| کد مطلب: ۱۴۰۴۲

بایدن،‌ ترامپ و سیاست آمریکا در برابر چین

بایدن،‌ ترامپ و سیاست آمریکا در برابر چین

در صحنه بین‌الملل، رئیس جمهور فعلی آمریکا خود را به عنوان یک هماهنگ کننده در میان متحدان سنتی ایالات متحده که همچنین مایل به همکاری با چین هستند، قرار داده که یک انحراف آشکار از موضع انزواطلبانه رئیس‌جمهور پیشین آمریکا است.

به گزارش هم‌میهن آنلاین، جماران نوشت:

در حالی که بسیاری از دورنمای دیدار مجدد جو بایدن و دونالد ترامپ صحبت می‌کنند، دومین رویارویی بایدن و ترامپ در نوامبر امسال به پایان می‌رسد، دو نامزد ریاست جمهوری در حال رقابت برای افزایش خطرات علیه چین هستند. برخی استدلال می‌کنند که صرف نظر از این‌که چه کسی برنده می‌شود، سیاست خارجی ایالات متحده در قبال چین ممکن است تا حد زیادی تحت تاثیر قرار نگیرد،

با این حال، با توجه به رفتارهای متناقض ترامپ که تجربه آن در دوره قبلی ریاست جمهوری آمریکا مشهود است، ممکن است در عمل، شکاف بین رویکردهای دو نامزد ریاست جمهوری بیشتر از حد انتظار باشد.

بایدن با شش دهه فعالیت سیاسی، مهارت خود را در ایجاد توازن در برابر چین نشان داد. در داخل کشور، مرحله اولیه ریاست جمهوری او با احساسات گسترده ضد چینی در ایالات متحده، در بحبوحه گمانه زنی‌ها در مورد منشا همه‌گیری کووید-۱۹ و دیپلماسی تهاجمی بود. اما در پس‌زمینه، علی‌رغم لغو بسیاری از سیاست‌های ترامپ در قبال چین، بایدن ترجیح داد برجسته‌ترین اثر را حفظ کند و تعرفه‌های قبلی بر واردات چین تداوم یافت.

همچنین بایدن و تیم دیپلماتیک وی گام‌های دقیقی برای تشدید تدریجی مهار توسعه فناوری پکن برداشتند. خروج سرمایه و کاهش سرمایه گذاری خارجی در چین طی دو سال اخیر به شدت افزایش یافته است و سرمایه‌های غربی به سمت کشورهای متحد و یا غیر رقیب با ایالات متحده مانند، برزیل، هند، کره جنوبی، ویتنام و دیگر کشورهای منطقه شرق آسیا رفته است.

با این حال، بایدن در طول دوران تصدی خود سیاست چینی آمریکا را برای رسیدگی به احساسات رایج ضد چینی در بین مخاطبان داخلی و در عین حال به حداقل رساندن هزینه‌های سیاسی انجام داده است.

در صحنه بین‌الملل، بایدن خود را به عنوان یک هماهنگ کننده در میان متحدان سنتی ایالات متحده که همچنین مایل به همکاری با چین است، قرار داده است، که یک انحراف آشکار از موضع انزواطلبانه ترامپ است.

از یک سو، بایدن متحدان خود را در اقیانوس هند و آرام، در سطح جهان برای مقابله با گسترش حضور نظامی چین در دریای جنوبی متحد کرده است و بر رهبری تزلزل ناپذیر (هژمونیک) ایالات متحده در برابر قاطعیت چین تاکید می‌کند و از سوی دیگر، تعامل فعال با چین و گفتگوهای سطح بالا را برای کاهش تنش بین دو کشور تسهیل می‌کند. که نمونه آن را می‌توان در دیدار بین او و رییس جمهوری چین؛ شی جین پینگ در جریان اجلاس سران همکاری اقتصادی آسیا-اقیانوسیه APEC (علیرغم چالش بالون نظارتی-جاسوسی چین) مشاهده کرد.

با این حال، اگرچه بایدن در مدیریت روابط با چین به موفقیت‌هایی دست یافت، اما مهم است که نقایص سیاست خارجی گسترده‌تر او به ویژه در دو شکست مهم در خاورمیانه که فرصت‌های ژئوپلیتیک جدیدی برای چین فراهم کرده است را بشناسیم.

در مورد اول، خروج بی نظم نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان به شدت اعتبار تعهدات نظامی ایالات متحده را به ویژه در بازدارندگی رقبایی مانند چین تضعیف کرد. و در مورد دوم، بایدن برای ارائه راه حل درگیری طولانی مدت اسرائیل و فلسطین با موفقت روبرو نبوده است. وتوی آمریکا علیه آتش‌بس فوری بشردوستانه در غزه، وجهه رهبری این کشور را خدشه دار و روایت چین را به عنوان یک حافظ صلح فعال از طریق تلاش‌های دیپلماسی شاتل، تقویت کرد.

این سیاست خارجی ممکن است وجهه جمهوری‌خواهان را در مقایسه با دموکرات‌ها تقویت کند و به طور بالقوه به نفع جمهوری‌خواهان عمل کند. همان گونه که باعث ایجاد سوء ظن در جامعه بین‌الملل نسبت به سیاست‌های آمریکا شد.

با این وجود، ترامپ با ملاحظات بایدن در ایجاد تعادل بین جنبه‌های داخلی و بین‌المللی سیاست خارجی موافق نیست. ترامپ که بر اساس دکترین «اول آمریکا» عمل می‌کرد، اقداماتی را که به اعتقاد او از نظر اقتصادی به نفع ایالات متحده است، در اولویت قرار داد، اما نگرانی‌ها در مورد تضعیف رهبری جهانی ایالات متحده را نادیده گرفت. از این رو، علیرغم اتخاذ مکرر لحن منفی هنگام صحبت در مورد به چین، همچنان مایل بود چین و آمریکا را توصیف کند و از «بهترین رابطه‌ای که تا به حال داشته‌ایم» صحبت کرد.

شاید بارزترین تفاوت بین سیاست چینی بایدن و ترامپ در رویکرد آن‌ها نسبت به تایوان باشد. بایدن در موارد متعدد به صراحت اعلام کرده است که در صورت حمله چین، ایالات متحده از تایوان دفاع خواهد کرد. علاوه بر این، او در بحبوحه قاطعیت فزاینده چین برای گسترش حضور امنیتی نظامی در منطقه شرق آسیا، به تقویت اتحادها و مشارکت‌ها در منطقه ایندو-پاسیفیک (هند-اقیانوسیه) دست زد.

در مقابل، ترامپ تایوان را به عنوان یک رقیب اقتصادی توصیف می‌کند و مدعی است که این کشور کسب‌وکارهای آمریکایی را «دزدیده است». همچنین ترامپ مسیر جدیدی برای انزواگرایی ایالات متحده را دنبال می‌کند، که نمونه آن مخالفت او با لایحه سنا با هدف ارائه کمک‌های خارجی به اوکراین، اسرائیل و تایوان است. بی‌تفاوتی ترامپ نسبت به تایوان، چین را به این گمانه‌زنی سوق می‌دهد که در صورت پیروزی وی در انتخابات، ایالات متحده ممکن است این جزیره را رها کند.

در حالی که بایدن همچنان بر رقابت با چین تاکید می‌کند، تجربه سیاسی طولانی مدت، او را قابل پیش بینی‌تر از ترامپ جلوه می‌دهد.

بی شک با رهبری بایدن بر ایالات متحده، رقابت با چین به یک رقابت بنیادی تبدیل می‌شود، در حالی که ترامپ عمدتا به آن از دریچه اقتصادی نگاه می‌نگرد.

بنابراین، برای چین، انتخابات نوامبر ۲۰۲۴ رقابتی بین یک تندرو قابل پیش بینی (بایدن) و یک فرصت طلب غیرقابل پیش بینی (ترامپ) است. با نزدیک شدن به انتخابات، لفاظی‌های ضد چینی هر دو نامزد ریاست جمهوری احتمالا تشدید خواهد شد. با این حال، نسخه‌های واضح‌تری از سیاست‌های آن‌ها در قبال چین ظاهر می‌شود و جزئیات بیشتری از شکاف سیاستی بین آن‌ها در آینده و در مناظرات انتخاباتی میان این دو رقیب، آشکار می‌شود.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی