جناب سردار! از گذشته درس بگیرید
جناب سردار رادان
سلام علیکم
احتمالاً شما هنوز به سنوسالی نرسیدهاید که حافظهتان دچار مشکل شده باشد، اما جهت خالینبودن عریضه و مثلاً مقدمه بد نیست به یادتان بیاورم دو سال پیش را.
دقیقاً دو سال پیش و در چنین روزهایی فیلمهایی از گشت ارشاد بیرون آمد که مایه وهن انسان ایرانی بود. فیلمهایی که دل هر دردمندی را به درد میآورد. در یکی از آن فیلمها زنی روی زمین کشیده میشد و در دیگری، مادری فریاد میزد بچهام را کجا میبرید؟ خیلیها اعم از حزباللهی و روشنفکر و انقلابی و ضدانقلاب به آن وضع اعتراض کرد و هشدار داد که این اوضاع شرمآور بهزودی از گریبان فاجعهای عظیم سر بر خواهد کرد.
طبق معمول آنهایی که باید میشنیدند، نشنیدند یا خودشان را به نشنیدن زدند و باز هم طبق معمول شد آنچه باید میشد یا نباید میشد. از آنجایی که ما هیچوقت اهل عبرت نبوده و نیستیم و تا فاجعه بر سرمان آوار نشود به خودمان نمیآییم، نهتنها از آن ماجرا درس نگرفتیم که دوباره داریم عین همان داستان را تکرار میکنیم. آنچه در کوی و برزن میگذرد هیچ ربطی به حجاب مورد علاقه شما و همگنان شما ندارد، اما شما مثل همیشه اصرار دارید ظاهر ماجرا حفظ شود. و ظاهر ماجرا چیست؟
همین فیلمهایی که نشان میدهد ماموران شما با شدت و حدت تمام مشغول انجام وظیفهاند و حتی در مقابل دختران ۱۴ ساله این سرزمین چنان جدیتی به خرج میدهند کانه با مشتی تروریست بینالمللی مواجهاند. این فیلمها اگرچه مایه شرمساری هر انسانی است، اما گواهی است بر ثابتقدمی شما در مبارزه با بیحجابی. تا معتقدان به گشت ارشاد کماکان از شما راضی باشند و شما هم بتوانید در پرتو رضایت آنها به ماموریت خود ادامه دهید. مبارک باد بر شما و معتقدان به شما. اما بعد. گمان نکنید فاجعهای که دو سال پیش رخ داد دیگر تکرار نخواهد شد. بله. به یک معنا تکرار نخواهد شد چنانکه پس از فاجعه اسلامشهر و مشهد در اوایل دهه 70 تا فاجعه کوی دانشگاه و ماجرای بنزین و مهسا امینی و دیگر فجایع، بهظاهر هیچ فاجعهای تکرار نشده است. بالاخره بعد از یکهفته یا ششماه همهچیز به حالت عادی برگشته و شهر در امن و امان بوده اما چون نیک بنگرید: اول آنکه فاجعه بعدی زودتر از راه رسیده، یعنی فاصلهاش با بلوای قبلی کمتر و کمتر شده و دوم آنکه هربار آشوب از دفعه قبلی مهیبتر و طولانیتر بوده. جالبتر اینکه هربار هم، پیش از بحران، اهل انصاف و آنهایی که این سرزمین را عاشقانه دوست میدارند به شما، دوستان و همکاران شما تذکر دادهاند. دیگر بعد از این همه سال قطعاً به شما نیز ثابت شده که متذکران نه جاسوسند، نه دشمن این آب و خاک. فرمودهاید: «رفتار آن خانمها بد بود و رفتار همکاران من کمی غیرحرفهای».
آقای رادان! ضمن نفی هزارانباره اصل این طرح و طرحهای مشابه که حاصلی جز بردن رونق مسلمانی ندارد، باید خدمتتان عرض کنم: همکاران شما آموزش دیدهاند که حرفهای عمل کنند، نه غیرحرفهای. آنها حقوق میگیرند که حرفهای عمل کنند. آنها موظفند که حرفهای عمل کنند. آنهم نه در مقابل دو دختر ۱۴ ساله؛ که در مقابل زورگویان، سارقان و برهمزنندگان امنیت مردم. در مقابل دو دختر ۱۴ ساله- حتی اگر جانی و قاچاقچی باشند- باید علاوه بر حرفهای عملکردن کمی هم با عطوفت بیشتری عمل کنند. کمی نرمتر. کمی انسانیتر. کمی خداپسندانهتر. کمی پدرانه و مادرانهتر. قیاس آن دو دختر ۱۴ ساله بیجرم و بیجنایت که هیچ آموزشی ندیدند و تنها مرجع آموزش آنها در نظام جمهوری اسلامی همین صداوسیمای خالصساز و آموزشوپرورش متعهدپرور بوده با همکاران رشید و بالغتان، اگر بیانصافی نباشد قطعاً قیاس معالفارق است.
سخن آخر: این بساط را که جز دردسر برای خودتان و کشور چیز دیگری ندارد جمع کنید. از این بساط بوی خوبی نمیآید. اگر حقیقتاً دلسوز این مرز و بومید بهجای دفاع از این بساط، هزینههای آن را برای فرادستان تشریح کنید. در ضمن بهجای دفاع از همکارانتان به آنها بیاموزید که مسئولیت اعمالشان را بپذیرند. از گذشته درس بگیرید. اگر در ماجرای مهسا امینی بهجای انکار و اتهامزدن به دیگران، یکی، دو نفر از همکاران شما پای میز محاکمه میرفتند آن همه مصیبت پیش نمیآمد. بهجای دفاع از چند همکار متخلف، به فکر آبروی یک مملکت باشید. ایکاش روی کفن همه ما بنویسند: صاحب این جنازه همه عمر با زهدفروشان، رباخواران، رانتخواران، اختلاسگران، برهمزنندگان امنیت و آسایش و دشمنان قسمخورده دین و دنیای مردم مبارزه کرد. آمین.