بریکس و نظم نوین جهانی
نظم نوین جهانی اگرچه در «مرحله گذار» قرار دارد و به مرحله تثبیت نرسیده است، اما مجموعه ترتیبات، معادلات و تحولات جدید در سالهای اخیر شتاب بیشتری به آن بخشیده است.
نظم نوین جهانی اگرچه در «مرحله گذار» قرار دارد و به مرحله تثبیت نرسیده است، اما مجموعه ترتیبات، معادلات و تحولات جدید در سالهای اخیر شتاب بیشتری به آن بخشیده است. گروه بریکس از جمله سازوکارهای مهم غیرغربی است که نقش برجسته و مؤثری در «گسست» نظم قبلی و شکلگیری نظم جدید در جهان دارد.
بریکس که در حال حاضر یکی از «قدرتمندترین» بلوکهای غیرغربی است و بیش از 40 کشور جهان علاقه خود را به عضویت دائم در آن ابراز کردهاند، 45 درصد جمعیت و سرزمینها (گروه هفت کمتر از 7 درصد جمعیت جهان را دارد)، 26 درصد اقتصاد، 35/6 درصد از تولید ناخالص داخلی (بیش از سهم 30/3 درصدی گروه هفت)، 40درصد تولید نفت، 50 درصد ذخایر گاز و 30 درصد منابع آبی جهان را در اختیار دارد. شانزدهمین اجلاس سران بریکس که اخیراً با حضور مقاماتی از 33 کشور جهان از جمله جمهوری اسلامی ایران و رهبران کشورهای برتر جنوب در کازان روسیه برگزار شد، با تقویت «چندجانبهگرایی» سیاسی و اقتصادی، چشمانداز جدیدی در پیش روی جهان گشود که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
آنچه که بر اهمیت اجلاس اخیر افزوده بود، برگزاری آن در بحبوحه تحولات جدید منطقه و جهان بود، ضمن آنکه اولین نشست گروه اقتصادهای نوظهور بزرگ شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی از زمانی بود که این گروه در اوایل سال جاری میلادی گسترش یافت و شامل ایران، مصر، امارات و اتیوپی شد. برخلاف اجلاسهای قبلی، نشست اخیر بریکس به عنوان یک «وزنه سیاسی و اقتصادی در برابر غرب»، در کانون توجه محافل سیاسی و رسانهای و افکار عمومی جهان قرار داشت.
اگرچه در تمام نشستها و بیانیههای بریکس بر نظم مبتنی بر منشور ملل متحد و چندجانبهگرایی براساس منافع مشترک تأکید میشود، اما در کنار این، بریکس رویکرد جدیدی هم دارد که بر «اصلاح» ترتیبات و سازوکارهای دولتی و غیردولتی غربپایه با مرکزیت آمریکا تأکید میکند؛ این موضوع در نشست اخیر بریکس نیز کاملاً مشهود بود. به این معنا که بریکس در چهارچوب سیاستهای «ایجابی» و نه «سلبی»، بدون اینکه از اصول و مؤلفههای نظمساز مبتنی بر منشور ملل متحد تخطی کند یا با آن مخالفت نماید، به دنبال ترتیبات جدیدی است که حاکمیت پارادایمهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و… آمریکا و نظام لیبرال را در دنیای کنونی به چالش میکشد.
در همین راستا نیز بریکس تمرکزی روی موضوع «امنیت» ندارد و نمیخواهد به عنوان یک سازوکار امنیتی شناخته شود. بنابراین عمدتاً روی مسائل اقتصادی، تجاری و سیاسی متمرکز شده است. در نشست اخیر کازان، بریکس نشان داد که راهحلهای واقعبینانه برای حل و فصل منازعات منطقهای و بینالمللی بهویژه در غرب آسیا و از جمله در موضوع فلسطین، لبنان، یمن، مهار تروریسم و مقابله با آن، و همچنین مسائل مالی جهانی دارد که با تحقق آنها میتوان چشمانداز خوبی در صلح و امنیت آینده جهان متصور بود و روند تحقق نظم نوین را با عبور از موانع و چالشهای موجود سرعت بخشید.
اینکه بسیاری از کشورها در جنوب حتی به قیمت چالش با آمریکا و غرب درخواست عضویت در بریکس را دارند، به تنهایی گواهی بر این واقعیت است که نظم کنونی حاکم بر جهان دیگر پاسخگوی مشکلات موجود نیست و کشورهای درحال توسعه و جنوب که در انتهای هرم نظم کنونی قرار دارند و نمیتوانند نقش قابل توجه و متناسبی در نظام بینالملل و تحولات آن ایفا کنند، برای «انتفاع بیشتر» در نظم جدید و رهایی از سلطه سیاسی و اقتصادی غرب، از هماکنون به دنبال کسب سهم و جایگاه مطلوب در نظم نوین هستند. اقتصاد و حاکمیت دلار مهمترین مؤلفه قدرت آمریکا و اروپا در نظم کنونی است.
این در حالی است که در چند سال اخیر بریکس از طریق تلاش برای ایجاد زیرساخت جدیدی برای تجارت و انتقال پول با استفاده از ارزهای ملی به جای دلار ایالات متحده و ارز مشترک، یک چالش جدی برای مهمترین عنصر برتری و هژمونی آمریکا یعنی «دلار و تحریم»، ایجاد کرده است.
بریکس علاوه بر ظرفیتها و قابلیتهای «بالقوهای» که از آنها برخوردار است و بخش عمدهای از قدرت و ثروت جهان را در اختیار دارد، در سایر عرصهها نیز فعال بوده و دارای اهرمهای قابل توجهی برای اعمال نظم نوین در جهان است که از جمله آنها میتوان به: تشکیل صندوق ذخیره ارزی برای مصونسازی اعضا در نوسانات ارزی و پولی ناشی از تحریمهای یکجانبه کشورهای غربی، تاسیس بانک توسعه نوین برای کمک به رشد و توسعه کشورهای جنوب، ایجاد زیرساختهای بریکس همسو با ایده دلارزدایی اشاره کرد.