| کد مطلب: ۱۵۱۲۵

ترانه ما

ترانه ما

میثم سعادت

روزنامه‌نگار

دیروز دو خبر توجه من را جلب کرد. خبر اول این بود که یکی از مدیران سینمایی گفته بود، بازیگران و فیلمسازان خیلی بی‌اخلاق هستند و بعد هم گفته بود به اینها پول بدهید، حاضرند هر کاری بکنند. الان که قصد داشتم این یادداشت را بنویسم، اسم گوینده این جملات یادم نیامد.

در اینترنت سرچ کردم «مدیر فحاش سینما» و اینترنت یک فهرست بلندبالا از مدیرانی آورد که از هنرمندان راضی نبودند. این مدیران از کاشی‌فروش و قصاب بودند تا نظامی و سایر مشاغل (یعنی همین افرادی که جلوی شغل می‌نویسند سایر)، اینها خودشان هم می‌دانند مهم نیستند. باید شغلش پشت‌بندش بیاید. نایب‌رئیس فلان‌جا که همان فلان‌جا هم اعتبارش را از هنرمندان گرفته است.

خبر دومی که توجهم را جلب کرد، خبر بستری‌شدن ترانه خانم در بیمارستان بود. ترانه، بازیگر هم‌نسل ماست. وقتی من ۱۵ سال داشتم، ترانه خانم هم ۱۵ سال داشت. شهرزاد شاعر مصدقی با خالکوبی برابری جنسیتی و فعال در اعتراضات ۱۴۰۱، حالا با یک بیماری ناشناخته دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. ترانه در همه این سال‌ها تصویری از نسل ما در سینما ارائه داده است که ما بیشتر پسندیدیم. اما نکته مهم این بود که ترانه اگر کمی، فقط کمی این‌طرف‌تر یا آن‌طرف‌تر بود، حتماً «درآمد» بیشتری داشت.

اتفاقاً ترانه از آدم‌هایی بود که نمی‌شد با پول آنها را خرید. همه حق دارند با عقاید سیاسی ترانه مخالف باشند. من هم با عقاید سیاسی الهام چرخنده و گلشیفته فراهانی مخالفم. اما کسی نمی‌تواند مدعی شود که ترانه را می‌شود با پول خرید. اگر ترانه قیمتی هم داشته باشد، لااقل قیمتش بیشتر از توان این‌همه مدیر گمنام سینمایی است که همین امروز هم کسی اسم‌شان را نمی‌داند، اما خیلی از هم‌نسل‌های ترانه، قصه‌های هنرمندان خود را برای نسل بعدی تعریف خواهند کرد. خیلی‌ها نگران سلامتی ترانه هستند و هرچند بعید است به این زودی‌ها شرایط حضور او در یک اثر سینمایی مهیا شود، اما او یکی از ستاره‌های سینمای ایران تا ابد خواهد ماند.

این ماجرا چند بُعد مختلف دارد و خیلی‌ها درباره آن صحبت کرده‌اند. اولی، نسلی است که عادت به تمسخر و سرکوب نسل بعدی دارد و به کلی‌گویی عادت کرده است. دیگر موقعیتی است که آدم‌های بی‌بته با فحاشی‌کردن به دیگران خود را ارتقاء می‌دهند. اما من دوست دارم درباره بُعد دیگری حرف بزنم. درباره اینکه واقعاً با پول نمی‌شود آدم‌ها را خرید. هنوز سه هفته از راهپیمایی بزرگ روز قدس نگذشته است که ده‌ها کانال تندرو، از مردم دعوت کردند تا در راهپیمایی در دفاع از یک نوع خاصی از پوشش شرکت کنند و این‌بار افراد بسیار کمی در این تجمع شرکت کردند.

چون آدم‌ها خریدنی نیستند. ممکن است فردی با پول درست و حسابی بتواند چند هزار آدم را بخرد. یا بتواند چهار تا بازیگر استخدام کند اما اولاً این پول‌ها محدود است و دوم اینکه هرچقدر هم که این پول‌ها زیاد باشند، شما نمی‌توانید مثلاً شجریان را وادار کنید که در مدح محمود احمدی‌نژاد آواز بخواند یا دروازه‌بان استقلال برود مادر رئیس‌جمهور ونزوئلا را در آغوش بگیرد یا ترانه علیدوستی در سریال «هفت‌سر اژدها» ایفای نقش کند.

مغز آدم‌ حسابی در این‌مواقع فکر می‌کند که خوب این آدم با من همفکر نیست. مغز پوسیده زنگ‌زده گمان می‌کند که لابد یک‌نفر کمی بیشتر پول داده است و بعد راست می‌نشیند و کج می‌گوید که اینها فلان و بهمان هستند. «انجمن بی‌هنران» هم رسانه فراوان دارند. سالی که شجریان موضع صریح گرفت تخریبش کردند اما امروز  تربت او زیارتگَهِ رِندانِ جهان شده است.

نوشتم آدم‌هایی مثل ترانه علیدوستی، زبان این نسل است. ممکن است یک کارگر کارخانه سرامیک‌سازی، به‌خاطر اینکه حقوقش قطع نشود توی صورت مدیر کارخانه حرف دلش را نزند. اما مدیر کارخانه نمی‌تواند با هیچ پولی روح او را بخرد و بسیاری از آنها هم، ترانه‌ای مشابه با ترانه زیر لب زمزمه می‌کنند. آنها هم از آدم‌های زشت متنفرند. اصلاً خود ترانه علیدوستی هم هیچ‌وقت اهل دعوا و جنجال نبوده. حرفش را آرام زده و البته همین حرف آرام، تحمل نشده.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی