مهدی افنانی کارشناس بورس: سرمایهگذار در یک اتاق تاریک رها شده است
بورس این روزها دوران خوبی را طی نمیکند و مدنیزاده وزیر اقتصاد یکی از دلایل اصلی آن را تاثیر ناترازیها بر این بازار میداند.

بورس این روزها دوران خوبی را طی نمیکند و مدنیزاده وزیر اقتصاد یکی از دلایل اصلی آن را تاثیر ناترازیها بر این بازار میداند. مهدی افنانی، کارشناس بازار سرمایه و بورس در گفتوگو با هممیهن به این نکته اشاره دارد که باید بر روی صنایع و شرکتهای اصلی شفافسازی صورت بگیرد تا مشخص شود وضعیت ناترازیها چه تاثیری بر روی آنها گذاشته و برای آن راهکار اندیشیده شود. او عنوان کرده متاسفانه سرمایهگذار در یک اتاق تاریک رها شده و به او میگویند تصمیم بگیر و قطعاً کاری که این سرمایهگذار انجام دهد تدافعی خواهد بود.
افنانی گفته وزارت اقتصاد باید برای ورود به بازارها یک استراتژی داشته باشد و نگوید نمیتوانیم از بازارها حمایت کنیم چون سیگنال بسیار بدی است. او عنوان کرد شرکتها مشکلات ناترازی دارند، سرمایهگذاران مشکلات جدی در ریسکهای اصلی را دارند که بخشی از آن نااطمینانیهای مربوط به جنگ است و به جز این دو، ساختارها نیز مشکلات جدی دارد که همه را ترسانده است. واقعیت این است اتفاقی که در این مدت برای صندوقهای اهرمی افتاد و بازار را متراکم کرد نشان میدهد که بازار ما عمق لازم برای استفاده از این ابزارها را ندارد و این ابزارها تسهیلگر نیستند.
وزیر اقتصاد ناترازیها را دلیل عمده نزول بازار سهام و بورس دانسته است، تحلیل شما چیست؟
فقط ناترازیها نیست هرچند آن نیز تاثیر جدی بر روی عملکرد شرکتها داشته است و این بار اول نیست که با ناترازی روبهرو هستیم. شرکتهای سیمانی را مثال میزنند که با افزایش نرخی که میگرفتند، موجودی آنها بالا میرفت و صعودی میشدند. باید این را پذیرفت که بازار سرمایه به صورت کامل بیمار است و واقعاً مشکل جدی دارد که بخشی از آن به دلیل ریسکهای ژئوپلیتیکی است که با آن درگیر هستیم که بسیار ریسکهای جدی است و باید حل شود. بخشی از مشکلات نیز واقعاً به خاطر ناترازی است که در مجموع همه اینها جزو ریسکهای سیستماتیکی است که اقتصاد کشور با آن مواجه است.
هیچکدام دست سرمایهگذار نیست. سرمایهگذاران در این دوره ترجیح میدهند از ریسک فاصله بگیرند و دلیلی ندارد وارد چنین ریسکی شوند. شرکتها مشکلات ناترازی دارند، سرمایهگذاران مشکلات جدی در ریسکهای اصلی را دارند که بخشی از آن نااطمینانیهای مربوط به جنگ است و به جز این دو، ساختارها نیز مشکلات جدی دارد که همه را ترسانده است. واقعیت این است اتفاقی که در این مدت برای صندوقهای اهرمی افتاد و بازار را متراکم کرد نشان میدهد که بازار ما عمق لازم برای استفاده از این ابزارها را ندارد و این ابزارها تسهیلگر نیستند.
منظور من این نیست که نباید ابزار داشته باشیم بلکه منظور من این است که بازار باید آنقدر وسعت و عمق داشته باشد که ابزارها را در خود حل کند، مثلاً میزان حجم صندوقها یک تناسب با عمق بازار داشته باشد و نمیتوان هرچقدر که خواستیم صندوق اهرمی به بازار بدهیم. اینها از مواردی است که باید به آنها دقت بیشتری شود.
گفتید که قبلاً هم ناترازی بر بورس تاثیرگذاشته بود، آن را چگونه مدیریت کردند؟
هر ساله در تابستان برق نداریم و در زمستان گاز نداریم و هر سال نیز تاثیر آن بر روی عملکرد بورس دیده میشود. کاری که میکردند این بود که مثلاً سیمانیها افزایش قیمت میگرفتند و یا پتروشیمیها 5 درصد کم میکردند اما اینگونه نبود که یک ماه وضعیت بورس قرمز باشد.
پیشنهاد شما به وزارت اقتصاد چیست؟
مطمئن هستم وزیر اقتصاد جواب این سوالات و مشکلات را میداند و من هم مانند آقای مدنیزاده با تزریق نقدینگی به بازار موافق نیستم. در وهله اول بهتر است بر روی صنایع و شرکتهای اصلی شفافسازی صورت بگیرد تا مشخص شود وضعیت ناترازیها چه تاثیری بر روی آنها گذاشته و برای آن راهکار اندیشیده شود. باید دید که برق و گاز چقدر بر روی بهای تمامشده تاثیرگذار است و سهامدار بداند چقدر افت سود پیدا خواهد کرد پس با یک شفافسازی دقیق در صنایع این موضوع قابل حل است.
موضوع بعدی این است که برای میانمدت باید بررسی شود که واقعاً برای این حجم و عمق بازار چه ابزارهایی لازم است؛ مثلاً یکباره بیست ابزار اهرمی به آن تزریق نکنیم. ساختارها را به خوبی بررسی کنیم. موضوع بعدی که به نظر من اهمیت دارد این است که وزارت اقتصاد به عنوان متولی اقتصاد کشور فقط بازار بورس را درنظر نگیرد و در شرایط فعلی کشور که بازارها پرریسک هستند به سرمایهگذاران تحلیلهایی بدهد که مثلاً برآوردها از نرخ ارز و نرخ تورم به چه شکل خواهد بود، ندادن چنین برآوردهایی باعث خواهد شد هر فرد تحلیل خاص خود را داشته باشد اما در کشورهای پیشرفته بانک مرکزی و یا وزارت اقتصاد آنها گزارشهای دقیقتری را در اختیار سرمایهگذاران میگذارد و عنوان میکنند که چه برنامههایی برای مقابله با اتفاقات دارد، مثلاً میگویند برای کنترل هزینه نقدینگی در زمستان فلان برنامه را خواهیم داشت.
وزارت اقتصاد کشور ما نیز برنامهها را به صورت شفافتر عنوان کند تا سرمایهداران نسبت به آن برنامهریزی کنند، مثلاً وزارت اقتصاد اعلام کند که اگر دوباره جنگ شد قرار است چه برنامهای داشته باشد و بدانند مثلاً اگر قرار است صندوقهای درآمد ثابت تعطیل شود چه استراتژیای را بچینند. متاسفانه سرمایهگذار را در یک اتاق تاریک رها شده و به او میگویند تصمیمبگیر و قطعاً کاری که این سرمایهگذار انجام دهد تدافعی خواهد بود.
نکته بعدی اینکه در تمامی کشورها دولتها از بازارها حمایت میکنند اما این حمایتها بیقید و شرط نیست، اگر بحران سال 2008 آمریکا و اروپا را مرور کنید خواهید دید که چقدر دولتها ورود پیدا کردند و اطمینان خاطر را برای سهامداران به وجود آوردند. وزارت اقتصاد ما نیز باید برای ورود به بازارها یک استراتژی داشته باشد و نباید اعلام شود که نمیتوانیم از بازارها حمایت کنیم چون سیگنال بسیار بدی است.