مسترکلاسی برای سیاستورزی
درباره کتاب دلال قدرت که رابرت کارو ۵۰ سال پیش نوشت
آمریکایی ها یاد گرفته اند که حتی رای دادن هم مصونیت از شکست در برابر نیروهای ضددموکراتیک را اعطا نمی کند. ممکن است عده زیادی از رای دهندگان از مقامات منتخبی حمایت کنند که سلامت نهادهای دموکراتیک را در اولویت های خود قرار نمی دهند یا آنها حتی تمایل دارند مقاماتی را انتخاب کنند که به طور عمد یکپارچگی مکانیسم هایی را که ما برای توانمندسازی شهروندان به آنها متکی هستیم، تضعیف کنند.
جولیان زلیزر، استاد تاریخ و روابط عمومی دانشگاه پرینستون است. زلیزر در گزارشی در فارنپالیسی درباره کتاب «دلال قدرت» اثر رابرت کارو که ۵۰ سال از انتشار آن میگذرد، مینویسد که خواندن آن میتواند بر تصمیم رایدهندگان برای رای به نامزد منتخب خود تاثیر بگذارد. او مینویسد که «دلال قدرت» این سوال را مطرح میکند: رایدهندگان به چه کسی میتوانند اعتماد کنند که قدرت را بهدست بگیرد؟
کتاب رابرت کارو درباره رابرت موزز، معمار و شهرساز آمریکایی است که بدون اینکه در هیچ انتخاباتی شرکت کند بهقدرت میرسد و با اعمال نابرابری نژادی در ساخت بزرگراهها و پلهای شهری در شکلگیری فرم امروزی نیویورک تاثیر گذاشته است. کارو برای نوشتن این کتاب با صدها نفر گفتوگو کرده و پروندههای بسیاری را بررسی کرده که هیچوقت در دسترس عموم قرار نمیگیرند. «دلال قدرت»، کتابی بهسبک کلاسیک مدرن شناخته میشود که از سوی انتشارات برجسته Modern Library، به یکی از ۱۰۰ کتاب برتر غیرداستانی در قرن بیستم انتخاب شده است.
گیلبرت کروز، دبیر بخش نقد کتاب نیویورکتایمز در پادکستی به کارو میگوید، ماندگار شدن ۵۰ ساله این کتاب امری منحصربهفرد است. بهگفته کروز، بسیاری از زندگینامهها، کتابهای تاریخی و غیرداستانی مثل «دلال قدرت» ماندگار نمیشوند. کارو در پاسخ میگوید که مردم به قدرت علاقهمندند. قدرت موزز هم ویژه بود و هم بدون چالش. کارو میگوید: «ما در نوعی دموکراسی زندگی میکنیم که فکر میکنیم قدرت از طریق رایهای ما در صندوقهای رای اعطا میشود. اما (موزز) مردی بود که هیچوقت در انتخابات رای نیاورد و ۴۴ سال، یعنی تقریباً نیم قرن در قدرت باقی ماند.»
کارو در ادامه میگوید:«باید بگویم زمانی که نوشتن این کتاب را آغاز کردم، فکر نمیکنم شهرداران و اعضای شوراها و فرمانداران آگاهی حقیقی از اینکه این قدرت از کجا بهدست آمده، داشتند.»
رابرت موزز که ۲۰ جولای ۱۹۸۱ از دنیا رفت، یکی از قدرتمندترین نیویورکیهایی بود که با سمتهایی که در دفاتر شهری و ایالتی داشت، تحولی را در منظره نیویورک امروزی ایجاد کرد. تحت نظارت او شبکهای از ۳۵ بزرگراه، ۱۲ پل و پارکهای متعدد، مرکز هنرهای نمایشی لینکولن، استادیوم شی (که دیگر وجود ندارد)، بسیاری از پروژههای ساخت مسکن، ۲ سد هیدروالکتریک و نمایشگاه جهانی نیویورک در سال ۱۹۶۴ ساخته شدند. او همچنین در ساخت مجموعه سازمان ملل در نزدیکی رودخانه شرقی نقش اساسی داشته است.
جولیان زلیزر در فارن پالیسی مینویسد، حدود ۵۰ سال پیش، رابرت کارو، یکی از تاثیرگذارترین آثار خود در ژانر غیرداستانی معاصر در تاریخ ایالات متحده یعنی «دلال قدرت» را منتشر کرد. کارو در روایتی جذاب و خواندنی، خوانندگان را به زندگی رابرت موزز قدرتمند، میبرد؛ بوروکراتی که بدون رای انتخاب شد و به صدر قدرت سیاسی راه یافت و از اقتدار خود برای بازسازی شهر و فضاهای اطرافش استفاده کرد که اغلب بههزینه خانوادههای کارگرانی تمام شد که مقابل جاهطلبیهای او میایستادند.
این کتاب برجسته که در سال 1975 جایزه پولیتزر را دریافت کرد، همچنان مسترکلاسی در سیاست محسوب میشود. در دوران همهگیری کووید-19، از آنجایی که قفسههای کتاب در خانهها و ادارات به پسزمینه تلویزیون تبدیل شدند، بهطور مرتب به این کتاب هزار و 246 صفحهای اشاره شده است. دانا رابینستاین، خبرنگار اشاره میکند: «برای جلوه کتاب بهنحوی چشمگیر باید نشان داد که شما هم درک میکنید که سیاست هم در مشکلات و هم در وعدههایش چگونه عمل میکند.»
رؤسایجمهور آمریکا از اثر این کتاب بر حرفهشان تقدیر کردهاند. زمانی که باراک اوباما به رابرت گارو مدال «علوم انسانی ملی» را اعطا میکرد، گفت: «به رابرت کارو فکر میکنم و خواندن «دلال قدرت» در زمانی که 22 ساله بودم و چقدر فریفتهاش شده بودم و مطمئنم به شکلگیری طرز فکر من درباره سیاست کمک کرد.»
امسال، شیفتگان «دلال قدرت» پنجاهمین سالگرد انتشار آن را با بهنمایش گذاشتن مصاحبههایی با نویسنده و نمایشگاهی خیرهکننده در موزه «جامعه تاریخی نیویورک» جشن گرفتند. حالا در صورتی که رایگیری برای انتخابات 2024ریاستجمهوری آمریکا شروع شده، این ارزش را دارد که پیام این کتاب را به رایدهندگان درباره اثر عمیقی که شخصیت اخلاقی و رفتاری کسی که در قدرت است میتواند بر زندگی شهروندان داشته باشد، بازگو کرد. با اینکه اثر کارو حول محور یک مقام از نیویورک میچرخد که هیچوقت حتی یک رای هم کسب نکرده، یافتهها از زندگی رابرت موزز را میتوان به تمام سطوح دولت، از جمله رئیسجمهور بعدی ایالات متحده، مرتبط دانست.
رابرت کارو، یک نیویورکی اصیل و فارغالتحصیل دانشگاه پرینستون است که پس از سالها تقویت مهارتهای روزنامهنگاری تحقیقی، کتاب «دلال قدرت» را نوشت. او در روزنامه نیویورکی Newsday، از دبیر بازنشسته خود، آلن هاتوی یاد گرفت چگونه دادهها را مثل یک کارآگاه بررسی و روایت واقعی پشتپرده را پیدا کند. هاتوی به کارو میگوید: «فقط یک چیز را بهیاد داشته باش: تمام صفحات را ورق بزن. هیچچیزی را فرض نکن.» این قرائت به نام مستندی درباره کارو و آخرین دبیرش، رابرت گاتلیب در سال 2022 تبدیل شد. هرچقدر کارو به عمق سیاستهای نیویورک ورود میکند و درباره دست مخفی موزز بیشتر کشف میکند، شاهکار برجستهتری را خلق میکند.
از زمان انتشار این کتاب در سال 1974، «دلال قدرت» چندین نسل از خوانندگانی را تحتتاثیر قرار داده که درک کردهاند به عطش افراد برای رسیدن به قدرت پی میبرند و درک میکنند ساختار یک شهر و ایالت بر اساس تبعیضهای نژادی و طبقهای مردم چگونه در شکلگیری آن تاثیر دارند.
پیت بودجج، وزیر حمل و نقل سال 2021 درباره طراحی بزرگراهها میگوید: «اگر بزرگراهی با هدف تقسیم محله سفیدپوستان از سیاهپوستان ساخته شود یا اگر زیرگذری در نیویورک آنقدر سقف کوتاهی داشته باشد اتوبوسی که کودکان اکثر سیاهپوست یا پورتوریکویی را به ساحل میبرد، نتواند از آن عبور کند، قاعدتاً ایدههای نژادپرستانه در انتخاب طراحی آنها بهکار گرفته شدهاند.»
این اظهارات در تایید یکی از شوکهکنندهترین بخشهای کتاب است که کارو مینویسد موزز چگونه پلهایی که در بزرگراه Southern State Parkway ساخته که عمداً سقف کوتاهی دارند تا اتوبوسها نتوانند تردد کنند و بسیاری از ساکنان سیاهپوست این منطقه از دسترسی به ساحل محروم شوند.
نوشتن این کتاب که تقریباً 7 سال طول کشید، بهقدرت رسیدن موزز را با جزئیات خیلی دقیقی بیان میکند. موزز که در نیو هیون بهدنیا آمد و در نیویورک بزرگ شده پس از اتمام تحصیلاتش در دانشگاههای ییل، آکسفورد و کلمبیا، برای موفقیت در شهرداری و در سطح دولت ایالتی تلاش کرد. آرزوی موزز در ابتدا، تحقق آرمانهای عالی ترقیخواهی با حمایت از ایجاد و گسترش پارکهای زیبا، احداث بزرگراهها و پلها برای تسهیل رفت و آمد مردم به مناطق وسیعتر ایالت و برای ایجاد نهادهای فرهنگی تاریخی، استادیومها و امکانات تفریحی ساحلی بود.
موزز سالهای 1920 و 1930 با کسب قدرت در چندین پست شهرداری و ایالتی مشغول به کار شد و بعد از آن سمت ریاست کمیسیون پارک ایالتی لانگ آیلند و رئیس شورای ایالتی پارکها را برعهده گرفت. او در دورهای دوساله در کنار ال اسمیت، فرماندار نیویورک بهعنوان وزیر ایالت کار میکرد که بهسرعت قدرت خود را گسترده میکند. در طی دههها، موزز با سرعت کودکانی که کارتهای بازیکنان محبوب بیسبال را جمعآوری میکنند، برای خود شغل جمع کرد و برای گسترش قدرت بر دولت نیویورک مدام بر زیرکی خود تکیه داشت.
در طول زمان، همانطور که منطق شکسپیری پیشبینی میکند، آرمانگرایی ترقیخواهانه موزز زیر وزن کشش راسخی که به قدرت داشت، سقوط کرد. سرمایه عظیم سیاسی و کنترل بر بودجههای دولتی او را عملاً مصون میکرد. درحالیکه افرادی در سمتهای شهرداری و فرمانداری آمدند و رفتند، موزز بهعضو ثابت و ماندگار این نهادها تبدیل شده بود.
او بدون اینکه مجبور باشد با هیچ مسئولیتی روبهرو شود، عطش خاموشنشدنیای برای ساختوسازهای غمانگیزش داشت. عشق و علاقهاش به خودروها احتمال حمل و نقل گسترده شهری را از بین برد اما در عین حال کارگران آمریکایی را بیجا کرد تا بتواند از املاک باارزش برای احداث پروژههای خود استفاده کند. اگر کسی سرراه موزز قرار میگرفت، او به انسان ویرانگر بیملاحظهای تبدیل میشد. تعصبهای شخصی او بهمعنای واقعی کلمه در معماری که نیویورکیها را احاطه کرده، دیده میشود. موزز یک بار گفت: «اگر هدف وسیله را توجیه نمیکند، پس چه میکند؟»
در بخش «یک مایل» یکی از ناراحتکنندهترین بخشهای کتاب، کارو ویرانی را نشان میدهد که تنها یک مایل از آزادراه بزرگ Cross Bronx Expressway فاصله داشت. صدها خانواده، خانهها، خیابانها و جوامع خود را از دست دادند. کارو درباره جامعه مهاجرانی که در «ترمونت شرقی» زندگی میکنند، مینویسد: «اگر مفهوم دستانداز در بزرگراه برای هر کسی که آن را مطالعه میکند، گیجکننده باشد، برای آنهایی که نیازی به مطالعه آن نداشتند، برای مردمی که در آن مسیر یا نزدیک به آن زندگی میکردند، غمانگیز بود. برای این افراد، آن 54 آپارتمانی که باید از بین میرفتند صرفاً یک ساختمان نبودند، بلکه خانهشان محسوب میشدند.»
ریچارد وید، در نقدی در نیویورکتایمز مینویسد: «موزز اکنون درمییابد که خطرناکترین بخش تجارت، رسیدگی به مخالفتهای مطرحشده توسط پروژهها در زمان پیشنهاد یا اجرا نیست، بلکه قضاوت تاریخ است. کتاب کارو نشاندهنده آغاز این قضاوت است. او تقریباً همهچیز را درباره موزز زیر سوال میبرد؛ استراتژی و تاکتیکهایش، روشها و اهدافش، دیدگاهها و ایدئولوژیاش، صداقت و درستکاریاش، شخصیت و نجابتش.»
غافلگیرکننده نیست که «دلال قدرت»، که به یکی از پرفروشهای آثار غیرداستانی تبدیل شده و در سال 2024 بهتنهایی 40هزار نسخه فروش داشته است. این کتاب پس از سقوط ریچارد نیکسون از قدرت منتشر شد که در نتیجه رسوایی واترگیت که سوءاستفاده از قدرت ریاستجمهوری را افشا کرد در نهایت منجر به استعفای او از ریاستجمهوری شد.
آمریکاییها که همچنان از ماجرای ویتنام شوکه شده بودند، واترگیت آخرین میخ در تابوت اعتماد به دولت بود. رابرت موزز، که در زمان انتشار کتاب «دلال قدرت» در سال 1974 شخصیتی بود که تعداد بسیار کمی از آمریکاییها درباره او میدانستند، بهعنوان یکی از نمادهای رسواکننده از دورانی بود که قدرت فساد میآورد، ظاهر شد.
از زمانی که این کتاب منتشر شد، کارو مراقب بود تا روشن کند که شیوهای که موزز از قدرت استفاده میکرده، اجتنابناپذیر بوده است. کارو میگوید، قدرت «همیشه باعث فساد نمیشود. کار قدرت همیشه آشکارسازی است. زمانی که فردی در جایگاهی قرار میگیرد که دیگر نباید نگران مسئلهای باشد، آنوقت است که میبینید او چهکارهایی میخواسته انجام دهد.»
با این تمایز مهم، کارو استدلال میکند که میتوان از قدرت سیاسی برای کارهای خوب یا بد استفاده کرد. کارو در بیوگرافی که درباره لیندون بی جانسون، رئیسجمهور اسبق آمریکا مینویسد، به خوانندگان نشان میدهد که البیجی چگونه توانست از قدرت خود برای منفعت عمومی از جمله تصویب قوانین حقوق مدنی 1957 و 1964 استفاده کند.
بهعبارت دیگر، آنچه زندگی موزز نشان میدهد این است که افرادی که ذهنیت غلطی دارند میتوانند قدرت سیاسی را که به آنها سپرده شده، بهفساد بکشند. به همین دلیل است که باید هوشیار باشیم. در این انتخابات، در تمام بحثها بر سر تورم، مهاجرت و حق باروری، سوالی که در کتاب «دلال قدرت» مطرح میشود قطعاً اساسیترین است: رایدهندگان به چه کسی میتوانند اعتماد کنند تا بهقدرت برسد؟
کتاب کارو از موزز استفاده کرد تا نشان دهد زمانی که صاحب قدرت با نگاه موشکافانه رایدهندگان روبهرو نشود، چگونه میتواند با قدرت سیاسی خود، دموکراسی را ویران کند. اما آمریکاییها یاد گرفتهاند که حتی رای دادن هم مصونیت از شکست در برابر نیروهای ضددموکراتیک را اعطا نمیکند.
ممکن است عدهزیادی از رایدهندگان از مقامات منتخبی حمایت کنند که سلامت نهادهای دموکراتیک را در اولویتهای خود قرار نمیدهند یا آنها حتی تمایل دارند مقاماتی را انتخاب کنند که بهطور عمد یکپارچگی مکانیسمهایی را که ما برای توانمندسازی شهروندان به آنها متکی هستیم، تضعیف کنند.
درحالیکه اختلافات زیادی بر سر نامزدی کامالا هریس وجود داشت، منابع اصلی تنش بیشتر بر این تمرکز دارند که او از چه سیاستهایی دفاع میکند و در برابر شکستهایی که برخی ادعا میکنند نتیجه دوران ریاستجمهوری جو بایدن است، چقدر احساس مسئولیت دارد. خارج از سختگیرترین حلقههای اصلی حامیان ترامپ، بحثهای گستردهای درباره اینکه میتوان به هریس اعتماد کرد تا از عهده مسئولیتهای اولیه حکومتداری بربیاید یا نه وجود نداشته است.
نگرانیای که در کتاب «دلال قدرت» مطرح میشود به گزینه جمهوریخواهان نزدیکتر است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین که در مرکز تلاشهای سیستماتیک برای تغییر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری 2020 قرار داشت و همچنان انکار انتخابات را ترویج میکند، انتخابات فعلی را به مسائلی که کارو مطرح میکند، برمیگرداند.
ترامپ نهتنها به تهدید سیستم انتخاباتی آمریکا ادامه میدهد بلکه درباره تمایلات خود برای کنار گذاشتن تمام نردههای محافظ هنگام اعمال قدرت ریاستجمهوری، از جمله تهدیدهایی که در ملأ عام برای استفاده از ارتش علیه دشمنان داخلیاش اعلام کرده، صریح بوده است.
«دلال قدرت» کتابی است که به ما یادآوری میکند چگونه افراد میتوانند در قدرت سیاسی خود فساد کنند و سپس از آن عضله فوقالعاده بهروشهای بسیار مخرب استفاده کنند. در حالی که سیاست امید و شادی ممکن است استراتژی موثری برای دموکراتها باشد تا رایدهندگان را بهشوق بیاورد و علاقه رسانهها را حفظ کند، تهدیدهای دموکراسی را نباید فراموش کرد. رایدهندگان باید بهیاد داشته باشند که تاریخ نشان داده زمانی که قدرت سیاسی به دستان مقاماتی میافتد که منافع شخصی خود را بر منافع مردم ترجیح میدهند زندگیها چگونه نابود میشوند.
زمانی که آمریکاییها رای خود را در پاکت نامه ارسال میکنند یا از دیروز، پنجم نوامبر به پای صندوقهای رای رفتند، باید هزینههای بالای پرداختی را که نیویورکیهایی که همچنان در سایه رابرت موزز زندگی میکنند، به خاطر بسپارند.