| کد مطلب: ۴۸۴۰۴

لغو کنسرت همایون و آسیب‌شناسی ممنوعیت شادی جامعه

همایون شجریان از لغو کنسرت رایگان خود در میدان آزادی تهران خبر داده است. رسانه‌ها لغو برنامه را به شهرداری تهران نسبت داده‌اند.

لغو کنسرت همایون و آسیب‌شناسی ممنوعیت شادی جامعه

همایون شجریان از لغو کنسرت رایگان خود در میدان آزادی تهران خبر داده است. رسانه‌ها لغو برنامه را به شهرداری تهران نسبت داده‌اند. در مقابل مقام‌های شهرداری، ناهماهنگی و عدم برنامه‌ریزی را علت لغو برنامه اعلام کرده‌اند و علیرضا زاکانی شهردار تهران، استادیوم آزادی را جای مناسبی برای برگزاری کنسرت آقای شجریان دانسته است.

گویا از سال‌ها پیش همایون شجریان به دنبال کسب مجوز برای اجرای یک کنسرت در محیطی باز در شهر تهران بوده که در هر دوره به دلایلی مجوزی به او داده نشده است. در ماه‌های گذشته اما وزارت ارشاد دولت پزشکیان، مجوز لازم را صادر کرده و وزارت کشور هم با برگزاری کنسرت در میدان آزادی موافقت کرده است.

با این حال، چنانکه بسیاری انتظار داشتند کنسرت به‌رغم کسب مجوز و تبلیغات گسترده پیرامون آن، لغو شد و اجرای آن در همان محل یا در محلی دیگر مشخص نیست. فارغ از دلایل اصلی لغو کنسرت آقای شجریان و نهاد لغوکنندۀ آن، مسئلۀ اصلی از نقطه نظر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این است که چرا برنامه‌ای که در بسیاری از کشورها در سرتاسر جهان امری عادی و معمول به شمار می‌رود، خبر برگزاری و لغو آن تا این اندازه سروصدا به پا کرده و به مسئلۀ اصلی کشور تبدیل شده است؟ پاسخ به این پرسش به قدری روشن است که حتی نیاز به طرح ندارد چون چیزی که در دیگر کشورها امری معمول و عادی است در کشور ما به صورت معضلی همه‌جانبه درآمده است.

سالیان درازی است که عده‌ای در کشور ما هر امر شادی‌بخش و خوشحال‌کننده را در زمرۀ امور ممنوعه طبقه‌بندی کرده‌اند و تحت عنوان دینداری با آن مخالفت می‌کنند. جلوگیری از شادی کردن آزاد و امن مردم به صورت عمومی، بر اقشار مختلف بخصوص جوانان و نوجوانان چنان فشار روانی و عصبی وارد کرده است که از یک سو، به شادی‌های مخفی توأم با نگرانی و اضطراب پناه برده‌اند و از سوی دیگر، از نیروهای مانع شادی و نشاط عمومی آنها متنفر و بیزار شده‌اند. این دو پدیده سبب شده است که یک کنسرت غیرسیاسیِ رایج در اغلب جوامع، در کشور ما از دو جهتِ اعتقادی و امنیتی مورد حساسیت قرار گیرد و به موضوعی سیاسی و جنجال‌برانگیز تبدیل شود.

در بین اندیشمندان اسلامی سخنی منسوب به پیامبر و امام علی رایج است که می‌گوید: «الْانْسانُ حَریصٌ عَلی‌ ما مُنعَ مِنْهُ» (مردم به چیزی که از آن منع شوند، حریص می‌شوند.)   واضح است که سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی چند دهۀ اخیر دقیقاً در جهت خلاف حکمتی که در این روایت نهفته است، تنظیم و تحمیل شده است. در واقع، طیف ممنوعیت‌ها به اندازه‌ای وسیع بوده که مردم میل وصف‌ناپذیری به آنها پیدا کرده‌اند. به نظر می‌رسد استقبال وسیع از فیلم‌های کمدی در سال اخیر بخصوص از نوع سطحی و مبتذل آن نیز بی‌ارتباط با ممنوعیت شادی و خوشحالیِ معمول در کشور نباشد.

شاید مدافعان ممنوعیت‌ها و سختگیری‌ها ادعا کنند که به هیچ‌وجه مخالف شادی و خوشحالی شهروندان نیستند و خود در انواع مراسم مولودی، حاضران را به دست زدن و اظهار عواطف شادمانه‌شان ترغیب و تشویق می‌کنند!

این نوع دفاع خود گویای فهم نادرست و سطحی این جماعت از سرشت نوع بشر و غم و شادی‌های آنهاست. آنان گمان می‌کنند که شادی هم قالب یکنواختی دارد و عموم مردم اعم از نواندیش دینی و دینداران مدنی و یا شناسنامه‌ای و بی‌دینان همگی دقیقاً باید از همان چیزهایی لذت ببرند که پاره‌ای از دینداران راست‌کیش و یا متشرعان متعصب و بنیادگرایان سختگیر لذت می‌برند!

همانطور که خداوند خطوط انگشت هر یک از مخلوقات انسانی را منحصربه‌فرد آفریده، علایق و سلایق و گرایش‌ها و اسباب شادی و طرب و غم و اندوه آنان را نیز متفاوت خلق کرده است. تنوع و گوناگونیِ ذوق و سلیقه و پسند آدمیان را نادیده گرفتن و آنان را از نشاط مورد نظر خود منع کردن و صورتی تحجرآمیز از یک گرایش را به همۀ آنان تحمیل کردن، نتیجه‌اش قالبی کردن آدمیان به سبک نظام توتالیتری استالینی است که نهایتاً خشم و طغیان آنها را به دنبال دارد.

وقتی که جمعیتی به خشم آید، دیگر جمع شدن آنها در یک محیط عمومی نیز به مشکلی امنیتی تبدیل می‌‌شود و نیاز به کنترل پیدا می‌کند. از این رو، حضور جمعیت انبوه در هر مکانی حتی آنجا که قرار است آوازی سنتی خوانده شود، وارد معادله‌ای با ملاحظات امنیتی می‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد که یکی از دلایل اعلام‌نشدۀ لغو کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی نگرانی از میزان حضور جمعیت و نوع کنش آنها در هنگام مراسم و بعد از آن باشد.

همۀ این موضوعات سبب بهره‌برداری معتقدان به براندازی حکومت نیز می‌شود. پس از دوره‌های طولانی ممنوعیت برگزاری مراسم مختلف عمومی از جمله برنامۀ کنسرت در محیط‌های باز، هر حرکتی از جانب نهادهای حاکم برای تغییر این رویه با واکنش هیستریک آن نیروها روبه‌رو می‌شود. آنها هر اقدامی که فضا را تلطیف و یا مقداری بازتر کند به مثابه تلاشی برای انحراف افکار عمومی از انبوه مشکلات مبتلابه جامعه و در عین حال بهبود وجهه نظام معرفی می‌کنند و شهروندان دخیل در آن را مورد تاخت و تاز و تبلیغات زهرآگین خود قرار می‌دهند.

آنچه به واقع آنان را نگران می‌کند، باز شدن راهی برای اصلاح وضع موجود و جلب رضایت شهروندان است که عملاً هرگونه فعالیت براندازانه را خنثی و بی‌اثر می‌سازد. از این رو واکنش آنها فقط به هنرمندانی که قادر به تلطیف فضای عمومی هستند، محدود نمی‌ماند و همۀ فعالان عرصه‌های مختلف را شامل می‌شود.

با این حساب، لغو برنامه‌هایی از نوع کنسرت همایون شجریان و یا نگرانی امثال خود او از واکنش سخیف و غیراخلاقی و بهتان‌آمیز جمعی افراد سیاست‌زده جویای قدرت آن هم به قیمت محنت جامعه و تهدید ثبات و بقای کشور، از آسیب‌هایی است که نباید تسلیم آنها شد. تسلیم در این زمینه یعنی باز شدن مسیری که در بهترین حالت آخرین ایستگاه آن ناکجاآباد است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار