لیست اصلی
در آستانه شب عید، نشستهام و لیست جانا را تهیه میکنم. لیست «جامع آنچه نیاز است». که با توجه به باقیمانده حساب بانکی و حقالتحریر «هممیهن» و این چیزها، از گردنه نوروز ۱۴۰۳ هم عبور کنیم. همسرم معتقد است سال آینده ممکن است تورم کمی افزایش بیابد. بههرحال امسال سال مهار تورم بود. هرچه باشد، باید از این گردنه هم به سلامت بگذریم. چند روزی فشار خون داشتم و بستری بودم و گمان میکنم چند تا گردنه دیگر را عبور کنم، دیگر نیستم که در کنار شما عزیزان باز هم از گردنه عبور کنیم. احتمالاً اگر من هم مثل مرحوم هاشمیرفسنجانی، کتاب خاطرات داشتم، اسم همه جلدهای آن را باید میگذاشتم عبور از بحران.
در همین افکار غوطهور هستم که همسرم میپرسد، در این لیست «جانا» اگر میشود یک دستگاه «هواپز» هم قرار بده. خیلی سریع گوگل را باز میکنم، نه اینکه بخواهم قیافه یا کاربرد هواپز را سرچکنم، اول باید از قیمت آن مطمئن شوم. قیمت را میبینم و میگویم، لیست بسته شده. جا ندارد.
لیست را از دستم میگیرد و میگوید این لیست مورد تایید من نیست. رفقای خودت را در آن قرار دادی. عصبانی میشوم و میگویم، خرج دورهمی من و رفقایم قابل حذف نیست. شبنشینی شب چهارشنبهسوری ما، خط قرمز من است. من در بستن لیست، مصالح شخصی را در نظر نگرفتم اما اگر آن مهمانی چهارشنبهسوری باکیفیت برگزار شود، در سایر ایام عید هم آرامش برقرار است. پیشنهاد میکنم تو از فامیلبازی دست برداری و مهمانی خواهرت را...
جمله به اینجا که میرسد متوجه میشوم که من هم نباید با خط قرمزهای او شوخی کنم. درواقع تهیه لیست جانا، حتی از نوشتن برجام هم دشواری بیشتری داشت. یک وقتی در لیست، فامیلبازی باشد
باید اعتراض کرد؛ اما به خواهر همسر که نمیشه گفت فامیلبازی. اصلاً ملاک شایستگی را باید بردارند از روی خواهر
همسر بنویسند.
همسرم میگوید: «من نمیدانم. گوشی اپل که نخواستم.» میگویم ضربالاجل تهیه لیست تمام شده و همه موارد براساس سه ویژگی شفافیت و شایستگی در لیست قرار گرفتهاند. میگوید اینکه شد دو تا. سومی یادم رفته. حتی الان که دارم یادآوری میکنم و با هواپز سیبزمینی سرخ میکنم
هم یادم نمیآید.
یعنی با وجود اینکه لیست مورد حمایت هر دو جریان زن و شوهری بود، اما سرانجام در دقیقه ۹۰ یک مقدار اصلاح شد. فقط همان مورد حذف شد، مراسم چهارشنبهسوری، که آن هم برای سلامتی ضرر داشت. احتمالاً ویژگی سوم همین بوده که برای حفظ سلامتی مفید باشد. درواقع من برای اینکه کم نیاورم، از این توفیق اجباری بهره بردم و تازه برای لیستم شعار و برنامه هم نوشتم. ایجاد برابری جنسیتی، توجه به معیشت، کاهش هزینههای اضافی مثل دارو، رستوران، لباس و درنتیجه کاهش تولید پسماند، قسمتی از برنامههای فهرست جانا بوده.
همسرم میپرسد این فهرست چه فرقی با لیست کجنا (کنترل جدی نقدینگی امسال) دارد که سال قبل نوشتیم و به هیچ جایش عمل نکردیم. میگویم، چرا فکر میکنی به هیچ جایش عمل نکردیم.
حالا مثلاً اینکه بهجای دوبی رفتیم شمال، دلیل بر شکست خوردن آن لیست نمیشود. آنجا از ۲۱ وعده به ۱۹ تاش عمل کردیم. مثلاً زنده ماندیم. فقط دو تاش موند. اصل هفت و بیستویک.
اصل هفت این بود که وضعیت بدتر نشود و اصل بیستویک این بود که اگر نتوانستیم به وعدهای عمل کنیم، حق نداریم با عوضکردن کلمهها، آن را ماستمالی کنیم. اما به بقیه وعدهها عمل شد.
امیدوارم اگر عمری باقی ماند، سال دیگر توفیقات فهرست جانا را برای شما روایت کنم.