نقش مغفول رسانهها در مقابله با سوانح طبیعی
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
وقوع مکرر سوانح طبیعی که جان هموطنان را در حوادث دلخراش به یغما میبرد، به یک امر معمول و خبر تکراری در کشور تبدیل شده است. در اینگونه حوادث طبیعی و پس از خساراتهای جانی و مالی، مرسوم است که سازمانهای هشداردهنده مانند هواشناسی مدعیاند که هشدارهای لازم را از قبل به مردم و مسئولان منعکس کرده و نهادهای متولی پیشگیری از سوانح نیز آن را یک فاجعه طبیعی دانسته که توان و فرصت کافی برای پیشگیری از یدقدرت آنها خارج بوده است. دراینبین نقش رسانهها (رسمی و غیررسمی) در مقابله با این بحرانها که بسیار حیاتی است، کمتر مورد تحلیل و آسیبشناسی قرار گرفته است. آنچه مرسوم شده، آن است که رسانههای رسمی تا قبل از وقوع حادثه صرف به انعکاس پیشبینی و هشدارهای تخصصی هواشناسی اکتفا میکنند و بلافاصله پس از بروز حوادث آن را به خوراک خبری خود جهت جلب مخاطب تبدیل میکنند. زیرنویسهای تکراری که پیامهای کلی و هشدارآمیز برای مخاطب عمومی داشته، پخش میشود و با اندکی فاصله اقدام به انتشار ویدئوهایی از محل حادثه (اکثرا به نقل از شبکههای اجتماعی) میکنند. همراه با بهتصویر کشیدن اثرات مخرب رویداد، اخبار از کمکهای دولتی و گزارش کارهای رسمی سازمانهای امدادی از طریق مصاحبه تکراری ادامه مییابد تا اولین گروه از نمایندگان سیاسی و رسمی با برنامهریزی در مقابل دوربینها و با پسزمینهای از حوادث ظاهر شوند. پس از فروکش کردن موج اولیه خبری، حضور نمایندگان قوای مقننه و قضاییه جهت شناسایی عوامل قصور و مدیران خاطی آغاز میشود. سپس داوری رسانهملی که متکی بر مواضع کلان سیاسی میباشد آغاز میشود، البته فصل مشترک همه گزارشات قصور مدیران در آمادهباش و بیتوجهی مردم به هشدارهای مکرر خبری است، اما نقش رسانههای اجتماعی، در مقابله با اینگونه حوادث نیز موثر و مفید تلقی نمیشود، درصورتیکه توانمندیهای فراوان شبکههای اجتماعی همراه با فناوریهای نوین (سختافزاری و نرمافزاری) میتواند نقش بالقوهای در هشدار و آمادهباش مردم محلی داشته باشد. ارتباط رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی نیز در قالب یک سیستم ملی هشدار میتواند نقش معجزهآسایی در قبال این حوادث داشته باشد، اما متاسفانه شبکههای اجتماعی توسط رسانههای رسمی و سازمانهای مسئول برای هرگونه اقدام مشترک مورد اعتماد تلقینشده یا بهرسمیت شناخته نمیشوند. شبکههای اجتماعی خود عمدتا پس از وقوع حوادث فعال شده و در انتشار ویدئو و تصاویر دلخراش از فجایع و گاهی به سلفی گرفتن از رویدادها اکتفا میکنند و به محل اعتراض جامعه و افشای کارکرد ناقص و ناکارآمد سیستم رسمی تبدیل میشود. اما براساس چارچوب علمی و تجارب موفق دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی میتوان جهت بهبود سیستم ارتباطی در مدیریت بحران به برخی آسیبها و ملاحظاتی به شرح زیر جهت اصلاح اشاره کرد:
۱ |
برخلاف برداشت رایج، پیشآگاهی و هشدار صرفا ارسال و انتشار یکسویه اطلاعات از طریق رسانههای رسمی و کمتاثیر رسمی به مردم نیست. این مرحله نیازمند بازشناسی دقیق و اعمال یک سیستم خاص هشدار موثر است که باید باتوجه به اهمیت پیام و سطح هشدار مخاطب دقیق خود را در زمان معین، نقطه دقیق مورد هدف و تاثیر قرار داده و بهجز پیام، اقدامات مورد نیاز را با لحاظکردن عنصر زمان به مخاطب در مخاطره و مسئولان اداری و اجرایی بهصورت دقیق و دستورالعملی منعکس کند. سیستم اطلاعرسانی هواشناسی در ایران عموما از سیستم متعارف موجود در مغربزمین الهام گرفته شده، بهنحویکه سازمان هواشناسی ماموریت خود را اعلام تحولات آبوهوایی به مردم صرفا از رسانههای رسمی و دولتی میداند. این درحالیاست که در کشورهای اروپایی به دلیل تغییرات زیاد و تحولات سریع آبوهوا، مردم عادی و سازمان هواشناسی و رسانههای دولتی و خصوصی، همگی نسبت به پیشبینی آبوهوایی از دیرباز بهصورت مستمر حساس هستند و عموم مردم عادت به مراجعه مدام و مکرر به اخبار آبوهوایی دارند. درصورتیکه در کشورهایی که ثبات آبوهوایی در فصول مختلف دارند؛ مانند شمال آفریقا، خاورمیانه و آسیای میانه که تغییرات آبوهوایی در بازههای زمانی کوتاه و بلندمدت کمتر است، مردم عموما براساس فصل میتوانند هوا را پیشبینی کرده و محتاج مراجعه روزانه به رسانهها نیستند و در فرهنگ عمومی، مردم عادت به مراجعه دائم و مکرر به رسانهها ندارند.
۲ |
در کشورهای در حال توسعه، بهخصوص در منطقه خاورمیانه، اخبار رسانهها عموما تحت تاثیر رویدادهای سیاسی (ملی و بینالمللی) براساس دیدگاه رسمی و با سلطه دیدگاه دولت مرکزی تولید و منتشر شده و کمتر به مسائل روزمره در سطح محلی و منطقهای توجه میکنند. این عوامل همگی باعث میشود مردم برای رویدادهای طبیعی روزمره کمتر به رسانههای رسمی رجوع کنند و در صورت مراجعه نیز اعتماد کمتری به پیشگوییها و هشدارهای رسمی میکنند؛ پس پیشآگهی و حتی هشدارهای هواشناسی از طریق اخبار آبوهوای رسانههای جمعی رسمی و دولتی در این کشورها از نظر گستره پوشش، سطح تاثیر و اعتماد برای عمل و اقدام مخاطب بسیار محدود و کماثر است. براساس همین آسیبشناسی، لازم است برای اطلاعرسانی و هشدارهای اینگونه حوادث به مردم صرفا به انعکاس اخبار آبوهوا در رسانههای رسمی بسنده نکرد و از شبکههای اجتماعی و محلی کمک گرفت و در رسانههای رسمی نیز جنبههای هشداری حوادث غیرمترقبه با تاکید و اثربخشی بیشتر منعکس شود.
۳ |
محدودیت دیگر در نبود ارتباط موثر و کارآمد بین موسسات هشداردهنده و مردم کوچه و بازار، زبان مورد استفاده و مفاهیم بهکاررفته در انعکاس اخبار (شفاهی، مکتوب و گرافیکی) از سوی کارشناسان و مجریان سازمان هواشناسی در رسانههاست. سلطه زبان رسمی در گفتوگو، بیتوجهی به گویشهای محلی و غلبه اصطلاحات فنی و تخصصی که بیشتر در علوم نظری و هواشناسی بهکار برده میشود؛ مانند جبهه پرفشار و کمفشار و دیگر اصطلاحات تخصصی درک پیشبینی آبوهوا را حتی برای افراد دانشگاهی با مشکل ادراکی روبهرو میکند. ارجاع اخبار هواشناسی به نقشه سرزمینی و نقاط جغرافیایی در سطح ملی و کلان عملا باعث میشود حساسیتهای مردم محلی به مخاطرات ممکنه به زیستگاههای خود جلب نشود. این درحالیاست که در دو دهه اخیر رسانههای بینالمللی و کانالهای تلویزیونی با شگردهای مختلف اخبار هواشناسی را با زبان ساده و کاربردی، ارتقای کیفی داده و جذابیت برنامه خود را بهمنظور انتقال موثر پیام به صورت چشمگیری بهبود دادهاند.
۴ |
انحصار خبر آبوهوا در رسانهها و انتشار آن در شبکههای ملی و رسمی و نبود رقابت سازنده در فرآیند بهبود اطلاعرسانی از دیگر عوامل ناکارآمدی در ایجاد ارتباط با مخاطب است. انتقال قدرت تصمیمگیری و تمرکززدایی در اخبار رسمی رسانه ملی یکی از مهمترین روشهای فعال و حساس کردن شبکههای استانی صداوسیما در کشور است. انعکاس اخبار محلی و جذابیت بیشتر شبکههای استانی تنها یکی از روشهای تقویت اعتماد و رجوع مردم محلی به رسانه ملی و پیامهای حیاتی در زمان بحران است.