موسیقی جزیرهای/ درباره میل مبهم اجراهای بزرگ در کیش بهبهانه لغو فستیوال بینالمللی موسیقی
خاورمیانه، جهان تناقضهاست. این را نهفقط آن مستشرقان اهل بریتانیا، فرانسه و آلمان ـ که ادوارد سعید در کتاب مشهورش، «شرقشناسی» بدانها اشاره کرده است ـ

خاورمیانه، جهان تناقضهاست. این را نهفقط آن مستشرقان اهل بریتانیا، فرانسه و آلمان ـ که ادوارد سعید در کتاب مشهورش، «شرقشناسی» بدانها اشاره کرده است ـ قرنها پیش به جهانیان گزارش دادند، بلکه کسانی که در این منطقه جغرافیایی میزیند، بیش از هر کسی لمس میکنند. برای شرقشناسان این تناقضها جای جلوهگریهای رمانتیک نیز بود؛ چیزی شبیه قصههای هزار و یک شب. برای خاورمیانهایها اما بیشازپیش انگار به حسی طبیعی از زیستن بدل شده است.
در گوشهای از آن نفیر نفرت و جنگ، قحطی و آدمکشی نواخته میشود و در گوشهای دیگر بساط سور و سرور، تجمل و تفریح برپاست. در این سرزمین گاه سنتها چنان ستبر مینمایند که گویی تحولی در آنها محال است و گاه چندان سیاستها دستخوش تحولی سریع میشوند که انگار سادهترین کار در این جهان، ارادهکردن و انجامدادن است.
در همین منطقه است که در نوار غزه مادری توش ندارد که شیر به فرزند دهد و در همان زمان، ثروتمندترین کشور منطقه خود را در گیر و دار یکی از دلرباترین پروژههای ریبرندینگ مییابد و به برگزاری مداوم فستیوالهای فرهنگی و سرگرمی با حضور ستارههای جهانی مینازد.
رویداد بینالمللی موسیقی در کیش
ایران ما نیز از این تناقضها بری نیست. در کشوری که برگزاری کنسرت موسیقی، خود به معضلی بدل شده است و بسیاری از خوانندگان و نوازندگان از مدیریت هنری آن رضایت ندارند، در وضعیتی که هنوز نمایش ساز در صداوسیمای جمهوری اسلامی ممنوع است، گاه اجازه حضور نوازنده زن روی سن داده نمیشود یا اجرای کنسرت در بعضی شهرها بهطرزی مبهم و بنا به میل و سلیقه مسئولان استانی، ناممکن تلقی میشود، ناگهان ۲۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ خبری توجه همه اهالی موسیقی را به خود جلب میکند؛ برگزاری رویدادی جهانی در جزیره کیش با حضور هنرمندان بینالمللی.
محمد کبیری، مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش، در جلسهای با حضور رضا صالحیامیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی از صدور مجوز فستیوال کنسرت ستارههای موسیقی جهان در این جزیره خبر میدهد و بابک رضایی، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با «ایسنا» بر این خبر مُهر تایید میزند، از حضور تعدادی از هنرمندان بینالمللی در ایران و اجرای صحنهای آنها در قالب یک رویداد بینالمللی با هماهنگی و مصوبه ستاد اجرایی موسیقی کشور، در قالب موضوع ماده ۷ سند ملی موسیقی جمهوری اسلامی ایران مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی خبر میدهد و میگوید: «پیرو مصوبه ستاد اجرایی موسیقی کشور مجوزی صادر کردیم که بر مبنای آن، تعدادی از موزیسینهای خارجی به ایران سفر خواهند کرد و در جزیره کیش به روی صحنه خواهند رفت.»
او زمان برگزاری این رویداد را هم تابستان ۱۴۰۴ اعلام میکند و قول میدهد مردم بدون خرید بلیت بتوانند در این رویداد شرکت کنند. در پایان این گفتوگو نیز رضایی خبر میدهد، اسامی خوانندهها و گروههایی که قرار است در این رویداد حضور داشته باشند، بهمحض قطعیشدن از سوی ستاد برگزاری این برنامهها اطلاعرسانی میشود.
ماهسون، راغب و یالچینتاش
با پخش این خبر گمانهزنیها درباره آن هنرمندان بینالمللی آغاز میشود. خبرنگاری توئیت میزند: «اسامی؟ عجیب ولی هیجانانگیزند...» برخی سایتها حتی اسامی این هنرمندان را با آبوتاب بازتاب میدهند. مینویسند: «این جشنواره نهفقط یک رویداد موسیقایی، بلکه فرصتی برای نمایش ظرفیتهای فرهنگی ایران در سطح بینالمللی است.
باتوجه به محبوبیت این هنرمندان در منطقه، انتظار میرود استقبال از کنسرتها بسیار گسترده باشد.» از این خبر میدهند که بالاخره استارت «تبدیل کیش به یکی از قطبهای فرهنگی ایران» زده شده و قرار است پس از موفقیت حضور لئو روخاس در تهران، اینبار ایرانیها میزبان ماهسون، راغب علامه و ایلیاس یالچینتاش باشند تا طرفداران موسیقی ترکی و عربی نیز دلی از عزا درآورند. فراتر از اینها از این سخن بهمیان میآید که این تازه شروع کار است و با تداوم چنین رویدادهایی، دور نخواهد بود روزهایی که هنرمندان ایرانی با هنرمندان بینالمللی پروژههایی مشترک را کلید خواهند زد.
اندلیزاسیون جمهوری اسلامی
از میان همین سه خواننده، یالچینتاش البته پیشتر با مسعود صادقلو در ترانه «هیچ» همکاری داشته است. ازقضا چندسال پیش نیز در کیش، کنسرتی برگزار کرد که با مخالفت شدید جریانهای مخالف دولت حسن روحانی مواجه شد و تعابیر بسیار عجیبی از آن صورت گرفت. برای نمونه «مشرقنیوز» در گزارشی مفصل از این نوشت که این خواننده «ابزاری برای تشکیلاتی است که رسماً از خارج کشور هدایت میشود؛ تشکیلاتی که بخش تولید آن با گروه رادیو جوان و برگزاری کنسرت نیز توسط شبکه منوتو برنامهریزی و سازماندهی میشود.»
همین رسانه این دعوت را بخشی از «پروژه نفوذ از مسیر موسیقی با برندسازی از خوانندگان غیر ایرانی» قلمداد کرد و مدعی شد «این پروژه قصد دارد تا با چهرهسازی از عناصر دست چندم هنری در کشور ترکیه، ضمن اجرایی کردن بخشی از طرح اندلسیزاسیون جمهوری اسلامی؛ در تغییر سبک زندگی اسلامیایرانی جوانان مخاطب موسیقی نیز گامی مهم بردارد.»
لغو کنسرت
خبر برگزاری رویداد بینالمللی کیش فقط دل موسیقیبازها را آب نکرد. اهالی گردشگری نیز از پیامدهای آن ابراز خوشحالی کردند و از رونق اقتصادی، افزایش ظرفیت اشغال هتلها و شکوفایی بازار کسبوکارهای محلی خبر دادند. آنها همچنین از این گفتند که با این رویداد، پرترددترین و پرشورترین تابستان تاریخ جزیره کیش رقم خواهد خورد و این جزیره در کانون توجه گردشگری منطقهای قرار میگیرد.
اینک اما خبر رسیده است که کلیت برگزاری این فستیوال بهدلیل ضعف مدیران منطقه آزاد در جلب رضایت چهرههای موسیقی و خوانندههای سرشناس، لغو شده است. کار به جایی رسیده که برخی رسانههای محلی کیش نیز ناتوانی مدیران مسئول برگزاری این فستیوال را به باد انتقاد گرفتهاند چنین طرحی را البته نباید در شرایط کنونی دنیای موسیقی، طرحی رویایی نامید؛ زیرا حضور ستارگان بینالمللی هنری در کشورهای مختلف در قالب تورهای جهانی، امروزه به امری ساده بدل شده است.
با این همه ناامیدی از امکان اجرای آن مدتها پیش زمزمه میشد و بهخصوص وقتی بیشازپیش محل توجه قرار گرفت که ماهسون در خردادماه، حضورش را در ایران تکذیب کرد و در اینستاگراماش چنین نوشت: «پیامهای زیادی درباره ایران میگیرم. فعلاً برای کنسرت در ایران با هیچکسی توافقی ندارم. اگر روزی کنسرتی باشد، حتماً از طریق شبکههای اجتماعی رسمیام اعلام میکنم.»
ایران و موسیقی ملی یا کیش و موسیقی بینالمللی؟
عزم برگزاری این رویداد در وهله نخست، خبری خوشحالکننده است. اینکه ما نیز جزئی از جهان باشیم و مردم ایران بتوانند مانند همهجای جهان اجرای زنده خوانندگان و نوازندگان محبوبشان را بشنوند، نمیتواند محل انتقاد باشد. بااینهمه، آنچه در همه این وقایع ـ از خبر برگزاری تا لغو آن ـ محل نگرانی است، تناقضها و سردرگمیهایی است که در بدنه مدیریت فرهنگی ایران بهچشم میخورد. متاسفانه ما دچار نگرشهای سلیقهای، سیاستزده و مقطعی هستیم و چوب این خطاها را کلیت جامعه متحمل میشود.
اگر قرار بر آن است که همه مردم ایران از تمام اقشار و طبقات بتوانند در کنسرتها حضور پیدا کنند، شاید بتوان به اجرای زنده و رایگان موسیقی در بسیاری از مراکز استانها فکر کرد. هنرمندان ایرانی نیز بارها اعلام کردهاند که حاضرند رایگان برای مردم در محیطهای باز بخوانند. همانطور که در روزهای جنگ در میدان آزادی تهران، ارکستر سمفونیک تهران بدون درگیرشدن در آن فرآیندهای اعصابخردکن اداری، نواخت و اینروزها در میادین شهر، پخش موسیقیهای میهنپرستانه بلامانع است و هیچ مشکلی هم پیش نیامد، امروز هم میتوان به وضعیتی اندیشید که هنرمندان در استادیومهای ورزشی و سالنهای بلااستفاده دولتی، به اجرای موسیقی بپردازند.
برگزاری رویدادی بینالمللی در کیش البته امری مثبت است، اما فراموش نکنیم در شرایط کنونی اقتصادی، مسافرت به کیش و اسکان در این جزیره، برای بسیاری از مردم، گزینهای خیالی است. پس شاید بهتر باشد توش و توان مدیریت موسیقی ایران بهجای اجرای موسیقی بینالمللی در جزیرهای کوچک، در خدمت ایده بزرگتر موسیقی ملی و همگانی باشد؛ موسیقیای با اجرای هنرمندان ایرانی و حضور مردمی از هر قشر و طبقه، در همه شهرهای ایران.