گلادیاتورها

درباره عکسی از موتورسواری در تهران

موتورسواری در ذات شبیه اسب‌سواری است. ظاهرش این است که پا از روی موتور رد می‌کنی. یکی دو بار هیکلت را روی زین بالا و پایین می‌کنی و جاگیر می‌شوی. کلاه بر سر می‌گذاری. دست‌هایت را روی کلاچ و گاز می‌گذاری و یکی دوباره با غیظ هندل می‌زنی. ناگهان موتور تکانی به خودش می‌دهد. لرزه بر اندامت می‌اندازد. برای آنکه حالی‌اش کنی رئیس کیست، یکی دو بار اهرم گاز را می‌پیچانی. موتور غرشی می‌کند و به فرامینت جواب می‌دهد. پشت هرکدام از این رفتارهای به ظاهر ساده البته که انبوهی تجربه و نکته وجود دارد. برای به دست آوردنش باید بارها از زین افتاده، دوباره بلند شوی و افسار محکم کنی و دل به دریای شهر بزنی. در شهر خودت را میان انبوه پیکان و وانت و پراید و 206 و سمند و بی‌ام‌دبليو و... پیدا می‌کنی. حالا بیایید به باقی ماجرا هم به شکل دیگری نگاه کنیم. اگر گذرتان به اطراف بازار تهران افتاد، کمی تامل کنید و با نگاه دیگری رفتار موتور‌سواران را مشاهده کنید. اینجا همان جایی است که می‌توانید جنگ تمام‌عیار گلادیاتور‌ها را مشاهده کنید. گلادیاتورهایی که دغدغه معاش دارند و روی اسب‌شان بار می‌زنند و به لشکر دشمن حمله می‌کنند.