| کد مطلب: ۲۲۰

عرف و معروفِ پوشش در جامعه ایرانی

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

بحث «حجاب اجباری» و «گشت ارشاد» این روزها به سرخط خبرهای کشور ارتقای مرتبه یافته و گپ‌و‌گفت‌های وسیعی را بین گرایش‌های مختلف اعتقادی و سیاسی و فرهنگی دامن زده است. به‌نظرم اگر بتوان این بحث را حداقل برای مدتی از دایره منازعات زهرآلود سیاسی خارج کرد؛ احتمال دستیابی به تفاهمی ملی در این‌باره چندان هم دور از انتظار نخواهد بود. جامعه ما در غیابِ ارتباط لازم بین گرایش‌های مختلف آن و به‌خصوص عدم فضای گفت‌وگوی ملی و مدنی، از هر جهت چند شقه شده است و هر شقه‌ای نیز فقط خود را حق مطلق می‌پندارد و به‌تبع آن، برای دیگر گرایش‌های اعتقادی حقی قائل نیست؛ چنان‌که گویی هر گروه و دسته‌ای در ما‌فی‌الضمیر خود، راه‌حل نهایی هر مسئله چالش‌برانگیز اجتماعی را حذف طرف مقابل خود می‌داند. دنیا اما به میل گروه خاصی آفریده نشده است. تنوع و تکثر در تمام زمینه‌ها بخشی از سرشت جوامع است، یا باید با این تنوع و تکثر کنار آمد یا جامعه را درگیر منازعات پرهزینه خشونت‌آمیز و بعضاً خونین و پایان‌ناپذیر کرد و زندگی را به جهنمی هولناک برای همه تبدیل ساخت. اکنون موضوع حجاب اجباری و گشت ارشاد زمینه‌ساز گفت‌وگویی رسانه‌ای در جامعه ما شده است. به‌جز معدود افرادی از منتهی‌الیه منازعه سیاسی، خوشبختانه دیگر نیروها لحن و زبانی مدنی در نقد یکدیگر به‌کار گرفته‌اند و معمولاً همین عنصر مدنیت است که می‌تواند راهگشای تفاهم اجتماعی فراگیر یا به‌نسبت فراگیر شود. متاسفانه آن دسته از نیروهای مذهبی که در فضاهای بسته و محدود اجتماعی رشد کرده‌اند، تنها زیست مومنانه و درست را سبک زندگی و سلایق خاص خود می‌دانند و از همین‌رو «افراد عادی جامعه» را گویی نه می‌شناسند و نه حاضرند به‌رسمیت بشناسند. منظور از افراد عادی، کسانی‌اند که از قضا، خود عقاید مذهبی دارند اما شیوه صحیح زندگی را به رعایت سفت و سخت احکام فقهی مشروط نمی‌دانند و در این‌باره، گرچه حدومرزهایی را مراعات می‌کنند، اما با هرگونه سخت‌گیری و اعمال فشار و زور در این زمینه به جد مخالفند. بخشی از جامعه مذهبی کشور، این طیف وسیع از مردم را منحرف تلقی می‌کنند و علایق و عرفِ زندگی آنان را از جنس فسق و فجور می‌دانند و مقابله‌جویی با آن را وظیفه دینی و شرعی خود تصور می‌کنند. درواقع، اغلب مشکلات مربوط به حجاب در جامعه ایران به این نوع تلقی از زندگی مردم عادی برمی‌گردد. اگر این تلقی تغییر کند، زمینه تفاهم و تساهل و تسامح در جامعه بین اقشار گوناگون فراهم می‌شود. در هر جامعه‌ای آنچه می‌تواند ملاک و معیار و میزانِ «اعتدال» به‌شمار آید، عرف اجتماعی است. فاصله گرفتن از عرف اجتماعی، نوعی افراط یا تفریط نام می‌گیرد. گرچه یک جامعه سالم از توان تحمل افراط و تفریط هم برخوردار است، اما این گرایش‌ها معمولاً کم‌شمار و اندک‌اند و وجودشان تعادل و توازن جامعه را به هم نمی‌زند. متاسفانه در سال‌های اخیر بخشی از جامعه مذهبی، عرف را در مقابل شرع تعریف کرده و وظیفه خود را ترویج آمرانه و تحکمانه شرع و تضعیف و بدنام‌سازی عرف قرار داده است. این در حالی است که عرف مبنای رفتار اجتماعی است و براساس آن هنجارها و ناهنجاری‌های اجتماعی تبیین می‌شوند. این سخن به‌نظرِ برخی افراد متشرع، به شدت سکولار و چه‌بسا ضددین می‌آید؛ حال آنکه رویکرد قرآن به رفتار اجتماعی افراد تأکید بر رعایت عرف است. توصیه به «معروف» اساس شیوه تعلیم و تربیت اجتماعی و فرهنگی قرآن است. معروف هم سازگاری با عرف است. در فرهنگِ واژه‌یاب قرآنی معروف به معنای «هر عملی است که افکار عمومی آن را عملی شناخته شده بداند و با آن مأنوس باشد» و در‌عین‌حال «با ذائقه‌ای که اهل هر اجتماعی از نوع زندگی جمعی خود به‌دست می‌آورد، سازگار باشد و به ذوق نزند»، تعریف شده است. عرف و به‌تبع آن معروف، امری پویا و سیال است. برای نمونه، پوشیدن چادر-چاقچور در دوره سلطنت قاجارها برای زنان عرف بود؛ اما امروزه از حوزه عرف خارج شده و امری غیرمعروف است که به‌ذوق جامعه می‌زند. همین‌طور عرف پوشش در جامعه امروزی نسبت به سال‌های نخست پس از انقلاب عوض شده و زنان دیگر پذیرای آن سطح از پوشش نیستند. به‌رسمیت شناختن این عرف که عامه مردم به اختیار خود آن را آزادانه تعیین می‌کنند، همان معروفی است که به آن توصیه شده و خلافش در واقع نه امری شرعی که از جنس منکر است. بنابراین، وقتی که اصول‌گرایان می‌پرسند حد یقفِ آزادی پوشش کجاست، پرسش‌شان معیوب است چراکه در ذات این پرسش نفی عرف نهفته است. هر نیرویی که عرف جامعه را مردود بداند، به هیچ روی نمی‌تواند داعیه حکومت داشته باشد چرا که پیشاپیش خود را با اخلاق و رفتار عمومی جامعه در تعارض و تضاد قرار داده و اجتماع را با بی‌ثباتی و هرج‌و‌مرج روبه‌رو می‌کند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی