رد خصولتیها در دانشبنیانها
آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا
پروژه تعلیق سورنا ستاری با انتصاب سرپرست جدید به پایان رسید7312. این عدد مربوط به تعداد شرکتهای دانشبنیان در کشور است. در بین آنها شرکتهایی هستند که برخی آنها را جعلی میخوانند. گفته میشود شرکتهای خصولتی برخلاف قانون، نام دانشبنیان را یدک میکشند تا به واسطه این نام از انواع معافیتهای مالی و مشوقهای رنگارنگ بهرهمند شوند.
معافیت مالیاتی، معافیت ضرایب حق بیمه قراردادها، معافیت و تسهیلات گمرکی، تسهیلات سربازی کارکنان، تخفیف 25درصدی خدمات مناطق ویژه اقتصادی، تسهیلات بانکی، کمک بلاعوض و... همه اینها فقط بخشی از حمایتهایی است که از دانشبنیانها میشود. این وسوسهای بزرگ است که میتواند شرکتها را چه با دانش و چه بدون دانش، متقاضی دانشبنیان شدن کند. بودجه چهارهزار میلیارد تومانی و تسهیلات تکلیفی بانکی هم بر این تنور میدمد و آن را داغتر میکند. فقط کافی است اسم رمز دانشبنیان را داشته باشید تا خیل معافیتها و مشوقها نصیبتان شود. پس از استعفای سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری رئیسجمهور در هفته گذشته بحث رانتخواری برخی شرکتهای جعلی و فشاری که به صندوقها برای گرفتن اعتبارات میآورند، مطرح و این استعفا مرتبط با شرکتهای جعلی دانسته شد.
اینکه چه تعدادی از شرکتهای دانشبنیان جعلی هستند را کسی نمیداند، اما کامبیز مهدیزاده، دبیر ستاد توسعه فناوری انرژی این معاونت و داماد حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین در گفتوگو با هممیهن به این موضوع اشاره میکند که «کار شرکت دانشبنیان، آزمون و خطاست. یعنی ممکن است بودجه صرف شود و معافیت داده شود، ولی این شرکتها به نتیجه نرسند.»
دو نظر متفاوت
جعلی بودن برخی از دانشبنیانها، نسبتی است که برخی از فعالان این حوزه به تعدادی از شرکتهای موجود میدهند. این متن را بخوانید: «چرایی استعفای سورنا ستاری را نه در امروز، بلکه در روزهایی بجویید که فشار عجیبی به بهزاد سلطانی، رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی وارد میشد که به شرکتهای بیهویت با جعل عنوان دانشبنیان اعتبارات کلان بدهد و سلطانی، آنقدر مقاومت کرد تا برکنارش کردند.» این متن توئیت یکی از فعالان حوزه دانشبنیان است که به انتخاب سلیقهای شرکتها معتقد است. منتقدان وضع موجود میگویند: «در انتخاب برخی شرکتها، قدرتهایی پشت ماجرا بودند. براساس قانون، دانشبنیانها باید خصوصی باشند، اما در بررسی لایههای شرکتهای متقاضی، شرکتهای خصولتی بیرون میزنند. مانند برخی صندوقهای پژوهش و فناوری در تهران که عمدتا خصولتی هستند. در بیشتر موارد شما نمیتوانید خصولتی بودن را اثبات کنید، چون سهام دولتی به اسم اشخاص است.»
وقتی موضوع را با مرکز شرکتهای دانشبنیان مطرح میکنیم توضیحاتی داده میشود که نظریههای فوق را رد میکند. به گفته عابدینی، مدیر روابط عمومی مرکز شرکتهای دانشبنیان، «همه شرکتهای دانشبنیان از نظر ثبتی بیش از 50درصد سهامشان به اشخاص حقیقی یا حقوقی غیردولتی تعلق دارد و ما هم ملاک تعیین وضعیت مالکیت شرکتها را وضعیت ثبتی آنها در نظر میگیریم. البته نهادهای عمومی غیردولتی هم مانند شرکتهای دولتی در نظر گرفته میشوند. این هم که میگویید سلیقهای، باید موردی بررسی شود. در کل چنین موردی وجود نداشته است. اما بالاخره در 1000 ارزیابی در ماه ممکن است ایراداتی هم وجود داشته باشد. اما اینکه این رویه باشد و اغلب شرکتها سلیقهای ارزیابی شده باشند، اصلا وجود ندارد.»
اما منتقدان میگویند: «این گفته یعنی قبول کردن خصولتیها. اولا باید تا دو یا سه لایه مالکیتی را بررسی کرد ثانیا برای خصولتیها راحت است که شکل سهام شرکت را خصوصی کنند. شرکتهای زیرمجموعه تامین اجتماعی یا شستا میتوانند خصوصی ثبت شوند، درحالیکه میدانیم با بررسی دو لایه مالکیتی به بخش غیرخصوصی میرسیم. در کنار این شرکتها، مواردی هم وجود دارد که وابسته به نهادهای حکومتی هستند، اما به شکل خصوصی خود را ثبت میکنند.»
عابدینی در پاسخ به این نقدها تاکید میکند: «در تبصره 3 ماده یک مصوبه کارگروه ارزیابی و تشخیص شرکتهای دانشبنیان آمده است: دبیرخانه کارگروه میتواند به منظور شناسایی شرکتها، موسسات و نهادهای دولتی، به اسامی شرکتها، موسسات و نهادهای مندرج در پیوست بودجه سنواتی هر سال اکتفا کند. به عبارتی این تبصره اجازه داده فقط لایه اول را بررسی کنیم، اما در صورتی که ابهام وجود داشته باشد لایههای بعدی را نیز بررسی میکنیم.»
با دلالپروری نمیتوانید دانشبنیان شوید
فرشاد مومنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص رفتارهای سلیقهای مدیران و عزل و نصبها، موضوع را فراتر تصویر کرده و به هممیهن میگوید: «افراد را نباید سیاهوسفید دید. دانشبنیانها مشکلاتی دارند که با جابهجایی افراد حل نمیشوند. افراد در سیستم جابهجا میشوند، بدون اینکه به نقطهضعفها و مشکلات پرداخته و نواقص بررسی شود. امروز کشور به دو طیف تقسیم شده و هر کاری طیف مقابل انجام میدهد، مشکوک به رانت و فساد دانسته میشود. درحالیکه باید به این مساله، ملی و توسعهای نگاه کرد نه طیفی و جناحی.» او افزود: «عموما تغییرات درون دولت به دلیل نقصهای موجود انجام نمیشود و این اختلافنظرهاست که باعث جابهجاییها میشود. بنابراین با جابهجاییها هم مشکلات حل نمیشود.»
مومنی تاکید کرد: «به این آمارها دقت کنید. در دهه 90 تعداد شرکتهای دانشبنیان بیش از 100 برابر افزایش پیدا کرده، اما اندازه تولید سرانه کشور بیش از 36درصد سقوط کرده است. شما با دلالپروری نمیتوانید دانشبنیان شوید. دانشبنیانی با یک اصلاحات بنیادی همراه است و در غیاب آنها رخ نمیدهد. دادههای رسمی میگوید تعداد واحدهای صنفی توزیعی شش برابر واحدهای صنفی تولیدی است. شما نمیتوانید با این شیوه کسبوکار و آن شیوه بانکداری دانشبنیان شوید. چه کسی باور میکند که ما ادعای دانشبنیانی داریم اما در مجلس و دولت هیچ التزامی درباره کارکرد علم ارائه نشده است؟»
36 هزار درخواست برای دانشبنیان شدن
این شرکتها که حضورشان برای دولت ریسک است و ثمر دادن آنها بگیر و نگیر دارد؛ برای دریافت امتیاز فشار هم وارد میکنند. درباره برخی از شرکتها توصیه میشود یا فشار وارد میشود که در رسته دانشبنیانها قرار گیرند. با این حال دولت در برخی موارد برابر درخواستها مقاومت داشته است. از ابتدای تشکیل معاونت تاکنون 36 هزار و 55 درخواست برای دانشبنیانشدن ثبت شده است که 22هزار و 449 درخواست به طور کل رد شده است. اما درباره اینکه چه تعداد از پروندههای ردشده متعلق به بخش خصوصی واقعی بوده و چه تعدادی ممکن است سلیقهای رد شده باشند؛ نمیتوانیم توضیحی از مسئولان بگیریم.
43 هزار مورد حمایت
در مدتی که دولت وظیفه حمایت از شرکتهای دانشبنیان برای خود تعریف کرده تاکنون 43 هزار و 700 مورد حمایتی انجام داده است. شرکتهای دانشبنیان تاکنون 13 هزار و 592 هزار معافیت مالیاتی داشتهاند، سه هزار و 150 مورد معافیت و تسهیل تشریفات گمرکی برای آنها انجام شده، سه هزار و شش مورد معافیت حق بیمه قرارداد، 375 استقرار در کاربری مسکونی، دو هزار برنامه توانمندسازی، تجاریسازی و مشاوره، یکهزار و 48 پروانه بهرهبرداری و جواز تاسیس و دوهزار و 500 نظام وظیفه تخصصی انجام شده است. اینها امتیازاتی است که هر روز تقاضا را برای دانشبنیانشدن بیشتر میکند و برای قرار گرفتن در زمره دانشبنیانها، کار به توصیه و وارد آوردن فشار هم میرسد. بهطوریکه کامبیز مهدیزاده خاطرنشان میکند: «ممکن بود فردی تماس بگیرد و طرح خاصی را توصیه کند، اما تیمی که در معاونت وجود داشت صلاحیت طرحها را بررسی میکرد.»
پروژه سورنا
سورنا ستاری، سومین معاون علم و فناوری بود. در واقع تشکیلات معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری در سال ۱۳۸۵ و همزمان با دومین سال ریاستجمهوری محمود احمدینژاد پا گرفت و صادق واعظزاده در مردادماه سال ۱۳۸۵ به عنوان نخستین معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری ایران منصوب شد، ولی پس از آغاز به کار رسمی دولت دهم در شهریور ۱۳۸۸ از سمت خود استعفا داد و جای او نسرین سلطانخواه، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا معاونت را برعهده گرفت. سلطانخواه تا پایان کار دولت دهم در این معاونت بود، اما از سال ۱۳۹۲ حسن روحانی پس از کسب مسند ریاستجمهوری، سورنا ستاری را به عنوان معاون علمی و فناوری خود منصوب کرد و تا پایان کار دولت دوازدهم ستاری بر این سمت باقی ماند. با آمدن رئیسی به رأس دولت سیزدهم، انتظار این بود که یا حکم مجددی برای ستاری زده شود یا رئیسی فرد دیگری را به عنوان جایگزین معرفی کند. اما رئیسی نه حکم مجدد زد و نه جایگزینی معرفی کرد. با وجود آنکه همکاری ستاری در جایگاه معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری در یک سال گذشته ادامه یافت اما نام او هیچگاه به عنوان یکی از ارکان هیاتدولت، در بخش معرفی هیات دولت در پایگاه
اطلاعرسانی ریاستجمهوری و در جمع وزیران و معاونان رئیسی درج نشد. موضوع کنارهگیری ستاری از حضور در دولت رئیسی یا انتخاب جایگزین او در جایگاه معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، در یک سال گذشته بارها مطرح شده بود و آخرین بار در خردادماه امسال، نام محمدرضا حسنیآهنگر، فرمانده دانشگاه جامع امامحسین(ع) به عنوان گزینه جایگزین شنیده میشد، اما تا هفته گذشته اینها همه در حد شنیده باقی ماند. سهشنبههفته گذشته بالاخره سورنا ستاری، استعفای خود را تقدیم رئیسجمهور کرد.
سوابق روحاله دهقانی
پس از گذشت شش روز از استعفای ستاری، رئیسجمهور جانشین او را معرفی کرد. روحالله دهقانی فیروزآبادی که پیشتر ریاست جهاددانشگاهی را بر عهده داشت به عنوان سرپرست معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری منصوب شد. دهقانی فیروزآبادی تحصیلات دوره کارشناسی (۱۳۸۲)، کارشناسیارشد (۱۳۸۴) و دکتری (۱۳۸۷) خود را در رشته مهندسی هوافضا در دانشگاه صنعتی شریف به پایان رساند و درحال حاضر، دانشیار دانشکده مهندسی هوافضا و عضو هیات علمی این دانشگاه است.
دهقانیفیروزآبادی پیش از این سوابق اجرایی از جمله معاون تحقیقات، فناوری و نوآوری دانشگاه آزاد اسلامی، معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه صنعتی شریف، همکاری در معاونت پژوهشی و مشاور رئیس دانشگاه صنعتی شریف را در کارنامه خود دارد. او همچنین در تأسیس و مدیریت پردیس نوآوری و مرکز تحقیقات شهید تهرانیمقدم و همچنین مدیریت مرکز رشد آن در حوزه علم و فناوری مشارکت داشته است.