| کد مطلب: ۳۲۵۴۸

تفاخر یا تفاهم؟ / بررسی موضع‌‏گیری‏‌های متفاوت درباره زبان عجیب اما رایج در حوزه بازاریابی جدید

در این روزها فیلم سخنان مدیرعامل جدید شرکتی سوئیسی در ایران است که میان کاربران فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود و موجب موضع‌گیری‌های گسترده‌ای شده است.

تفاخر یا تفاهم؟ / بررسی موضع‌‏گیری‏‌های متفاوت درباره زبان عجیب اما رایج در حوزه بازاریابی جدید

در سال‌های اخیر عادت کرده بودیم به تماشای فیلم‌هایی از مسئولان ایرانی که تسلطی بر گفتار انگلیسی ندارند، اما به‌طرزی غیر قابل توجیه اصرار داشتند در مجامع جهانی به این زبان بین‌المللی تکلم کنند. نمونه‌هایش فراوان بود؛ از رئیس‌جمهور تا همسر رئیس‌جمهور تا معاون رئیس‌جمهور. حتی در یک مورد خیلی عجیب به‌نظر می‌رسید کار به لب‌خوانی خانم مسئول کشیده است.

با این همه، در این روزها فیلم سخنان مدیرعامل جدید شرکتی سوئیسی در ایران است که میان کاربران فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود و موجب موضع‌گیری‌های گسترده‌ای شده است؛ فیلمی که البته مربوط به رویدادی استارتاپی در تابستان امسال است. موضوع اصلی این رویداد منابع انسانی در دوره دیجیتال و هوش مصنوعی بوده و در سخنرانی کمتر از دو دقیقه‌ای این مدیر که پخش شده، بیش از ۳۰ واژه‌ انگلیسی استفاده شده است؛ کلماتی که منتقدان می‌گویند برای اکثر آنها نظیر skill، role و direction می‌توان معادل‌های فارسی مناسب به کار برد، بنابراین این حجم از کاربرد کلمات انگلیسی، غیرضروری بوده است.

فراتر از آن، البته هستند کسانی که علاوه بر توجه دادن مخاطبان به زبان بدن سخنران، استفاده از کلمات انگلیسی زیاد را نه‌فقط غیرضروری، بلکه نابجا و بازتاب‌دهنده نوعی تفاخرجویی و پرستیژطلبی می‌دانند. این را بگذارید در کنار طیف دیگری از نقدها که معتقدند، گسترش چنین رفتارهایی بیش‌ازپیش به زبان فارسی آسیب می‌زند و ما را دچار بی‌هویتی زبانی می‌کند. 

خیلی هم رایج است

«اگه بخوام توی... ایران بگم، نمی‌تونم بگم ما در زمینه اچ‌آر دیجیتالایزیم، ولی اگه بخوام... گلوبالی بگم که به چه سمتی داره می‌ره، ما خوشبختانه به‌خاطر وصل بودنمون به... و اینکه داریم ازش بِنِفیت می‌بریم، اینه که چقدر دیتا وارد شده به منابع انسانی برای استراتژیک پلنینگ آینده.» این‌ها بخشی از صحبت‌های خانم مدیر است که حاشیه‌ساز شده است و البته با شنیدن ادامه آنها، باید پذیرفت که بخشی از این شگفت‌زدگی و نقدهای آتشین بیراه نیز نیست، زیرا در مواقعی فهم صحبت‌های این سخنران برای کسی که آشنایی چندانی با این مباحث ندارد، بسیار دشوار خواهد بود.

ازقضا همین امر البته یکی از پاسخ‌هایی است که طرفداران سبک سخنرانی خانم مدیر بدان استناد می‌کنند و می‌گویند در جمعی تخصصی و آشنا به این مباحث و اصطلاحات انگلیسی، ایرادی که منتقدان می‌گیرند چندان محلی از اعراب ندارد؛ زیرا اولا ً این صحبت‌ها برای شنوندگان تخصصی این حوزه قابل فهم است و ثانیاً این فقط او نیست که اینگونه حرف می‌زند، بلکه بسیاری دیگر از مدیران کسب‌وکارها نیز از همین ادبیات استفاده می‌کنند. در کنار این، همین گروه بر این نکته نیز تاکید دارند که علم دیجیتال مارکتینگ (منظورشان همان بازاریابی اینترنتی است)، به‌تازگی وارد ایران شده و هرگز نمونه داخلی نداشته است.

بنابراین وقتی هنوز معادل فارسی اصطلاحات مورد استفاده در این فضا یا وجود ندارد یا رواج پیدا نکرده است، نباید از این حجم استفاده از کلمات انگلیسی در یک سخنرانی شوکه شد؛ زیرا بسامد استفاده از کلمات انگلیسی، در جلسه‌های کاری و مراودات درون‌سازمانی این کسب‌وکارها نیز امری بسیار رایج است. از نظر این گروه، وقتی اکثر بدنه کسب‌وکارهای دیجیتال را نسل زد تشکیل می‌دهند، دیگر این انتقادها بیشتر بهانه‌جویی است تا نقد زیرا در مقام واقعیت شاید معادل‌های فارسی اصطلاحات این حوزه را جوانان نسل زد کمتر از اصطلاحات انگلیسی بشناسند.

طاقت دیدن زن قدرتمند را ندارند

موضع دیگری که این افراد در این زمینه دارند اما به مسئله قدرت و جنسیت ارتباط پیدا می‌کند، از این دریچه این گروه ماجرای نقدهای تند را بیشتر واکنشی جنسیت‌زده به ابراز قدرت یک مدیر زن بازنمایی می‌کنند؛ امری که در جامعه‌ای مردسالار تاب آورده نمی‌شود و به همین دلیل سخنرانی قدرتمندانه یک مدیر زن مسلط به زبان انگلیسی، دستمایه استهزا و تمسخر قرار می‌گیرد.

برای نمونه کاربری در توئیتر می‌نویسد: «نظرات‌تون شرم‌آور و ضدزنه، امیدوارم خودتون متوجه نباشید و از ناخودآگاه‌تون بیاد، صدها مرد توی این اکوسیستم اینطوری حرف میزنن، مدیرعامل و بنیان‌گذار و معروف هم هستند اما چون یک زن اینطور حرف زده، تازه متوجه شدید و انتقاد می‌کنید اساساً جوامع ضدزن وقتی یک زن کاری رو انجام میده، بیشتر حق خودش می‌دونه تند و تیز نقد کنه.» 

زبان فارسی چه می‌شود؟

با وجود تمام این توجیهات، مخالفان نیز ایده‌هایی مهم در این زمینه دارند. گروهی از آنها بر اهمیت پاسداشت زبان فارسی تاکید می‌کنند و معتقدند که وقتی در ایران زندگی می‌کنیم و زبانی چون زبان فارسی سده‌هاست عامل پیونددهنده ما از یک ‌سو و موضع مقاومت ما در برابر مهاجمان بیگانه بوده است، خطایی راهبردی است بی‌اعتنایی مطلق به ظرفیت‌های زاینده این زبان دیرپا. آنها در همین زمینه به تلاش‌های قابل اعتنایی اشاره می‌کنند که با تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی از 1314 تاکنون انجام شده و نتایج قابل قبولی نیز در پی داشته است؛ چنانکه امروز به‌راحتی بسیاری از کلمه‌های ابداعی فرهنگستان چون یارانه و رایانه در زبان کتبی و شفاهی ما شیوع پیدا کرده و مورد استفاده عوام و خواص قرار می‌گیرد.

در کنار این نباید گمان برد زبان فارسی ظرفیت نوسازی و بازسازی ندارد کمااینکه از دوره مشروطه به این ‌سو این زبان در تعامل با زبان‌های دیگر و در اشکال مختلف ترجمه‌های علمی و ادبی خود را بازپرورانده است و بدین‌ترتیب تعدادی انبوه از لغات جدید اینک در فارسی پدیدار شده که به توانمندی زبان یاری می‌رساند.

جز این منتقدان به مشکلات استفاده از زبان تخصصی نیز توجه دارند و برای نمونه بدین نکته می‌پردازند که تمام گروه‌های حرفه‌ای و صنفی می‌توانند با کاربرد لغات تخصصی، زبانی شخصی و خصوصی برای رسته خود ابداع کنند اما در این صورت از وجه ابزاری زبان و نخستین خصیصه آن که همانا برقراری امکان ارتباط سریع و دقیق و تفاهم میان آدمیان است، چه باقی می‌ماند؟ در نظر بگیرید از فردا جامعه‌شناسان، روانکاوان، فلاسفه، مهندسان و سایر گروه‌های شغلی قصد کنند با زبان قراردادی بین خود و آن‌هم به‌صورت ترکیبی از کلمات انگلیسی، فارسی، عربی و یونانی سخن بگویند. چه اتفاقی خواهد افتاد؟

منزلت‌طلبی کاذب و تجدد ظاهربینانه

یکی دیگر از نقاط بحث منتقدان این است که چنین رفتارهایی را نمونه‌هایی از منزلت‌طلبی‌های کاذب و شبه‌روشنفکرانه می‌دانند. طبق این برداشت، در جامعه ایران تفاخر به زبان‌دانی و برخورداری از مدرک‌های دانشگاهی به بلایی مزمن بدل شده است. هفتاد سال پیش فخرالدین شادمان در کتاب «تسخیر تمدن فرنگی» از شخصیتی به نام «هوشنگ هناوید» رونمایی کرد که خود را به‌واسطه آشنایی اولیه با برخی مظاهر تمدن غربی، از دیگر ایرانیان برتر می‌بیند. از نظر شادمان، یکی از اصلی‌ترین مواضع این افراد، ازقضا اتخاذ زبانی دورگه و ترکیبی است.

چنین افرادی گمان می‌کنند راه پیشرفت از طرقی چون تظاهر به آداب غربی و تصفیه زبان اتفاق می‌افتد. شادمان اما می‌گوید، اولین گام در تسخیر تمدن فرنگی این است که ایرانی زبان فارسی را خوب بشناسد: «پیش از آن‌که ایران یکباره به دست تمدن فرنگی اسیر، گرفتار، بیچاره و بی‌اختیار شود، خود باید آن را به اختیار و تدریج و به عقل و تدبیر مسخر کند و زبان فارسی که عزیزترین میراث ملی ایران و بزرگترین جلوه‌گاه فکر و ذوق ایران است از بد بدخواهان در امان بماند.» 

دلیل توجه شادمان به زبان فارسی این است که او این زبان را عنصری بنیادین در ساخت تفکر و هویت اجتماعی ایرانیان می‌داند و معتقد است از این منظر بزرگترین دشمن ایران و زبان فارسی، فکلی‌هایی هستند که نه تجدد را به‌درستی می‌شناسند، نه ایران را و نه زبان فارسی را. گویی ایشان فراموش کرده‌اند که «فارسی شکر است»؛ درست مانند همان دو گروهی که در داستان محمدعلی جمالزاده، به عربی و انگلیسی بهتر از فارسی تکلم می‌کنند.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین