| کد مطلب: ۱۰۵۲

صحنه‏ وجودی همه‏ ما

صحنه‏ وجودی همه‏ ما

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

واقعه کربلا شوریدن علیه پستی‌ها بود

آنچه امام حسین(ع) در واقعه عاشورا رقم زد؛ برای هیچ‌یک از اولیای خدا رخ نداده بود. واقعه عاشورا به دو نام شهرت یافته و گره خورده است؛ یکی مربوط به زمین و دیگری مربوط به زمان. اتفاق مربوط به زمین، یک جغرافیای محدود در بیابان و دور از هر شهر و آبادی بوده و اتفاق مربوط به زمان، یک تاریخ نه حتی به درازای یک‌روز بلکه به‌طول یک و‌نیم‌روز بوده است. اما واقعه عاشورا، همه‌ زمین‌وزمان را درنوردیده و جاودان شده است. ۱۴۰۰سال است که هرجا پای ایثار، عشق، مروت، عزت و معنویت در میان باشد، پرچم عاشورا و کربلا همان‌جا افراشته شده است. عاشورا به ما یاد داد که چطور می‌توان نسبت به مسائل نفسانی، ایثار کنیم و در برابر خواسته‌های دنیوی ایستادگی کنیم و آن را کم‌اهمیت جلوه دهیم. درواقع اگر واقعه عاشورا را مرور کنیم به این نتیجه می‌رسیم که چطور در این دنیا، آخرت را در نظر بگیریم و نسبت به مسائل دنیوی حرص نورزیم. ازخودگذشتگی‌ای که در واقعه عاشورا رخ داد، کم‌نظیر بود که بعد از گذشت سال‌ها از آن روز، همچنان می‌توان درموردش صحبت کرد و آموخت. اتفاقاتی که در عاشورا رخ داد به‌عنوان یک کلاس آموزشی قابل‌تدریس است و می‌توان برای آیندگان نیز شرح داد که چرا چنین روزی برای ما از اهمیت‌ویژه‌ای برخوردار است. اما چرا امام‌ حسین(ع) فرمود که هر روزی عاشورا و هر زمینی کربلا است؟ یک‌جنبه‌ آن به جنبه‌‌سیاسی و اجتماعی کربلا مربوط می‌شود که ذلت‌ناپذیری، ظلم‌ستیزی، آزادی، انسانیت و جهاد اصغر را فریاد می‌زند و جنبه‌دیگر آن به معنویت، عرفان، عشق، خدادوستی و جهاداکبر معروف است. این دوجنبه در تابلوی‌نقاشی که حسین علیه‌السلام در کربلا و عاشورا تصویر کرده، باهم گره خورده و رزم با بزم را درآمیخته است. صحنه‌ وجودی همه‌ ما، صحنه‌ای عاشورایی و کربلایی است. یک‌طرف حب دنیا که راس همه‌ خطاها و لغزش‌هاست و مظهر آن عمر سعد که با آن مستی‌اش برای استانداری مُلک ری و یک‌طرف هم حب خدا که مغناطیس عشق و عروج به اوج معنویت و مظهرش امام حسین(ع) که به‌هیچ نخواستن به‌جز دوست، سخن او است. این تصویر انسان است که از اسفل السافلین تا اعلی علیین می‌تواند گسترش یابد. فرق ندارد که در میدان رزم یا نبرد باشید یا در بازار و اقتصاد، یا در کلاس و مدرسه، یا در صحنه سیاست. همچنین فرق ندارد در کدام زمین و کدام زمان باشید؛ چراکه کربلا صحنه‌ شوریدن انسان علیه همه‌‌ پستی‌ها و حقارت‌ها و انتخاب همه‌ معنا و زیبایی‌هاست. کربلا تصویر دوصفی است که هردو مست هستند؛ یک‌صف مست خدا که محرکش عشق و نتیجه آن از پوست‌منیت درآمدن و به اوج‌آسمان رسیدن و صف‌دیگری، مست دنیا و مست پوست و خودپرستی است که محرکش زیرکی‌های عقل ابزاری است. عقلی که اسیر هوس شده که مولا فرمود چه‌بسیار عمیقی که درگیر هوا و هوس است. این عقل درخدمت نفس قرار گرفته و برای نفس، برنامه‌ریزی می‌کند که چگونه بیشتر نفسانیت به‌خرج دهد و آمال و آرزوهای پست و حقیر خود را آسان‌تر به‌دست بیاورد. یک صف اهل‌روح است که به تعبیر مولانا در عیسی تجلی یافته و دیگری فرورفته در مادیت است که مظهر آن خر عیسی است. به قول عیسی؛ هین بهر مستی دلا غره مشو؛ هست عیسی مست‌حق، خر مست جو.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی