| کد مطلب: ۴۸۳

فرهنگ نفتی در ایران نهادینه شده است

فرهنگ نفتی در ایران نهادینه شده است

آخرین خبرهای داخلی و خارجی

علی‌اصغر سعیدی در گفت‌وگو با «هم‌میهن»:

فرهنگ نفتی در ایران نهادینه شده است

با کاهش درآمدهای نفتی و افزایش سهم مالیات در بودجه این پرسش مطرح است که آیا با این تغییر، ساختار اقتصاد سیاسی ایران از دولت رانتیر نفتی به دولت غیرمداخله‌گر پاسخگو شیفت می‌کند یا خیر. علی‌اصغر سعیدی، جامعه‌شناس معتقد است؛ تا زمانی که بخش خصوصی سهم قابل توجهی در اقتصاد نداشته باشد، فرهنگ مصرفی و روحیه نفتی در ایران تغییر نمی‌کند.

‌از سال‌های دهه50 که اقتصاد ایران در ابعاد وسیعی به نفت متکی شد، لقب رانتیر را به آن اطلاق می‌کردند، آیا در حال حاضر هم ساختار اقتصاد و دولت در ایران رانتیر است؟ اصطلاح دولت رانتیر مبتنی بر درآمدهای نفتی یا اقتصاد رانتیر مدت‌هاست که در کشور ما مورد استفاده قرار می‌گیرد. صرف‌نظر از اینکه این اصلاح یا مفهوم، یک مفهوم درست برای واقعیت‌های جامعه و اقتصاد ایران است یا خیر، باید گفت که به نظر می‌رسد وفاق نسبی در خصوص استفاده از این واژه و مفهوم وجود دارد و در اقتصاد و جامعه ایران یک مفهوم جاافتاده است، هر چند که در سال‌های اخیر در برخی نوشته‌ها مورد تردید هم قرار گرفته است. واژه «دولت رانتیر» یا دولت نفتی را اولین بار در ایران آقای حسین مهدوی در یک مقاله‌ای حدود سال‌ 1354 به‌کار برد. ولی مفاهیمی مثل «رانت‌جویی» را خانم «کروجر» که یک اقتصاددان است و رئیس یکی از بخش‌های صندوق بین‌المللی پول بود، برای مجوزهایی که باعث رانت می‌شد برای بعضی از کارآفرینان در هند به کار برده بود. اما رانت می‌تواند از منابع مختلف به وجود بیاید. به ویژه وقتی که بین دو طرف یک شکاف اطلاعاتی وجود دارد. ‌آیا هر دولتی که از درآمدی غیر از درآمد مالیاتی بهره‌مند می‌شود، مصداق دولت رانتیر است؟ لزوما این‌طور نیست. یک تفاوتی بین دولت رانتیر و دولت معدنی به کار می‌رود. یعنی باید تمایزی بین درآمدهایی که دولت‌ها از طریق معدن به ویژه معادن روبسته کسب می‌کنند با دولت‌هایی که درآمدشان را از نفت کسب می‌کنند قائل شویم. دولت‌هایی که درآمدشان را از نفت به‌دست می‌آورند، ویژگی‌های دیگری دارند. از آنجایی که نفت سرمایه‌بر است و به تکنولوژی وابستگی دارد، نیروی کار بومی را به کار نمی‌گیرد و بیشتر از نیروی تکنولوژی استفاده می‌کند و تکنولوژی خارج از کشورهای صادرکننده نفت وارد می‌شود. بنابراین می‌توان گفت اینجا هم کار بومی و هم منابع به طرف خارج می‌رود. مساله دیگری که خود دولت نفتی به طور نظری با آن مواجه است، مکانیزم‌هایی‌‌ست که نفت در دولت‌های صادرکننده نفت به وجود می‌آورد. در واقع نفت یک مکانیزم اقتصاد سیاسی پیچیده‌ای به وجود می‌آورد که از چهار جهت می‌توان به آن نگاه کرد. اولین بعد آن رابطه‌ای است که نفت با دولت و طبقات اجتماعی به‌وجود می‌آورد. چون نفت منبع کمیاب انرژی است و در سطح بین‌الملل مورد مصرف است، لذا دولت‌هایی که درآمدهایشان وابسته به نفت می‌شود، دولت‌های منحصربه‌فردی می‌شوند که رابطه خاصی با طبقات اجتماعی پیدا می‌کنند. ‌این رابطه در دولت‌های رانتیر به چه شکلی است؟ در این ساختار اقتصاد سیاسی به جای اینکه دولت وابسته به طبقات اجتماعی شود، طبقات اجتماعی وابسته به دولت می‌شوند. در کشور ما هم همین مساله مورد بحث است. البته کسانی که این را نقد می‌کنند ازجمله دکتر کاتوزیان هستند که معتقدند دولت رانتیر در اثر دولت‌های استبدادی در ایران و در اثر نفت تقویت شده‌اند، نه اینکه خود نفت دولت را استبدادی کرده باشد و طبقات اجتماعی را وابسته به آن. به هر صورت در این دولت‌ها طبقات اجتماعی به دولت وابسته هستند و به جای اینکه طبقات اجتماعی مالیات پرداخت کنند و در قبالش دولت مسئولیت‌پذیر باشد و طبقات اجتماعی هم هر گاه کارکرد دولت را مناسب ندید آن را استیضاح کنند، قضیه شکل دیگری پیدا می‌کند. اما بعد دومی که می‌توان در مورد آن صحبت کرد، در مورد تاثیری است که این درآمدها بر هزینه‌های دولت می‌گذارد. در این شرایط دولتی شکل می‌گیرد که از طرفی یک نظام سیاسی و اقتصادی را به وجود می‌آورد که تخصیص هزینه‌های مصرفی دولت بر اثر درآمدهای نفت به توسعه یک شبکه نظامی - بوروکراتیک تبدیل می‌شود که تعداد کارمندانش افزایش پیدا می‌کند و می‌توان گفت که هزینه‌های دولتی چه به صورت سرمایه‌گذاری و چه به شکل‌های دیگر افزایش پیدا می‌کند. بُعد سومی که این درآمدها به وجود می‌آورد، تاثیر آن روی نیروی کار ماهر است. چون خودکفایی دولت‌ها باعث می‌شود که آن دولت‌ها بتوانند به راحتی هم تکنولوژی جدید را وارد کنند و هم اینکه وابسته به نیروی کار ماهر نباشند. جنبه دیگر هم بعد تاثیراتی است که روی تراز پرداخت‌ها و تورم می‌گذارد. چون این توانایی دولت‌ها را بالا می‌برد که می‌تواند هر گاه که تولید داخلی کاهش پیدا کرد، کالا و خدمات را از خارج از کشور وارد کند. ‌آیا در حال حاضر که درآمدهای نفتی دولت کاهش پیدا کرده است، ماهیت ساختار اقتصاد سیاسی دولت رانتیر در ایران تغییر می‌کند یا اینکه مولفه‌های دیگری در اینجا تاثیرگذار است؟ در پاسخ به این بحث که در دوره‌های اخیر درآمد نفت ایران کاهش پیدا کرده است، آیا ابعاد دیگر هم تحت تاثیر قرار گرفته‌اند یا خیر؟ باید به این مساله توجه کنیم که به تعبیر برخی محققین یک فرهنگ نفتی یا روحیه نفتی در دولت و جامعه نهادینه شده است. اگر فرض کنیم که در دولت رانتیر با کاهش درآمدهای نفتی مواجه هستیم و ممکن است که این مکانیزم اقتصاد سیاسی در ایران را تغییر دهد و دولت متکی به درآمدهای مالیاتی ‌شود، در مرحله بعد باید ببینیم رابطه‌ای که بین دولت و طبقات اجتماعی وجود دارد آیا دچار تغییر می‌شود یا خیر؟ اگر ساختار مالیاتی از جمله مالیات بر شرکت‌ها، مالیات بر درآمد خانوار و مالیات بر ارث را نگاه کنیم، ‌هنوز می‌بینیم که عمده مالیاتی که دریافت می‌شود از شرکت‌ها است. از این جهت این تغییر در شرایطی به وجود می‌آید که اقتصادی داشته باشیم که بخش خصوصی قوی داشته باشد. ولی در حال حاضر با اقتصادی روبه‌رو هستیم که بخش خصوصی ضعیفی دارد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی