راهی به سوی پایان جنگ در اوکراین؟
تامس رایت، عضو ارشد مؤسسه بروکینگز و مدیر طراحی سیاست شورای امنیت ملی دوران بایدن، در مطلب تازه خود برای اتلنتیک، تحلیل کارشناسی تازهای را درباره معادلات صلح اوکراین و تعاملات پوتین و ترامپ ارائه کرده است.

تنها مسیر منطقی برای پایان دادن به جنگ اوکراین
آیا دولت ترامپ موضع مسکو را نادرست تفسیر کرده است؟
براساس گفتههای دولت ترامپ، چارچوب کلی پیشنهاد ولادیمیر پوتین برای پایان دادن به جنگ اوکراین در حال شکلگیری است. طبق این طرح، اوکراین حدود ۶۶۰۰ کیلومتر مربع، معادل ۱۲ درصد از منطقه دونباس (منطقههای دونتسک و لوگانسک) در شرق اوکراین را به روسیه واگذار میکند؛ این شامل مناطقی است که در حال حاضر روسیه آنها را اشغال نکرده است. روسیه نیز تقریباً ۴۴۰ کیلومتر مربع از قلمروهای سومی و خارکیف را ترک خواهد کرد. این «تبادل زمین» بهتنهایی برای اوکراینیها غیرقابل پذیرش است. اما تیم دونالد ترامپ از پیشرفت در حوزه دیگری سخن میگوید و ادعا میکند که پوتین نسبت به تضمین امنیتی اروپایی، از جمله حضور نظامی در داخل اوکراین، با «پشتیبانی آمریکا» (هرچند هیچ نیروی آمریکایی در اوکراین نخواهد بود) تمایل دارد.
رهبران اروپایی امروز به همراه ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در واشینگتن گرد هم میآیند تا جزئیات یک تضمین امنیتی را بررسی کنند. یک مقام اروپایی مطلع از جلسات توجیهی به من گفت که اگر توافقی بر سر جزئیات با روسها حاصل شود، مذاکرات درباره مسائل سرزمینی آغاز خواهد شد. ترامپ به دنبال برگزاری یک اجلاس سهجانبه با پوتین و زلنسکی ظرف یک هفته برای نهایی کردن توافق است، اما اروپاییها بر این باورند که برای بررسی جزئیات و یافتن راه پیشرفت، حداقل چند هفته زمان نیاز است.
وقتی پوتین گزارشهای رسانهای درباره اجلاس و خوشبینی ترامپ نسبت به نزدیک بودن صلح را مشاهده کرد، احتمالاً واکنشی مشابه آلن گرینسپن، رئیس پیشین بانک مرکزی آمریکا هنگام شهادت در سنای آمریکا، داشت: «باید هشدار بدهم، اگر من بهطور ویژه واضح باشم، احتمالاً شما منظور من را اشتباه فهمیدهاید.» بسیار ممکن است که دولت ترامپ به جای رسیدن به یک پیشرفت واقعی، صرفاً گفتههای روسها را نادرست تفسیر کرده باشد و روسها اصلاً موضع خود را تغییر نداده باشند. این ریسک ناشی از نبودن پیشنهاد به صورت مکتوب و داشتن مذاکرهکنندگانی است که با سوابق دیپلماتیک مسکو در جنگ آشنا نیستند.
ابتدا باید با خواستههای روسیه شروع کرد. فایننشال تایمز گزارش داد که «طبق گفته چهار نفر با اطلاع مستقیم از مذاکرات» در اجلاس روز جمعه، پوتین «خواست اوکراین از منطقههای دونتسک و لوگانسک عقبنشینی کند تا پایان جنگ روسیه را تضمین کند، اما به دونالد ترامپ گفت که میتواند باقی خطوط مقدم را ثابت نگه دارد اگر خواستههای اصلی او برآورده شود.»
عبارت «اگر خواستههای اصلی او برآورده شود» اهمیت حیاتی دارد. روسیه در مذاکرات ۲ ژوئن با اوکراین در استانبول یک یادداشت ارائه کرد که چارچوبهای اولیه یک توافق نهایی را شامل میشد. علاوه بر به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر کریمه، دونباس، خرسون و زاپروژیا، این یادداشت محدودیتهای شدیدی برای نیروهای مسلح اوکراین و توقف کمکهای نظامی غرب به اوکراین را نیز شامل میشد.
این خواستهها، که عملاً به معنای تسلیم اوکراین هستند، برای اوکراین غیرقابل پذیرش است و تا کنون دولت ترامپ نیز آنها را رد کرده است. در ماه مه، جِی. دی. ونس، معاون رئیسجمهور، در گفتوگو با فاکس نیوز گفت که روسها «زیاد درخواست کردهاند» و افزود: «روسیه نمیتواند انتظار داشته باشد سرزمینی به او داده شود که هنوز تصرف نکرده است.»
روز جمعه، اگر روایت دولت ترامپ از مذاکرات درست باشد، به نظر میرسد پوتین خواستههای خود را کمی کاهش داده است. او بر عقبنشینی اوکراین از دو منطقه به جای چهار منطقه اصرار دارد. با این حال، هیچ نشانهای وجود ندارد که او از خواستههای خود در مورد محدودیت نیروهای مسلح اوکراین عقبنشینی کرده باشد.
سستکردن موضع پوتین درباره تضمینهای امنیتی ممکن است آنگونه که دولت ترامپ تصور میکند، پیشرفت محسوب نشود. در مذاکرات اولیه استانبول در بهار ۲۰۲۲، روسیه طرحی برای تضمین امنیت خارجی اوکراین ارائه کرد که مسکو عملاً حق وتو بر اجرای آن داشت. بسیار محتمل است که روسیه هنوز آن را مد نظر داشته باشد و در این صورت، اجلاس جمعه هیچ پیشرفتی نداشته است. حتی اگر این ایده کنار گذاشته شود، احتمالاً هر تضمین امنیتی را به محدودیت شدید نیروهای مسلح اوکراین پیوند خواهد زد.
یک تضمین امنیتی باید به این معنا باشد که اگر اوکراین دوباره مورد حمله روسیه قرار گیرد، تضمینکنندگان در جنگ علیه روسیه وارد شوند. اگر این تضمین توسط اروپا ارائه شود، یعنی کشورهای اروپایی بدون حمایت آمریکا با روسیه مبارزه خواهند کرد. اروپاییها مدتی است که نگران این خطر هستند، زیرا چنین جنگی فرصتی به پوتین میدهد تا میان آمریکا و اروپا فاصله بیندازد و احتمالاً اتحاد ناتو را بهطور دائمی تضعیف کند.
در اینجا مفهوم «پشتیبانی آمریکا» مطرح میشود. ایده این است که اگر نیروهای اروپایی مورد حمله قرار گیرند، آمریکا به کمک آنها خواهد آمد. اما روشن نیست این دقیقاً چه معنایی دارد. اگر اروپا متعهد شده باشد اوکراین را در صورت تهاجم دفاع کند، پشتیبانی آمریکا یعنی آمریکا در مبارزه با روسیه شرکت خواهد کرد، هرچند ممکن است فقط از طریق نیروی هوایی باشد. این نزدیک به تضمین ماده ۵ ناتو است. استیو ویتکوف، فرستاده آمریکا برای روسیه، دیروز پیشنهاد داد که دولت در حال بررسی چنین تضمینی خارج از چارچوب ناتو است، اما تصور اینکه ترامپ با آن موافقت کند، بسیار دشوار است.
نسخه ضعیفتر پشتیبانی این است که نیروهای اروپایی بدون تعهد به مبارزه با روسیه در اوکراین حضور داشته باشند. آنها تمرکز خود را بر آموزش و تجهیز نیروهای اوکراینی و ایجاد ابهام در مسکو درباره احتمال یک جنگ گسترده در صورت ازسرگیری جنگ روسیه قرار خواهند داد. در این حالت، دولت ترامپ احتمالاً پشتیبانی را به معنای ایجاد امنیت برای نیروهای اروپایی در اوکراین در صورت حمله روسیه یا کمک آمریکا برای خروج امن آنها تفسیر خواهد کرد.
در شرایط کنونی، ارائه یک تضمین امنیتی خارجی معتبر برای اوکراین بسیار بعید به نظر میرسد. اروپاییها بدون آمریکا متعهد به مقابله با روسیه نخواهند شد و ترامپ هرگز با پیوستن به آنها موافقت نخواهد کرد.
تنها تضمین معتبر برای اوکراین در شرایط فعلی، تضمین ملی است: غرب باید به اوکراین کمک کند نیرویی ایجاد کند که قادر به دفاع از کشور و بازدارندگی حمله آینده باشد. این به معنای یک ساختار نظامی عظیم پس از آتشبس، شامل توانایی حمله برد بلند، برای نشان دادن به مسکو است که تهاجم دیگر شکست خواهد خورد و روسیه را بهطور قابل توجهی تضعیف خواهد کرد. اگر این تضمین حاصل شود، حضور اروپاییها در اوکراین برای آموزش و تجهیز نیروها مفید خواهد بود. اما هیچ نشانهای وجود ندارد که مسکو از خواستههای خود برای خلع سلاح اوکراین عقبنشینی کرده باشد. اگر تمایل ظاهری مسکو به پذیرش حضور تعداد محدودی از نیروهای اروپایی در اوکراین صرفاً برای ترغیب ترامپ به پذیرش خلع سلاح است، او باید آن را کاملاً رد کند.
این ماجرا ما را به مسئله سرزمین بازمیگرداند. خواسته پوتین برای دونباس از نظر تاکتیکی هوشمندانه است، زیرا برای ایجاد امیدواری کاذب در دولت ترامپ طراحی شده است که اگر اوکراین این سرزمین را واگذار کند، جنگ پایان خواهد یافت. ترامپ پیشتر درخواستهای خود برای آتشبس و برنامههای تحریم بیشتر علیه روسیه را کنار گذاشته است. این همچنین خواستههای اصلی دیگر روسیه را پنهان میکند و برای ایجاد شکاف بین آمریکا و اوکراین طراحی شده است. اوکراین بسیار نسبت به واگذاری سرزمین و خطوط دفاعی حیاتی که روسیه سالها برای تسلط بر آنها تلاش خواهد کرد، محتاط خواهد بود و با قرار دادن زلنسکی در موقعیتی که مجبور به رد یک درخواست غیرمنطقی شود، پوتین امید دارد ترامپ را متقاعد کند که زلنسکی مانع صلح است.
به جای تلاش برای ایجاد تضمین امنیتی، دولت ترامپ ابتدا باید موضع مسکو درباره خلع سلاح اوکراین را روشن کند، ترجیحاً بهصورت مکتوب. اگر مسکو به موضع ۲ ژوئن پایبند باشد، مذاکرات صرفاً ترفندی برای خرید وقت و تضعیف اراده آمریکا خواهد بود. اگر مسکو حاضر به پذیرش حق اوکراین برای دفاع از خود باشد، مذاکرات میتواند بر سر تغییر خطوط سرزمینی بر اساس تبادل متقابل انجام شود؛ به ازای هر مایل مربع که اوکراین واگذار میکند، روسیه نیز مایل مربعی با ارزش مشابه واگذار خواهد کرد.
در نهایت، مشکل دیپلماتیک دولت ترامپ این است که چگونه روسیه را متقاعد کند اوکراین مستقل و دارای حاکمیت را بپذیرد. تمام شواهد از مسکو نشان میدهد که روسیه از موضع حداکثرخواهی عقبنشینی نکرده است. تنها راه منطقی برای پایان جنگ، ایجاد واقعیت میدانی است که پوتین را متقاعد کند نمیتواند پیشرفت بیشتری داشته باشد، ادامه جنگ هزینه سنگینی خواهد داشت و این واقعیت بهاحتمال زیاد تغییر نخواهد کرد. این یعنی ایالات متحده و متحدانش باید جدیتر به مسلح کردن اوکراین برای یک درگیری طولانیمدت و فشار بر روسیه اقدام کنند. این تنها راه ایجاد شرایط برای مذاکرات موفق برای پایان دادن به جنگ است.