| کد مطلب: ۲۱۸

در سایه سکوت همه شبیه هم می‏‌شویم

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

در سال‌۱۹۶۴، یک زن جوان در نیویورک‌‌سیتی در حالی که مورد تجاوز قرار می‌‌گرفت، با فریاد از مردم کمک خواست و کسی به یاری‌اش نشتافت. او درنهایت از شدت جراحات مُرد و «نیویورک‌تایمز» در مقاله‌‌ای پرسید، وقتی زن فریاد می‌‌زد، همسایه‌‌ها کجا بودند؟ بعدتر که مشخص شد بعضی از آنها حتی با وجود شنیدن دادوفریاد از مداخله خودداری کرده‌‌ بودند، دوباره پرسید: «چطور دلشان آمد بی‌‌رحمانه فریادهای قربانی‌‌ای را که خواهان کمک بود، نادیده بگیرند؟» بعدتر اَبی هافمن، فعال اجتماعی آمریکایی این پرسش را تیزتر هم کرد. او پرسید «تکلیف ناظران واقعه چیست؟» درباره مسئولیت ناظران سوال‌‌های زیادی پرسیده شده و جواب‌‌های زیادی هم داده شده است. یوسا در رمان درخشان «سوربز»، در زمینه‌‌سازی قتل خواهران میرابال از زبان «ملنگ قانون» در جواب به موانع اجرا می‌‌نویسد: «نگران مردم نباشید، آنها از خود ما هستند، یا از ترس یا حتی علاقه.» آریل دورفمن هم در کتاب‌‌ به‌‌یادماندنی «شکستن طلسم وحشت» می‌‌گوید، ناظر بی‌‌گناه نیست، و درنهایت این‌طور به نظر می‌‌رسد که ما در قبال کارهایی که نکرده‌‌ایم، مسئولیم و پذیرش این مسئولیت، یحتمل تنها راهی برای جلوگیری از تبدیل شدن به بخشی از سازوکار یا ابزار است؛ مقاومتی در برابر بلعیده شدن توسط سیستم، هیچ‌‌شدن و نبودن در لحظه واقع است، چیزی که ژیژک آن را «خودابزارکنندگی» می‌‌نامید و ما شاید با تخفیف بگوییم، «هم‌دستی در سکوت»؛ چون فقط در سایه سکوت است که از یک‌‌جایی به بعد همه شبیه به‌هم می‌‌شویم، عامل و معلول یکی می‌شوند و بی‌شک سکوت ناظر به نفع عامل سوق پیدا می‌‌کند. البته موضوع و موضع ناظران به‌همین سادگی هم نیست. چرا که افرادی چون نویسنده کتاب ناظران: وجدان و همدستی در دوران هولوکاست باور دارند این سکوت نه ناشی از همدستی، بلکه معلوم ترس است. ایده‌‌ای که طرفداران دیگری هم دارد؛ از جمله هنریک اِدگرن که دنیس کلاین در مقاله خودش با عنوان «ناظر جرم، شریک جرم است» به آن اشاره می‌‌کند. به زبان اِدگرن، آنچه ناظران را از واکنش بازداشته و درنهایت آنها را از اتهامات تبرئه می‌‌کند، زور و اجبار است. در این بین، البته پژوهش‌هایی در حوزه روان‌شناسی هم هستند که باور دارند تنها عامل این عدم مداخله، این باور است که دیگران مداخله خواهند کرد. در طول سال‌ها این باور چنان قدرتمند شد که حتی در این زمینه، راهکارهایی به افراد نیازمند کمک ارائه شد. از جمله این راهکارها، تقاضای روشن کمک از ناظری مشخص به جای تقاضای کلی کمک است. در این راهکار پیشنهاد می‌‌شود فرد نیازمند با اشاره به مشخصه‌‌ای خاص از ناظری خاص، شامل رنگ مو یا لباس و... از او کمک بخواهد. این باور وجود دارد که به این ترتیب این فرد حاضر به مداخله شده و به‌دنبال او دیگران هم وارد کارزار خواهند شد. با وجود این، هنوز باور عمده بر این اساس استوار است که ناظر واقعه در قبال آن مسئولیت داشته و باید به‌شکلی از اشکال مداخله کند که به گفته هانا آرنت، فیلسوف سیاسی، «مسئولیت غیرمستقیمِ ما در قبال کارهایی که نکرده‌‌ایم و به‌گردن گرفتن پیامدهای کارهایی که هیچ نقشی در آنها نداشته‌‌ایم، هزینه‌‌ای است که برای این واقعیت می‌‌پردازیم که نه در تنهایی، بلکه در میان دیگر شهروندان زندگی می‌‌کنیم.»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی