هایش در خاورمیانه ناخواسته پیامدهای بزرگی داشته است. ایران یکی از کشورهای برجسته تجدیدنظرطلب در منطقه زمانی که تهدیدی را از سوی ارتش آمریکا در نزدیکی دو مرز خود احساس کرد، تصمیم گرفت با ریسک بالا بردن هزینه‏های خود از خود دفاع کند. عراق به یک کشور فدرال تبدیل شد که دولت اقلیم کردستان عراق را نیز در بر گرفت. کردهای ترکیه از این تحول الهام گرفتند و جسور شدند. دخالت‏های غیرمستقیم آمریکا در منطقه باعث شد بهار عربی در دهه بعد منطقه را دگرگون کند.

اردوغان در ابتدا تصور می‏کرد بهار عربی فرصت‏هایی را برای رهبران الهام‏گرفته از اخوان‏المسلمین مانند محمد مرسی در مصر ایجاد می‏کند تا به‏جای رهبران طرفدار آمریکا قدرت را در دست بگیرند. اما در سال 2013، زمانی که اعتراضات گسترده‏ای در استانبول آغاز شد، اردوغان آن را به‏عنوان بهارعربی محلی طراحی شده برای سرنگونی خود می‏دانست.

ظهور دولت اسلامی مشهور به داعش، تنش‏ها را به نقطه‏جوش رساند. پس از آنکه داعش به‏سرعت توانست مناطق بزرگی از عراق و سوریه را تصرف کند، باراک اوباما، رئیس‏جمهور آمریکا از اردوغان خواست به آمریکا اجازه دهد از پایگاه‏های هوایی ترکیه استفاده کند و همچنین ترکیه بتواند بهتر از مرز جنوبی خود دفاع کند تا جهادی‏ها نتوانند برای پیوستن به داعش از آن مرز عبور کنند. اما اردوغان تصور می‏کرد که بشار اسد، رئیس‏جمهور سوریه سقوط خواهد کرد. او حتی امیدوار بود که اسد سقوط کند و یک رهبر اسلامگرا جانشین او شود که ترکیه بتواند بر او اثر بگذارد. بنابراین آنکارا به درخواست‏های اوباما توجهی نکرد. واشنگتن در ناامیدی و در غیاب کمک‏های ترکیه، ائتلافی را با نیروهای دموکراتیک سوریه تشکیل داد که ارتباطات نزدیکی با حزب کارگران کردستان، سازمانی که آنکارا و واشنگتن هردو آن را تروریستی می‏دانند، داشتند. واشنگتن یک‏گام فراتر رفت و سربازان آمریکایی را برای آموزش و کمک به کردهای سوریه اعزام کرد.

مسئله کردها پاشنه آشیل ترکیه است و آنکارا هرگونه تلاش آمریکا برای کمک به کردها، همانطور که واشنگتن در عراق انجام داد، یک تهدید استراتژیک بزرگ تلقی می‏کند. آنکارا از بیم آنکه این اتفاق‏ها باعث جسور شدن شهروندان کرد ترکیه می‏شود، با‏وجود مخالفت‏های ایالات متحده سه‏بار به شمال سوریه حمله کرد. ترکیه همچنین نیروهای دموکراتیک سوریه را از مناطق نزدیک به مرز کشور و کردهای ساکن آن را به‏بیرون راند. نیروهای دموکراتیک سوریه با بهای گزاف جان‌شان توانستند داعش را شکست بدهند اما هم ترکیه و هم آمریکا نارضایتی عمیقی داشتند: از نگاه ترکیه، آمریکا به‏انتخاب خود با تروریست‏های ملی‏گرای کرد متحد شد و حتی به‏نظر می‏رسید که همه‏جا از خودمختاری کردها حمایت می‏کرد. از نظر واشنگتن، آنکارا به‏طور ضمنی از تروریست‏های جهادی حمایت می‏کرد. در این میان، با گسترش بی‏ثباتی، این تصور ایجاد شد که آمریکا برای یک چرخش به سمت آسیا و خروج از خاورمیانه آماده می‏شود. در این خلأ، اردوغان اقدامات جسورانه‏ای را برای تغییر ماهیت نقش ترکیه در نظم بین‏المللی انجام داد.

عوض شدن نقش‏ها

به‏نظر می‏رسید اردوغان در اوایل دوران نخست‏وزیری‏اش بین سال‏های 2003 تا حدوداً 2009 از اوزال تقلید می‏کند. اردوغان با آزادسازی اقتصاد ترکیه و سیاست‏هایش به‏دنبال افزایش نفوذ آنکارا در خارج از کشور و بازگشایی درهایش بود. او همچنین بر روند متوقف‏شده الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا متمرکز شد. این اقدامات دیپلماتیک با استقبال خوبی از سوی مردم ترکیه، همسایگان و متحدان سنتی‏اش روبه‏رو شد.

سال 2004 مشاور سیاست خارجی اردوغان اصل سازماندهی سیاست خارجی ترکیه را «هیچ مشکلی با همسایگان» توصیف کرد و نشان داد که دولت جدید ترکیه به‏دنبال پایان دادن به درگیری‏هایی است که روابط خارجی این کشور را خدشه‏دار کرده است؛ تلاشی برای ایجاد قدرت نرم. با این حال هسته مرکزی «هیچ مشکلی با همسایگان» بیشتر به تحکیم موقعیت اردوغان در خانه مربوط می‏شد. اردوغان از درون یک جنبش اسلام‏گرا به قدرت رسید که همیشه احساس ناامنی و آزار و اذیت می‏کردند. حتی پس از آنکه اردوغان به نخست‏وزیری رسید، باید از مشروعیت خود در برابر ائتلاف نظامی-بوروکراسی که بدگمانی عمیقی به ریشه‏های اسلام‏گرایی او داشتند، دفاع می‏کرد.

اردوغان همان اول کار شدت تضاد سازمانی را تجربه کرد؛ زمانی که در سال 1997 ارتش ترکیه با یک نامه غیررسمی حزب سیاسی او یعنی حزب رفاه را از قدرت برکنار کرد. در آن زمان، اردوغان شهردار استانبول بود. سال بعد اردوغان به‏جرم خواندن شعری از یکی از شاعران موردتحسین ترکیه به 10 ماه زندان محکوم شد. اردوغان در ابتدا تلاش کرد قوانین خودسرانه‏ای را که خود از آنها آسیب دیده بود را لغو کند. جلب حمایت از خارج از کشور راهی بود برای حفظ موقعیتش در برابر ارتش که به‏شدت بر نفوذ پشت‏صحنه خود برای حکمرانی ترکیه تکیه کرده بودند. اما ائتلاف نظامی-بوروکراسی در انتخابات ریاست‏جمهوری سال 2007 بیش از حد به خود مطمئن بود. اردوغان خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی شد و پیروزی‏اش پایان نفوذ ارتش را رقم زد.

پس از آن، او به‏طور سیستماتیک تمام نهادهای ترکیه را تحت کنترل خود درآورد: نه فقط پارلمان و قوه‏قضائیه، بلکه رسانه‌ها و دانشگاه‏های دولتی.

از دیدگاه اردوغان، او ترکیه است و ترکیه، اردوغان. او بسیاری از متحدان داخلی از جمله عده‏ای که به او کمک کردند به قدرت برسد را از خود دور کرده است. حاکمیت قانون مخدوش شده است؛ «عدالت» خودسرانه به ویژگی او تبدیل شده و هنر سیاست در ترکیه به نظارت اردوغان محدود شده است. علاوه بر بازسازی نهادهای کشور، اردوغان به‏دنبال تغییرشکل هویت ترکیه و تغییر دیدگاه بنیانگذار جمهوریت ترکیه، کمال آتاتورک بود. آتاتورک به‏دنبال ساخت کشوری سکولار، ملی‏گرا، نخبه‏گرا و به‏گونه‏ای خودکامه بود که با جهان صنعتی‏شده متحد بود.

تصور جدید اردوغان از هویت ترکیه، ملی‏گرایی ترکیه را با اسلام متصل کرده است. این دو از یکدیگر جداناپذیر شدند، بخشی از یک سنت تاریخی ادامه‏دار که به فراتر از امپراتوری عثمانی و به پیدایش اسلام برمی‏گردد. اردوغان توانست با استفاده از این پیوند برای تصمیمات بحث‏برانگیز منطق مذهبی بسازد. او برای توجیه و قانع‏کردن بانک مرکزی ترکیه برای کاهش نرخ بهره برای مبارزه با تورم، به مخالف‏های باورهای مذهبی‏اش با رباخواری اشاره کرد. دیدگاه اردوغان در صحن بین‏المللی توسعه‏طلبانه و تجدیدنظرطلبانه است. او می‏خواست که خود را هم به‌عنوان پادشاه‏ساز نشان دهد هم اخلال‏گر. او شاخ و برگ دادن به این آرزو را سال 2013 و زمانی آغاز کرد که مدعی شد «جهان بزرگتر از پنج است»؛ اشاره به پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل. او از آن زمان این موضوع را تقریباً در تمام نشست‏های سازمان ملل تکرار کرده است. انتقادی از نظم بین‏المللی پس از جنگ جهانی دوم که غیرمنطقی به‏نظر نمی‏رسد اما با این حال اردوغان تشخیص می‏دهد ترکیه لیاقت داشتن یک کرسی دائم در شورای امنیت را دارد.

در عین حال اردوغان ترکیه را به‏طور گسترده‏، یک تمدن، یک نیروی برتر «مخالف وضعیت موجود»‏ و ضدامپریالیستی معرفی می‏کند. او دیدگاهی را ارائه می‏دهد که در آن سلطه غرب به‏تنهایی تهدید امپریالیستی معاصر را نشان می‏دهد.

بنابراین تصور او از امپریالیسم محدود است: او از امپریالیسم چینی یا روسی یا امپریالیسم امپراتوری عثمانی صحبتی نمی‏کند. اردوغان به‏رغم مخالفت خود با آتاتورک، خاطره آتاتورک را برای این امر به‏خدمت گرفته است. نیکولاس دانفورث، محقق ترکیه‏ای نشان داده است که چگونه اردوغان آتاتورک را به‏عنوان «قهرمان ضدامپریالیستی برای مسلمانان و کل جهان سوم» و ریاست‏جمهوری آتاتورک را به عنوان «نخستین ضربه بزرگ» در یک ضدحمله ضدامپریالیستی که اردوغان قصد دارد بر آن پیروز شود، معرفی می‏کند.

آمریکا اردوغان را جدی نمی‏گیرد

اردوغان عادت کرده بدون هیچ عواقبی به مخالفان داخلی خود اهانت کند و تصور می‏کند همین روش در خارج از کشور نیز عواقبی برایش در پی نخواهد داشت. او در سال 2017 گفت که رهبران هلند همگی بقایای نازی‏ها هستند. او در سال 2010 گفت که امانوئل مکرون، رئیس‏جمهور فرانسه به درمان روانی نیاز دارد. او کیریاکوس میتسوتاکیس، نخست‏وزیر یونان را متهم به تلاش برای جلوگیری از معامله تسلیحاتی ترکیه با آمریکا کرد و گفت میتسوتاکیس «دیگر برای من وجود ندارد» و از ملاقات با او خودداری خواهد کرد. با این حال آمریکا فرضیات تزلزل‏ناپذیر و غیرمنطقی خود را دارد: اینکه آنکارا یک متحد واقعی است. رهبران آمریکا عادت ندارند ترکیه را متخاصم بدانند و با توجه به پیچیدگی‏های منطقه، آن‏ها نمی‏خواهند تصور کنند که حتی زمانی چنین باشد. از سال 1993 بود که یکی از دیپلمات‏های باسابقه آمریکایی گفت: «گرایش آمریکا به ترکیه در طول سال‏ها نهادینه شده است و ترک‏ها از مزایای آن سوءاستفاده کرده‏اند.» در دوران اردوغان رویکرد آمریکا به ترکیه دو تم متضاد داشت. در یکی، ترکیه یک متحد بسیار مهم است. در دیگری، رهبر ترکیه یک عنصر قابل جایگزین است و ارزش جدی‏گرفتن ندارد.

به‏طور کلی زمانی که اردوغان در سوریه مداخله کرد و باعث تضعیف مبارزه با داعش شد، واشنگتن رویش را برگرداند. عده کمی قبول دارند اما در لایه زیرین استراتژی آمریکا در قبال ترکیه میزانی تحقیر نهفته شده که شامل تعصبی نرم ناشی از انتظارات کم است. تا همین اواخر، این رویکرد تا حدی پدرانه به نفع اردوغان بود. حتی زمانی که اردوغان قدرت آمریکا را به سخره می‏گرفت، می‏توانست حمایت‏های آمریکا و ناتو را بدیهی تلقی کند. عضویت در ناتو به ترکیه تسلیحات، حمایت دیپلماتیک و نقش ویژه‏ای می‏دهد که هیچ کشور خاورمیانه‏ای دیگر نمی‏تواند داشته باشد. در اواخر سال‏های 2010، روابط ترکیه و آمریکا به‏سرعت به سمت یک بحران جدید حرکت کرد.

یک اشتباه گران‏قیمت

همانند بسیاری از متحدان آمریکا، ترکیه هم برای خرید F-35 جنگنده رادارگریز نسل پنجم صف‏آرایی کرد. این کشور امیدوار بود که بتواند 100 فروند خریداری کند و واشنگتن برای نشان دادن اعتماد خود به ترکیه و صنایع‌اش یک معامله مطلوبی را طراحی کرد: قرار بود صنایع هوایی ترکیه مجموعه‏ای از قطعات F-35 از جمله بدنه را تولید کنند که پتانسیل درآمدهای میلیارد دلاری ناشی از صادرات این قطعات را برای این کشور به‏همراه داشت. ‏آمریکا همچنین به ترکیه اجازه می‏داد تا به‏عنوان یک هاب تعمیر و نگهداری برای دیگر کشورهای مشتری F-35 عمل کند اما زمانی که اردوغان در سال 2017 یک معامله به ارزش 2ونیم میلیارد دلاری را با ولادیمیر پوتین‏، رئیس‏جمهور روسیه برای خرید سیستم موشکی سیار زمین به هوای اس-400 امضا کرد، معامله با آمریکا به‏هم خورد. آمریکا به هر روشی که بود به ترکیه هشدار داد که اگر از روسیه موشک بخرد، از برنامه F-35 اخراج خواهد شد. چون ادغام سیستم موشکی اس-400 با سیستم‏های ناتو می‏تواند فناوری‏های حساس F-35 را به‏خطر بیاندازد. در نتیجه کنگره آمریکا قطعنامه‏ای را تصویب کرد که در آن خواستار تحریم ترکیه در صورت تکمیل قرارداد تسلیحاتی با روسیه شد.

با‏وجود سیاست‏های پیشین اردوغان برای کشاندن موضوعی به مرز جنگ، اصرارش بر انجام معامله اس-400 ناظران را هم مات و مبهوت کرد. او حرکت خود را مثل همیشه توجیه کرد و گفت که آمریکا ناعادلانه از فروش سامانه موشکی مشابه یعنی پاتریوت خودداری کرده است. به‏نظر نمی‏رسید اردوغان باور کرده باشد واشنگتن تهدیدهایش را عملی می‏کند اما اشتباه می‏کرد. سال 2019 پس از ورود سیستم‏های موشکی اس-400 به ترکیه، آمریکا بدون تشریفات ترکیه را از برنامه موشکی F-35 اخراج و تحریم‏ها را اعمال کرد. اس‏-400ها در انبارهای ترکیه باقی می‏مانند چون دولت ترکیه می‏داند استقرار آنها روابطش با واشنگتن را مختل می‏کند.

ایالات متحده تا حدودی از ایستادگی در برابر ترکیه می‏ترسد چون نمی‏خواهد شکاف را تشدید کند. اردوغان یک روایت توطئه‏آمیز غنی را در ترکیه بافته است که در آن واشنگتن به دستاوردهای سیاست‏خارجی او حسادت می‏کند، اخلاق را در ترکیه تضعیف می‌کند و حتی برای سرنگونی دولت ترکیه تلاش کرده است. در یک نظرسنجی که سال 2019 انجام شد، بیش از 80درصد از پاسخ‏دهندگان ترک، آمریکا را یک تهدید اصلی برای ترکیه می‏دانستند. این موضوع با‏توجه به طبل لفاظی‏های ضدآمریکایی که از محافل دولتی ترکیه و متحدان آنها در رسانه‏ها سرچشمه گرفته، جای تعجب ندارد.

ترکیه‏ای‏ها ممکن است طرفدار آمریکایی‏ها نباشند؛ حتی مخالفان اردوغان نیز شک‏وشبهه‏هایی نسبت به واشنگتن دارند. اما اکثر جمعیت ترکیه تحت سوءمدیریت اقتصادی و خودکامگی غیرمعقول اردوغان رنج کشیده‏اند. به‌‏رغم فضای سرکوب و ترسی که اردوغان ایجاد کرده ماه می ‏گذشته تقریبا 48درصد از رای‏دهندگان نمی‏خواستند او دیگر روی کار باشد. آمریکا فرصتی داد تا جامعه مدنی ترکیه و سیاستمداران مخالف با نشان دادن حمایت خود از ترکیه به‏جای اردوغان، قدرتمند کند و رمز آن حمایت اقتصادی است؛ تمام نشانه‏ها بر این است زمانی که بحران ترکیه بالاخره به‏اوج می‏رسد و اقتصاد تحت‏محاصره این کشور آسیب می‏بیند. اخیراً، اردوغان با ‏اکراه کاهش نرخ بهره در واکنش به استرس اقتصادی را کنار گذاشت. اما همچنان واضح نیست که شدت مشکلاتی که برای ترکیه در راه است را درک کرده باشد. به‌‏رغم تلاش‏های اردوغان برای جلب سرمایه‏گذاری از کشورهای حاشیه خلیج‏فارس و تقویت تجارت با چین، ترکیه در سیستم اقتصادی غربی‏ها جای گرفته است. این ادغام عمقی فرصت‏هایی را برای قدرت‏های غربی به‏وجود می‏آورد تا برای بهتر شدن ترکیه تاثیر بگذارند.‏

آلمان، هلند، سوئیس، انگلستان و آمریکا از لحاظ تاریخی منابع سرمایه‏گذاری‏های مستقیم خارجی در ترکیه بوده‏اند: این کشورها سال 2021، دست‏کم دو‏سوم کل میزان سرمایه‏گذاری‏ها در ترکیه را تشکیل می‏دادند. کشورهای غربی همچنین خریداران اصلی محصولات و خدمات ترکیه هستند. سال 2022، انگلستان 1/5درصد از صادرات ترکیه را دریافت کرد، آمریکا 7/6درصد، آلمان 4/8درصد و 10 کشور دیگر اتحادیه اروپا 5/42درصد.

ترکیه برای رفع مشکلات اقتصادی به روسیه روی آورده و آمریکا باید برخی از این مراودات را تحمل کند. آمریکا هم‏اکنون برخی از کمپانی‏های ترکیه‏ای را تحریم کرده است و رهبران ترکیه گفته‏اند که صادرات تجهیزات الکترونیکی را کاهش می‏دهند. جنگ اوکراین احتمالاً ادامه پیدا می‏کند و فشار را بر پوتین و نیازش بر تجهیزات بیشتر می‏کند.

همانند بسیاری از رهبران کمالگرا که سال‏ها در قدرت باقی مانده‏اند، اردوغان اطراف خود را با دار و دسته‏هایش پر کرده و فرهنگ رسانه‏ای را به‏وجود آورده که در آن کسی جز تقدیر کردن از او انتخاب دیگری نداشته باشد. اما با اینکه اردوغان ایدئولوگ است، مصلحت‏گرا هم هست. او با اعمال تغییر موافقت می‏کند؛ حتی از تغییراتی که خوشش نمی‏آید.

ترجمه: یاسمن طاهریان

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار