| کد مطلب: ۶۶۵۲
شوالیه تاریکی

شوالیه تاریکی

سیلویو برلوسکونی نمــــایش‌گردانی که سیـــاست و فرهنگ ایتالیا را دگرگون کرد

سیلویو برلوسکونی نمــــایش‌گردانی که سیـــاست و فرهنگ ایتالیا را دگرگون کرد

جیسون هاروویتز - ریچل دونادیو

خبرنگاران نیویورک تایمز

سیلویو برلوسکونی؛ غول رسانه‌ای بی‌پروایی که با خرید شبکه‌های تلویزیونی، انقلابی را در صنعت تلویزیون ایتالیا به راه انداخت. برلوسکونی سیاستمداری دوقطبی‌ساز و نخست‌وزیری بود که در طی چندین بار صدارت تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و برای یک‌چهارم قرن تاثیرات جنجال‌برانگیزی بر سیاست و فرهنگ ایتالیا گذاشت. نخست‌وزیر پیشین ایتالیا روز دوشنبه در بیمارستان سن رافائله در میلان از دنیا رفت. برلسکونی 86 سال داشت. جورجیا ملونی، نخست‌وزیر ایتالیا خبر فوت برلوسکونی که یکی از شرکای دولت ائتلافی کنونی ایتالیا بود را اعلام کرد. علت درگذشت برلوسکونی هنوز اعلام نشده اما او هفته گذشته برای درمان بیماری سرطان خون که مدت‌ها به آن مبتلا بود و دیگر علائم بیماری، بستری شده بود.

برلوسکونی برای ایتالیا یک سرگرمی مداوم بود، هم کمدی بود هم تراژیک. با جوک‌هایی بی‌ادبانه به نمایش‌گردانی خود ادامه می‌داد تا زمانی که او را از صحنه به پایین کشیدند. اما باز هم برمی‌گشت. برای اقتصاددانان، برلوسکونی مردی بود که اقتصاد ایتالیا را به خاک سیاه نشاند. برای دانشمندان سیاسی، او نمادی از تجربه‌ای جدید و قابل‌توجه از تاثیر تلویزیون بر رای‌دهندگان بود. برای خبرنگاران نشریات زرد، برلوسکونی منبع خوشایندی از رسوایی، گاف، فحاشی و ماجراجویی‌های جنسی بود.

او ذاتاً سخنران و شومنی بود که در دوران جوانی‌اش در کشتی‌های تفریحی آواز می‌خواند. برلوسکونی اولین بار در سال 1994 به نخست‌وزیری رسید؛ بعد از رسوایی‌های مربوط به پرونده دریافت رشوه که ساختار قدرت پس از جنگ را در ایتالیا از بین برد و زمامدار حکومت، بتینو کراکسی، نخست‌وزیر اسبق ایتالیا را برکنار کرد، برلوسکونی اعلام کرد که وارد زمین بازی سیاست شده تا اصلاحاتی را با ذهنیت تجارت اجرا کند؛ حرکتی که حامیانش آن را فداکاری و ازخودگذشتگی برای کشور برشمردند اما منتقدانش آن را تلاشی بدبینانه برای حفاظت از منافع مالی‌اش و حفظ مصونیت خود از محاکمه برای امورات تجاری‌اش دیدند.

اولین دوران حضور برلوسکونی در دفتر نخست‌وزیری به‌سرعت سقوط کرد اما خیلی از رای‌دهندگان بعد از تماشای او در یک برنامه تلویزیونی که اسناد «قرارداد با ایتالیایی‌ها» را امضا کرد به‌طور غیرمنتظره‌ای او را انتخاب کردند. پولدارترین مرد ایتالیا دوباره سال 2001 کشور را هدایت کرد، این‌بار به‌عنوان رئیس بزرگترین اکثریت پارلمانی ایتالیا از زمان جنگ جهانی دوم.

ائتلاف حاکم راست میانه از زمان جنگ تاکنون بیشتر از هر دولت دیگری در ایتالیا حکومت کرده است. سال 2005 و پس از تجدید دولت، برلوسکونی دوباره نخست‌وزیر شد، سپس از قدرتش استفاده کرد تا قوانین انتخاباتی را وارونه کند و برای خود فرصت بهتری برای پیروزی در انتخابات سراسری آینده فراهم کند. او در سال 2006 با اختلاف بسیار کم شکست خورد، اما در مرکز توجه‌ها ماند و در انتخابات زودهنگام سال 2008 به قدرت بازگشت.

پیروزی برلوسکونی نسلی از چپ‌گرایان را بی‌روحیه کرد. برلوسکونی هم ذهن مخالفان را به‌خود مشغول می‌کرد و هم مضطرب. به گزارش نیویورک‌تایمز، او سیاستمداری بود که به‌رغم انبوهی از تقلب‌های بین‌المللی و در انتخابات‌های داخلی جنسی از تفلون داشت، در اجرای وعده‌های غیرعملی‌اش شکست خورد و باعث سقوط اقتصاد ایتالیا شد.

سیاستمداران لیبرال و دادستان‌هایی که برلوسکونی آنها را به‌عنوان شیاطین معرفی می‌کرد، او را با ناراحتی تماشا می‌کردند که با وجود محکومیت به تقلب مالیاتی، رشوه به قضات و تامین مالی غیرقانونی احزاب سیاسی برای فرار از مجازات درخواست تجدیدنظر می‌کند.

دولت‌های برلوسکونی زمان زیادی را صرف قوانینی می‌کردند که به‌نظر برای محافظت از او در برابر چندین دهه محاکمه برای فساد طراحی می‌شدند؛ هدفی که برخی از نزدیک‌ترین مشاوران او اذعان کردند دلیل اصلی ورود او به سیاست بوده است.

مثلا یک قانون، حکم دادگاهی را که برلوسکونی را ملزم می‌کرد از یکی از شبکه‌های تلویزیونی‌اش کناره‌‌گیری کند لغو کرد. قوانین دیگر جرم تقلب مالیاتی را کاهش دادند، قانون مرور زمان به نصف کاهش پیدا کرد و برلوسکونی عملا توانست برگزاری چندین دادگاه برای رسیدگی به کسب و کارهایش را متوقف کند. او با اینکه از مصونیت پارلمانی استفاده کرد اما در سال 2003 یک گام فراتر رفت و قانونی را تصویب کرد که به او مصونیت از تعقیب قضایی هنگام خدمت اعطا کند و در واقع دادگاه‌های رسیدگی به پرونده فسادش را به حالت تعلیق درآورد. برخی از این قوانین در نهایت خلاف قانون اساسی تشخیص داده شدند و در سال 2009 دیوان عالی ایتالیا قانون مصونیت را لغو کرد. خسارت اتهامات فساد سپس با اتهاماتی مبنی بر رابطه جنسی او با دختر زیر سن قانونی به نام مستعار روبی هارت-استیلر تشدید شد. او بعداً تبرئه شد اما این ماجرا برای نشریات زرد جهان به همراه مهمانی‌هایی که بونگا بونگا خطاب می‌شدند، سوژه‌های جالبی بودند.

این رسوایی‌ها اعتراضات گسترده زنان را برانگیخت. حتی کلیسای کاتولیک روم که یک نیروی نفوذی در سیاست‌های ایتالیاست که اغلب دخالتی نمی‌کند، زمانی که برلوسکونی روی کار آمد اشاره کرد که دیگر بس است.

اما چیزی که واقعاً برلوسکونی را از قدرت کنار زد، بیداری اخلاقی ناگهانی در ایتالیا یا عدم تحمل فعالیت‌های خارج از برنامه‌اش نبود، بلکه حقیقت غیرقابل بازگشت بحران بدهی در اروپا و کمبود اعتماد‌به‌نفس درمیان رهبران اروپایی و بستانکاران مبنی بر اینکه او می‌تواند کشور را از بحران خارج کند.

تا زمانی که او سرانجام در سال 2011 استعفا داد، در میانه یک ائتلاف محافظه‌کار شکسته و رخوت ملی قرار داشت که به نظر می‌رسید که آسیب‌های شدیدی به او وارده کرده باشند. بسیاری از تحلیل‌گران او را مسئول آسیب دیدن اعتبار و سلامت مالی ایتالیا می‌دانستند و دوران قدرت او را دهه‌ای از دست‌رفته می‌دیدند که این کشور برای بازگشت از آن دوران با چالش روبه‌رو شد.

در نهایت برلوسکونی شخصیتی فراتر از یک زمامدار، فراتر از سیاست‌هایی بود که تعیین می‌کرد یا فراتر از متحدانی بود که مورد حمایت‌شان بود؛ رویکردی اغلب خشونت‌آمیز، خارج از نرم و با شخصیتی پرشور نسبت به زندگی که به برلوسکونیسم معروف شد، او را به تاثیرگذارترین سیاستمدار ایتالیا از زمان موسولینی تبدیل کرد. برلوسکونی کشور را متحول کرد و الگوی متفاوتی را برای یک رهبر ارائه داد؛ الگویی که می‌تواند شبیه دونالد جی.ترامپ و فراتر از او باشد.

مرد چند چهره

برلوسکونی از امپراطوری رسانه‌ای خود استفاده کرد تا سیاست ایتالیا که مدت‌ها بود ایدئولوژیکی و موضوع-محور بود را دستکاری و بیش از 20 سال حکمفرمایی کند. انگار که او یک تصویر سیاه و سفید را به تلویزیون تکنیکالری تبدیل کرد که بی‌وقفه برنامه‌های سرگرمی ریلیتی‌شو پخش می‌کرد. او در اجرای این برنامه‌ها استادی بی‌نظیر بود. تاثیر برلوسکونی بر فرهنگ ایتالیا را به‌سختی می‌توان اغراق کرد. سیاست‌های کیش‌شخصیت (پدیده‌ای که افراد با استفاده از رسانه‌ها و تبلیغات چهره قهرمانانه‌ای از خود می‌سازند) برلوسکونی، شیوه حکومت‌داری بی‌قیدوبند و حتی تمرکز او بر مراقبت از موهایش باعث مقایسه او با ترامپ شده بود. هر دوی آنها ثروت شخصی خود را به‌عنوان صلاحیت برای دولت‌داری به نمایش گذاشتند و هر دو با رفتارهای اغلب عجیب و غریب خود از دیده شدن در اخبار لذت می‌بردند. اما برخلاف ترامپ، برلوسکونی از خانواده متوسطی بود و ثروت میلیاردی او هیچ‌وقت مورد تردید قرار نگرفت.

سیاست او به‌طور کلی در یک پارادایم راست میانه سنتی قرار می‌گیرد و مشاورانش در پشت‌پرده می‌گویند او از مقایسه شدن با ترامپ متنفر بود. پس از آنکه حامیان ترامپ در ژانویه 2021 به ساختمان کنگره آمریکا حمله کردند، برلوسکونی در این‌باره نوشت که این حمله «حافظه تاریخی این ریاست‌جمهوری را تیره خواهد کرد.»

اما برلوسکونی از ارتباط با راست افراطی برای دستاوردهای سیاسی فراتر نرفت. او یک فرصت‌طلب بود، با حزبی که با گذشته فاشیست‌های ایتالیا ارتباط داشت، همسو شد. گرچه در نوستالژی اول ایتالیایی‌ها شریک نبود. برلوسکونی روابط ایتالیا با روسیه و ترکیه را عمیق‌تر کرد. اما او همچنین مشتاقانه از آمریکا و ناتو حمایت می‌کرد و به نئولیبرال‌ها اعتقاد داشت. طرفدار اروپا و مخالف کمونیسم دوران پس از جنگ بود.

برلوسکونی می‌توانست با رهبران جهان طوری رفتار کند که انگار آنها مهمان برنامه‌های تلویزیونی‌اش بودند. او رئیس‌جمهور باراک اوباما را «جوان، خوش‌تیپ و برنزه» خطاب کرد. با تونی‌بلر، نخست‌وزیر اسبق بریتانیا در ساردینیا وقت گذراند. یک‌بار آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان را روی باند فرودگاه معطل نگه داشت. با ولادیمیر پوتین که رفیق عیش و نوش‌اش بود، کلاه‌های یک‌شکل پشمی به سر می‌کرد و سال‌ها بعد با شرمنده کردن شرکای ائتلافی و بیشتر جمعیت ایتالیا، از جنگ در اوکراین حمایت کرد.

استفاده بی‌شرمانه برلوسکونی از شبکه‌های تلویزیونی و سایر رسانه‌هایی که تحت کنترل او بودند و مهارت او در صدر اخبار دیگر رسانه‌ها، به حفظ جایگاه سیاسی‌اش کمک کرد. حزب برلوسکونی، فورتزا ایتالیا، نامی برگرفته از تشویق‌های فوتبالی، به‌عنوان ماشین تبلیغات برای نامزدی با بودجه شخصی تاسیس شد. او هیچ‌وقت یک جانشین برای خود معرفی نکرد.

الکساندر استیله، نویسنده کتاب «غارت رم: رسانه، پول، سلبریتی، قدرت؛ سیلویو برلوسکونی» در مصاحبه‌ای می‌گوید: «اگر از منظر جهانی به او نگاه کنید، او نماینده اولین سیاستمدار واقعی پست‌مدرن است. تصادفی نیست که او پس از پایان جنگ سرد آمده است. او نماینده نوعی از سیاست است که به‌رغم پیام سیاسی ضدکمونیسم، سیاستی بی‌محتواست. سیاست شخصیت-محوری که در پاسخ به مشکلات کشور، به‌جای معرفی برنامه مشخص سیاسی، خود را مطرح می‌کند.»

تصویر، همه‌چیز بود

برلوسکونی با نام مستعار Il Cavaliere یا شوالیه نامی که معمولا در ایتالیا به تجار و رهبران جامعه اطلاق می‌شود، وجهه خود را پرورش داد. عکس‌هایی که از او و خانواده‌اش در مجلاتی که امپراطوری انتشارات موندادوری برلوسکونی منتشر شدند، او را مرد خانواده و شیک و خوش‌پوش نشان می‌داد. مردی با قد 167 سانتی و لبخند و انرژی بی‌پایان، کت‌و شلوارهای چهاردکمه سفارشی می‌پوشید.

درخشش برلوسکونی تا سال 2013 ادامه داشت که ناگهان پس از محکومیت به تقلب مالیاتی در سال 2012 و از دست دادن مصونیت پارلمانی خود، کرسی سنا را از دست داد. حکم 4 سال زندان به 10 ماه خدمات اجتماعی تبدیل شد که در خانه سالمندان در نزدیکی میلان انجام داد. محکومیت کلاهبرداری مالیاتی او را تا می ‌2018 از تصدی مناصب دولتی محروم کرد. درحالی‌که او درخواست تجدیدنظر کرد، همچنان به‌عنوان یک شخصیت مؤثر در سیاست ایتالیا باقی ماند.

در سال 2021، برلوسکونی نیروی تضعیف‌شده‌ای بود که از دولت ماریو دراگی، رئیس سابق بانک مرکزی اروپا که به‌عنوان یک تکنوکرات به رهبری ایتالیا منصوب شد، حمایت کرد. اما برلوسکونی همچنان آرزوی بزرگی داشت. در سال 2022، جاه‌طلبی‌های او برای رئیس‌دولت شدن، یک موقعیت هفت‌ساله که معمولا توسط شخصیتی باصداقت قابل اعتماد و هوشیار اداره می‌شود که تاثیر آن از اقتدار اخلاقی است، مورد تمسخر قرار گرفت. میلیاردر ایتالیایی که امیدوار بود چندین دهه لکه‌های نامش را پاک و میراث خود را بازنویسی کند، برای جمع‌آوری رای ساعت‌ها با قانون‌گذاران ناراضی تلفنی صحبت کرد.

به‌رغم تمام صحبت‌های برلوسکونی در مورد مسئولیت، زمانی که در سال 2022 فرصتی برای بازگشت به قدرت احساس کرد، به بیرون کشیدن فرش از زیر پای دراگی و برگزاری انتخابات زودهنگام کمک کرد. برلوسکونی در 85سالگی به‌عنوان یک شریک ائتلافی برای جورجیا ملونی، رهبر حزب برادران ایتالیا که در انتخابات گذشته ایتالیا به نخست‌وزیری رسید، وارد دولت شد. در راست‌گراترین دولت روی کارآمده پس از موسولینی، برلوسکونی استدلال می‌کرد که همواره نسبت به این موضوع هوشیارانه عمل خواهد کرد. اما او با دفاع از پوتین و پس از علنی شدن نوشته‌های توهین‌آمیزش درباره ملونی روی میزش در مجلس سنا، ملونی را حسابی شرمسار کرده بود؛ جایی که زمانی به دلیل محکومیت کلاهبرداری از آن تبعید شده بود. این یک سقوط دراماتیک برای مرد مغروری بود که زمانی خود را عیسی‌مسیح سیاست خطاب کرده بود:‌«من قربانی صبرم، همه‌چیز را تحمل می‌کنم، خودم را برای همه قربانی می‌کنم.» منتقدان اشاره می‌کنند که ایتالیا هم به‌خاطر آقای برلوسکونی فداکاری‌های بسیاری کرده است.

در سال‌هایی که برلوسکونی بر سیاست ایتالیا تسلط داشت، بدهی این کشور افزایش پیدا کرد، سپس کاهش یافت و دوباره افزایش پیدا کرد: درآمد خانوارها با اکثر همتایان اروپایی ایتالیا همخوانی نداشت، جوانان تحصیل‌کرده به دلیل کمبود فرصت‌ها، مهاجرت می‌کردند که باعث وقوع پدیده فرار مغزهای این کشور شد. رتبه ایتالیا نیز در شاخص‌های شفافیت و رقابت افت کرد.

منتقدان می‌گویند که شیوه بی‌بندوبار برلوسکونی در اداره دولت، نهادهای ایتالیایی از جمله قوه قضائیه که دائماً آن را مورد حمله قرار می‌داد، تضعیف کرد. اما مشکلات برلوسکونی به همین‌جا ختم نمی‌شود. در اسنادی که ویکی‌لیکس در سال 2010 منتشر کرد، دیپلمات‌های آمریکایی سوال‌هایی را درباره روابط میان سرمایه‌گذاری‌های شخصی برلوسکونی و سیاست‌های اقتصادی و خارجی این کشور مطرح کردند. این شک و شبهه‌ها همیشه وجود داشتند. حتی اعضای دولت ملونی که برلوسکونی به آن تعلق داشت، به رابطه او با پوتین مشکوک شده بودند که دارای پشتوانه مالی است.

سیلویو برلوسکونی در 29 سپتامبر 1936 در میلان در محله‌ ایزولا گریبالدی به‌دنیا آمد که طبقه متوسط جامعه در آن زندگی می‌کردند. او پسر بزرگ خانواده و برادر لوئیجی و روزلا برلوسکونی بود. پدرش کارمند بانک بود و مادرش خانه‌دار. در دوران جنگ جهانی دوم، زمانی که سیلویو 7 ساله بود، پدرش برای اجتناب از خدمت اجباری در ارتش جمهوری سالو موسولینی برای دو سال به سوئیس فرار کرد. برلوسکونی در دانشگاه ایالتی میلان حقوق خواند و در سال 1961 با نمرات بالا فارغ‌التحصیل شد. در زمان دانشجویی با مارسلو دلوتری، دانشجویی از پالرمو آشنا شد که بعدها به یکی از شرکای تجاری خیلی نزدیک و بنیانگذاران فورتزا ایتالیا تبدیل شد.

این دل‌اوتری بود که در سال 1974 ویتورو مانگانو اهل پالرمو را به‌عنوان اصطبل‌بان و راننده برلوسکونی استخدام کرد. مانگانو بعدها به قاچاق مواد مخدر و قتل محکوم شد. در سال 2014، همانطور که دوران زمامداری برلوسکونی رو به افول رفته بود، دلوتری به‌خاطر داشتن روابط با مافیا به 7 سال زندان محکوم شد.

میلان در دهه 60 میلادی مرکز «معجزه ایتالیایی» بود، رونق اقتصادی چنان قدرت گرفته بود که نرخ بیکاری به صفر رسیده بود. جمعیت ایتالیا رو به رشد بود و در نتیجه نیاز به مسکن افزایش پیدا کرد. برلوسکونی جوان که می‌خواست به یک کارآفرین تبدیل شود، پر از ایده و جاه‌طلبی بود اما سرمایه کافی نداشت. در یکی از اولین سرمایه‌گذاری‌های ملک و املاک در سال 1961، او بانکا رازینی، صاحب بانک کوچکی که پدرش در آن کار می‌کرد را راضی کرد تا ضامن‌اش شود. این امر به توسعه مسکن و سایر پروژه‌های پرسود منجر شد.

بزرگترین فعالیت برلوسکونی، پروژه میلانو 2 بود؛ ساخت یک مجتمع مسکونی بزرگ و خصوصی در سال‌های 1970. کم‌وبیش 14هزار نفر در این مجتمع زندگی می‌کنند. 6 مدرسه، یک کلیسا، سینما، مغازه، فضای سبز و یک دریاچه مصنوعی نیز در این مجموعه وجود دارد. منبع اصلی سرمایه‌گذاری اولیه همچنان مبهم است اما ایستگاه تلویزیونی که منحصراً برای این مجموعه راه‌اندازی شد، امپراطوری رسانه‌ای او را پایه‌ریزی کرد.

زلزله در امپراطوری رسانه‌ای

سال 1992، قضات میلان در یک تحقیق گسترده درباره فساد که بر پرداخت رشوه از سوی پیشروان تجارت به سیاستمداران در ازای دریافت قرارداد، اولین سری از بازداشت‌ها را آغاز کردند. برای یک‌سوم پارلمان و همچنین بسیاری از تجار و هزاران نفر از مقامات دولت کیفرخواست صادر شد. این رسوایی که Tangentopoli یا رشوه‌کده در رسانه‌ها نام گرفت، پایان کار احزاب دموکرات مسیحی و سوسیالیست‌ها را رقم زد. این احزاب پس از جنگ در ایتالیا حکومت کرده بودند. پس از آن بنیتو کراکسی، نخست‌وزیر و رهبر حزب سوسیالیست ایتالیا به تونس فرار کرد که در سال 2000 هم همان‌جا درگذشت.

با نابودی حزب سوسیالیست، برلوسکونی حامی سیاسی خود را در زمانی از دست داد که قوانین جدید او را به احتمال زیاد مجبور می‌کردند تعدادی از کانال‌های تلویزیونی‌اش را بفروشد. به نظر می‌رسید که حزب چپ میانه برای پیروزی در انتخابات بعدی آماده بودند.

برلوسکونی پس از مشورت با مشاورانش تصمیم گرفت دست به‌کار شود. در دسامبر 1993 حزب فورتزا ایتالیا را تاسیس کرد و از برندسازی سیاسی منحصربه‌فردش ماهرانه‌ترین استفاده را کرد. به کاندیداهای حزب فورتزا ایتالیا برای پارلمان گفته شده بود که دهان‌شان بوی بد نداشته باشد و کف دستان‌شان عرق‌کرده نباشد. برلوسکونی جایی گفته بود: «آنها کدو تنبل بودند و من آنها را به نماینده مجلس تبدیل کردم.» سیاستمداران فورتزا ایتالیا همانند تیم ملی فوتبال که پیراهن آبی به تن می‌کنند، به آزوری یا آبی‌ها معروف بودند.

در ژانویه 1994 برلوسکونی از رسانه جدیدی برای اعلام کاندیداتوری‌اش استفاده کرد:‌ یک پیام ویدیویی که در سه شبکه تلویزیونی‌اش پخش شدند. پس از دو ماه کمپین، فورتزا ایتالیا در انتخابات پیروز شد و حامیان آن به‌راحتی تمام سیسیلی و بخش‌هایی از جنوب ایتالیا را که از باقی‌مانده‌های حزب دموکرات‌مسیحی بودند فراگرفت.

در کشوری با پایین‌ترین سطح اشتغال زنان در اروپا، نظرسنجی‌ها نشان دادند که 41درصد از زنان خانه‌دار که بیش از 3 ساعت در روز تلویزیون تماشا می‌کنند از برلوسکونی حمایت کرده‌اند. 30درصد از آنها از حزب مخالف چپ-میانه حمایت کردند. زنان بالای 50 سال از وفادارترین رای‌دهندگان او بودند.

استقامت استعداد می‌خواهد

برلوسکونی توانست با استفاده از برخی عوامل مانند کمبود گزینه‌های مناسب برای جایگزینی او مدت‌های طولانی در قدرت بماند. منتقدان معتقد بودند که استعداد فروشندگی، او را در قدرت نگه داشت. تمایل ایتالیا به «تراسفوریسمو» به معنی «تغییر خطوط سیاسی با زمان» نیز به قدرت برلوسکونی کمک کرد. چه محبوب بود چه مورد تنفر، برلوسکونی یکی از شناخته‌شده‌ترین شخصیت‌های سیاسی ایتالیا به شمار می‌رفت.

در زمان برلوسکونی ایتالیا در سال 2008 یک «پیمان دوستی» با لیبی امضا کرد که در آن وعده داد غرامتی معادل 5 میلیارد دلار را در مدت 20 سال برای جبران اشغال لیبی توسط ایتالیا در اوایل قرن بیستم پرداخت کند. در ازای آن لیبی موافقت کرد تا به ایتالیا قراردادهای انرژی پرسود بدهد و از سفر مهاجران غیرقانونی از طریق لیبی به ایتالیا جلوگیری کند. مارس 2011 با مداخله نظامی اروپا و آمریکا در لیبی که برلوسکونی نمی‌خواست مشارکت کند، پیمان دوستی از بین رفت.

فقط دو سال پس از میزبانی از ژنرال قذافی در رم، برلوسکونی تحت فشارهای متحدان غربی موافقت کرد تا پایگاه‌های ناتو در ایتالیا را برای حمله آماده کند؛ اقدامی که تبعاتی در زمینه مهاجرت در ایتالیا و سیاست داخلی این کشور تا سال‌ها بعد در پی داشت.

برلوسکونی همیشه متحد وفادار ایالات متحده بود؛ حتی اگر به‌معنای شنا کردن خلاف جریان‌های اصلی بود. او هنگام پیوستن به ائتلاف نیروهای اصلی حمله‌کننده به عراق افکار عمومی را در نظر نگرفت. برلوسکونی یک مقبره خانوادگی برای اعضای فامیل و دوستانش در ویلایش در آرکوره، خارج از میلان ساخت. برلوسکونی معتقد بود:‌ اکثر ایتالیایی‌ها ته قلب‌شان می‌خواهند که مثل من باشند.»

مترجم: یاسمن طاهریان

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
آخرین اخبار