تولد یک رویا
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
همزمان با شماره نخست روزنامهنگاران شاخص ایران از چرایی انتشار هممیهن گفتند
«بنده را یقین این شد که رفتن به ایران جزم است، با خود اندیشه نمودم که بهجز تحصیل اگر توانم چیزی از این ولا به ایران برم که به کار دولت علیه آید شاید خوب باشد.» از اولین قدم میرزاصالح شیرازی در تاسیس یک روزنامه تا امروز بیستم تیرماه 1401، راهاندازی روزنامه در ایران همواره با رویایی عجین بوده است. رویایی که امیرکبیر در تشویق نامهاش برای انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه آن را «آگاهی یافتن ملت از امور ایران و جهان» دانست و علی اکبر دهخدا آن را وسیله خارج کردن اطلاعات و اخبار از انحصار دربار عنوان کرد. رویا تنها عنصر ثابتمانده تاریخ پرفراز و نشیب روزنامهنگاری ایران بوده است. هرکس با هر گرایشی، از صوراسرافیل تا محمد مسعود، از عبدالرحمان فرامرزی و عباس مسعودی تا ماشاءالله شمسالواعظین و عمید نایینی رویایی در راهاندازی یک روزنامه دنبال کردند. خواه به قول قائممقام توپ مهلک بوده یا تیر مضحک. هرکدام با رویایی آمدند و هرکدام اثری بر تاریخ این سرزمین دنگال پرفرازونشیب گذاشتند؛ تا روزنامه به روزنامه مانند چوبدوهای امدادی به امروز و این زمانه رسید. رویای «هممیهن» اطلاعرسانی منصفانه است، در این وضعیت دراماتیک سیاسی در ایران. گفتن از آنچه باید گفت و شنیدن آنچه باید شنید. این گفته قطعا به معنای نداشتن موضع و موضوع نیست که اتفاقا پای آن سفت و سخت هم در میان است؛ اما از راه و روشی حرفهای و مبتنی و متکی بر واقعیت که پیش از ما بزرگانی آنها را پی افکندند و همکارانی پایههای آن را تقویت کردند. ما اکنون بر شانه همانها ایستادهایم، به امید تحقق رویایی که چندان هم بلندپروازانه نیست؛ روزنامهنگاری کنیم و اگر توانستیم، روزنامهخوانان را دوباره با رسانه مکتوب آشتی دهیم و پای این سفره کاغذی برگردانیم. در این مسیر، پندها و دیدگاههای بزرگان و پیشکسوتان و کاربلدها توشه راه ماست. گفتارهایی که در اولین گفتوگوی مجازی کلابهاوس «هممیهن» بیان شد و چکیده آن را در شماره نخست آوردهایم، از این جمله است.
بیشتر از قبل، اصلاحطلب هستیم
عباس عبدی، عضو شورای مشاوران هممیهن: تقریبا همه از وضعیت نامطلوب رسانههای ایران آگاهی داریم. درست است که به فضای مجازی دسترسی داریم اما این فضا به تنهایی نمیتواند رسانه مطلوبی برای جامعه باشد، نه به دلیل اینکه تکنولوژی پیشرفته دارد؛ مشکل اصلی این است که اطلاعرسانی، یک حرفه با مسئولیتهای مشخص است. با استناد به اظهارات دکتر مجید رضاییان که گفته است که روزنامهنگاران باید مانند قضات امنیت و مصونیت داشته باشند و همچنین صلاحیت ورود به این حرفه را مرجعی تایید کرده باشد. در فضای مجازی این اتفاق رخ نمیدهد. کلیتی که در فضای عمومی میبینم، این است که از من میپرسند آیا هنوز اصلاحطلب هستید!؟ پاسخ من این است که بیش از گذشته. در روزنامه میخواهیم چنین رویکردی را پیش ببریم، هر چند ممکن است مورد استقبال همه قرار نگیرد. شاید هممیهن با ترکیبی از نیروها 2 موضوع را پیش ببرد؛ یکی وجه ژورنالیسم را با اصول حرفهای و دوم رویکرد سیاسی عام را پیش ببرد و به تفاهم جمعی کمک کند. این به معنای عدم نقد نیست و اتفاقا تناقضهای موجود را خواهد گفت.
به تفسیرهای بیطرفانه نیاز داریم
احمد زیدآبادی، عضو شورای مشاوران هممیهن: تصور من این است جامعه ایرانی در انتظار تغییرات دراماتیک است یعنی ما دوباره در زلزله خط تغییرات افتادهایم تا به سمت نظم عادلانه و بهتر پیش برویم که این مستلزم اتفاقات بزرگ است. چه برجام تصویب شود و چه نشود، در هر دو صورت جامعه به تحلیل و تفسیرهای حرفهای و بیطرفانه نیاز دارد. بخشی از مردم تمایل دارند فارغ از حب و بغض و دعواها ببینند اوضاع چگونه است و بر اساس فهم از شرایط موضع سیاسی خود را انتخاب کنند. مشکل ایجادشده این است که نظام، اطلاعرسانی را به خارج از مرزها برده است و برخی از این رسانهها از حالت رسانه خارج شدهاند زیرا رسانه باید بیطرف باشد. جز اینها رسانهای که نیروی قدرتمند داشته باشد، در دسترس ایرانیان نیست. چند روزنامه اصلاحطلب داخلی داریم که مشکلات زیادی دارند و سنت اشتباهی در این روزنامهها برقرار است که کمتر گزارش تحقیقی و عینی و بیطرفانه میدهند. ضمن احترام به کوشش و تلاشهای رسانههای موجود، جای رسانه معتبری که وقتی خبری خوانده میشود، مطمئن باشیم منبع چک شده و خبر حرفهای تنظیم شده، خالی است. باید در حوزه مجازی هم ابتکاراتی به خرج داد تا منبع مورد اعتمادی برای مخاطبان باشد. دغدغه من از قدیم این بوده است که اخبار اگر ناسالم عرضه شوند، تحلیلها اشتباه خواهند بود. اما آیا میتوانیم روزنامهای را منتشر کنیم که کمک به انتشار حقیقت کند یا نه؟ ما به قصد کمک به شکلگیری این روزنامه آمدهایم.
به دنبال کار اصلاحی هستیم، نه چریکی
غلامحسین کرباسچی، صاحب امتیاز و مدیرمسئول روزنامه هممیهن: برای پاسخ دادن به این سوال که «چرا هممیهن؟» لازم است توضیحاتی ارائه دهم. سال ۷۱ که قصد داشتم روزنامه همشهری را منتشر کنم، همان زمان دوستان در ارشاد گفتند که روزنامه وابسته به نهاد و ارگانی نباشد اما فکر کردم این رسانه میتواند برای شهرداری باشد و ارتباط مردم با نهاد شهرداریها را تقویت کند. برای همین با کمک دوستان، رسانه راهاندازی شد که پرتیراژ هم بود. بعد از رفتنم از شهرداری و در دوران دادگاه، با جمعی از دوستانم درخواست روزنامه هممیهن را دادیم. با همان ایدههای شهرداری آن را برای همه هممیهنانمان طرح کردیم. بسیار مهم است روزنامه با رویکردی منتشر شود که صرفا به نکات جنجالآمیز و دوقطبی نپردازد. شرایط امروز با توجه به یکدستی جریان اجرایی، قانونگذاری و قضایی حتما روزنامهنگاری بیشتری را از مطبوعات طلب میکند. دوستان سیاسی و اصلاحطلب میگویند در این شرایط انتشار روزنامه چه مفهومی دارد؟ اگر رسالت روزنامهنگاری نقد قدرت اجرایی و حاکمیتی باشد حتما در این شرایط توجه بیشتری را طلب میکند. نگاه ما در روابط روزنامه با حاکمیت انتقادی و اصلاحطلبانه است. روزنامه سازمان چریکی و مخفی نیست. اینکه میگویند چرا روزنامه منتشر میکنید، من میگویم چرا منتشر نکنیم! وقتی مجوز داریم. حق داریم منتشر کنیم. خیلی بهتر از این است که مهاجرت کنند و دیدگاهشان افراطی شود. حاکمیت باید به این نکته توجه کند و فرصت را مغتنم بداند و این توصیه متقابل من به روزنامهنگاران و مسئولان در حاکمیت است. اگر مسئولی بیاید و بتواند کاری کند استقبال میکنیم. یکی از بزرگترین ماموریتهای روزنامهها در شرایط کنونی این است که بتوانند شکاف میان حاکمیت و دستگاههای اجرایی و قانونگذاری و مردم رانه به لحاظ سیاسی بلکه به لحاظ کارکردی و اجرایی ترمیم کنند. دستگاههای حاکمیتی باید به این نکته و نگاه توجه کنند که ما به دنبال این هستیم که در هر گوشهای وضعیت بهتری را پیشنهاد بدهیم. رسانه موظف است نظارت درست کند و اگر بتواند پیشنهاد درستی بدهد.
هممیهن تجربه همشهری دهه 70 را احیا کند
ماشاءالله شمسالواعظین، سردبیر روزنامههای گروه جامعه در دهه 70: فکر میکنم سماجت آقای کرباسچی برای مدیریت مطبوعات ستایشبرانگیز باشد. برای انتشار هممیهن خوشحالم. سوالی که از ما میشود، این است که آیا این روزنامهها میتوانند بازار پیدا کنند؟ پاسخ من دو نوع است. در ارتباط با جامعهای که دموکراسیهای ریشهدار رایج دارند، پاسخ متفاوت است و پاسخ به جامعه ایران هم موضوع دیگری است. در جامعه ایران معمولا بعد از یکسری تحولات اجتماعی و سیاسی شبهانقلابی مانند دوم خرداد و انقلاب اسلامی 57، اولین شعارهای سیاسی آزادی احزاب و مطبوعات مطرح شد. این آزادیها در دو بخش خودنمایی میکند ولی بعد از تسلط حکومتها بر امور آرامآرام اوضاع تغییر میکند؛ دهان روزنامهنگاران در دوران رضاشاه دوخته میشود، در دوران محمدرضا شاه یک نوع دیگر و در دوره انقلاب اسلامی تحت عنوان اقدام علیه امنیت ملی روزنامهها بسته میشوند و روزنامهنگاران به زندان میروند. بنابراین در این جامعه با وجود فضای مجازی به شکل اجتنابناپذیری کنجکاوی افکار عمومی به سمت محیطهای آزاد میرود و به دلیل بسته شدن محیطهای مطبوعات مکتوب دشوار است که بگوییم روزنامه بیمانندی منتشر میشود. به دشواری میتوان به افکار عمومی قبولاند که اتفاق مثبتی در عرصه مطبوعات و زندهسازی یا عملیات احیا برای مطبوعات مکتوب در حال انجام است. یا باید صبوری کرد تحول سیاسیای مانند دوم خرداد شکل بگیرد که مردم به سمت شعار آزادی مطبوعات هجوم بیاورند یا اینکه کاری با شکیبایی و آرام آرام و بر اساس ابداع و روزنامهنگاری خلاق ایجاد شود. چه اتفاقی باید رخ دهد که مخاطب بگوید که من روزنامه هممیهن را لازم دارم حتی اگر لازم باشد خرید اینترنتی کنم زیرا به دادههای آن نیاز دارم. مخاطب نیازمند این است که در درون احساس نیاز کند. این نیاز در روزنامهنگاری خلاق قابل دستیابی است. چگونه میتوان در مخاطب ایجاد نیاز کرد! ایجاد نیاز بخش لاینفک حوزه روزنامهنگاری خلاق است و امیدوارم این تحولات مهم با هممیهن آغاز شود. نسبت به شعار هممیهن نوستالژی دارم. «چرا هممیهن؟» من را یاد سرمقاله روزنامه همشهری که «چرا همشهری؟» به قلم بنده انداخت. ما در این روزنامه خطمشی یک روزنامه به شدت اجتماعی را اعلام کردیم. به چند نکته سازمانی اشاره میکنم و توصیهای که در گذشته به آقای کرباسچی در آن مقطع داشتم را مجدد تکرار میکنم. فرمول مدیریتی برای روزنامه موفق است که شورای سیاستگذاری به مثابه یک پارلمان در روزنامه عمل کند و سردبیر، نخستوزیری است که رای اعتماد از این پارلمان میگیرد و هیچکدام از اعضای پارلمان حق دخالت در قوه مجریه را ندارند. همیشه در دوران کاریام میگفتم که من اختیارات مطلق نمیخواهم بلکه در اجرا، اختیار مطلق را میخواهم. در رویکردها و استراتژی خبری و محتوا و تولید پیام هر چه شورای سیاستگذاری میگوید برای من متاع است اما درباره انتخاب سبک اجرا و فرمولهای اجرایی و خلاقیت در ابداع کار روزنامهنگاری کسی نباید دخالت کند. این فرمول اجرا شده و موفقیتآمیز بوده است. من اگر امروز سردبیر روزنامه بودم، دروازهبانی و معاونت سردبیر را به دست نسلهای گذشته که به آن ستونهای روزنامه میگویند میسپردم اما بقیه را از بدنه اجتماعی در سرویسها و بخشهای گوناگون انتخاب میکردم. زیرا برشی از نسل خود و دغدغه نسل خود را میداند که نسل ما نمیدانیم. نسلی که برش آن در تحریریه تعبیه شده، میداند چه اتفاقاتی خواهد افتاد و ادبیات آن را میداند. نکته دوم، ایجاد وابستگی میان سلبریتیهای گوناگون در حوزههای عمومی است که مطرح هستند، برای نمونه شاعران، هنرپیشهها و.... اینها باید در روزنامه قلمفرسایی کنند زیرا هوادار دارند و مخاطب میسازند و تردید نکنید مخاطبسازیها تصاعدی خواهد بود. نکته سوم، روزنامهنگار نباید فکر کند که جای دفاع یا براندازی نیست؛ خیلی از رسانهها خطا میکنند بهخصوص رسانههای خارج از کشور. کار روزنامهنگار، گزارش یک تحول سیاسی است و ما نباید خطای نسل قبلی را مرتکب شویم؛ خودم را میگویم. کیهان و اطلاعات، ۶۳ روز از مهمترین برش تاریخ ایران را در آستانه انقلاب اعتصاب کردند و کل مجرای تولید خبر را به رادیو فارسی بیبیسی سپردند، بعد وقتی اسناد را دیدیم، معلوم شد حزب توده این کار را کرده بود. این واقعیت تلخی است که در بحبوحه انقلاب روزنامهنگار اعتصاب کرده است. ما نباید دوباره خطا کنیم. رسالت روزنامهنگار حفظ نظام سیاسی یا براندازی آن نیز نیست؛ وظیفه آن حفظ امنیت ژئوپلیتیک کشور، امنیت و ثبات سیاسی است اما ایجاد تحول سیاسی برعهده مردم است زیرا حوزه سیاست، حوزه دروغ است و روزنامهنگار باید صادق باشد و برای ایجاد تغییر نمیتواند دخالتی کند. روزنامه واقعی و حرفهای ضمن آنکه برای هر شخصیت، ارزش و شأن هر فرهنگ و همچنین حق انتخاب و توسعه آزادانه نظامهای فرهنگی، اجتماعی سیاسی اقتصادی به وسیله مردم احترام قائل است، مدافع ارزشهای عام نیز هست. روزنامهنگار به طرزی فعال در تبدیل جامعه خویش به جامعه دموکراتیک مشارکت میکند. امیدوارم روزنامه هممیهن بتواند طلیعه روزنامه همشهری در دهه ۷۰ را دوباره زنده کند؛ بدین معنا که بتواند افکار عمومی را با تولید پیام بومی آشتی بدهد و سهمی هر چند کوچک در راه انتقال مدیریت افکار عمومی از خارج کشور به داخل به دلیل اهمیت انسجام درونی و ملی و تولید پیام و سازگاری با محیط دریافت پیام ایفا کند و در این رسالت موفق باشد.
جامعه مدنی ایران، شورای مشاوران هممیهن
محمدجواد روح، سردبیر هممیهن: به این پرسش که «در شرایط حال حاضر چه ضرورتی برای انتشار روزنامه هممیهن وجود داشت»، از 2 منظر میتوان پاسخ داد. یکی از منظر روزنامهنگاران، با احترام به همه روزنامهها و رسانههای موجود باید بگویم که برای احیای روزنامهنگاری یا نجات آن، به فضای جدیدی نیاز داشتیم که حداقل روزنامهنگاری ایران را از شرایط فعلی یک قدم جلو ببرد. از بعد اقتصادی، پاسخ به این سوال با توجه به سطح اقتصاد کلان و مهمتر اقتصاد روزنامهنگاری بسیار سخت است. روزنامهها عموما در سالهای اول ضرر اقتصادی دارند و باید تلاش کنیم این ضرر به حداقل برسد و پایایی و مانایی داشته باشد اما از منظر اجتماعی به معنای جامعه مطبوعاتی، به دلایل متعدد همچون اقتصادی، شکاف نسلی روزنامهنگاران در دهههای مختلف بهخصوص از سال ۸۸ و شکلگیری تلگرام و کرونا و محدود شدن فضای تحریریه اولین نکته برای بحث انتشار روزنامه این بود که تحریریه را احیا کنیم و با توجه به وضعیت اقتصادی روزنامه حتی با ۸ صفحه ایجاد شود. بنابراین اولین تلاش ما رونقبخشی به فضای مطبوعاتی و شکلگیری تحریریه خلاقانه بود. مبنای کار از نظر محتوا، روزنامهنگاری تحلیلی به صورت روزمره و تحقیقی است. بحران اصلی تحریریه بعد از ۸۸، شکاف نسلی است که در هممیهن کوشیدهایم آن را تا حد امکان کاهش دهیم. در مجموعه هممیهن، از نسل روزنامهنگاران دهه 70، آقایان عبدی و زیدآبادی و خود آقای کرباسچی به عنوان مدیران مطبوعاتی حضور دارند و در تحریریه تقریباً از 2 نسل بعدی حضور دارند. این نکته را هم باید بگویم که جامعه مدنی ایران، شورای مشاوران هممیهن هستند و امیدوارم از دانش توانایی و قلم و ایدههای آنها بهره ببریم.
انتشار هممیهن، یادآور سکانس پایانی پاپیون
کامبیز نوروزی، نایب رئیس انجمن روزنامهنگاران: در وضعیت موجود مطبوعاتی یکی از مهمترین آثار وجه سمبولیک انتشار هممیهن است. دوستان از حرفهایهای مطبوعات هستند و آگاهی دارند که روزنامهنگاری در طول تاریخ مطبوعات ایران در چه بحرانی بهسر میبرد. اقتصاد مطبوعات بحرانی شده و به انتها رسیده است و روزنامهنگاری ایرانی در ۲۵ سال اخیر سه نسل را سوزانده است. تا روزنامهنگار میخواهد تجربه کسب کند، نشریه تعطیل میشود و در خطر قرار میگیرد، بسیاری از کشور رفتند یا روزنامهنگاری را کنار گذاشتند. در حال حاضر نیز میدانیم معتبرترین روزنامههای کشور سخت و طاقتفرسا حرکت میکنند. روزنامهنگاری کشور به نفس نفس زدن افتاده است. با شنبدن خبر انتشار مجدد روزنامه هممیهن به یاد سکانس پایانی فیلم «پاپیون» افتادم. این روزنامه معمولی نیست، روزنامهای با هویت مشخص است. در چنین شرایط اقتصادیای انتشار این روزنامه امیدوارکننده است. در فضای کنونی با تمام مشکلات از جمله مسائل سیاسی، امنیتی، قضایی و مجازی، آمدن هممیهن شجاعانه و جسورانه است. آمدن روزنامهای در فضای سنگین کنونی، کار سختی است. میدانیم در ۱۸ سال اخیر دولتها دغدغهای برای مطبوعات نداشتند. در شرایطی که در دهه اخیر رسانههای مجازی عرصه گردش اطلاعات را تسخیر کردند، انتشار هممیهن یک خدمت ملی است. متاسفانه کارگزاران حکومت در ایران توجه به این مسئله ندارند که رسانه آزاد و مستقل بهعنوان ابزاری قدرتمند برای تامین امنیت ملی در جهان پرآشوب بسیار موثر است. با تمام دلایل مطرحشده که رسانهها بر لبه تیغ در حرکتند به گونهای که حتی ممکن است فردا منتشر نشوند، این روزنامه بارقه امیدی از طرف روزنامهنگاری مستقل خصوصی است. این مقدار اثر بسیار مهم است. تصور میکنم این روزنامه حتما قادر خواهد بود روزنامهنگاری موفق خلاق و پیشرو را به نمایش بگذارد. یک قدم کوچک نیز در شرایط کنونی، قدم بلندی است، هر چند امیدوارم این نشریه بتواند در فضای کنونی اقتصاد مطبوعات دوام داشته باشد.
میخواهیم چندرسانهای باشیم
افشین امیرشاهی، سردبیر آنلاین: در روزنامه هممیهن ما این نگاه را داشتیم که در کنار بخش مکتوب از بخش آنلاین نیز استفاده شود. در شرایط کنونی فضای دیجیتال ماهیت چاپی را دگرگون کرده و عادت مخاطبان برای دریافت خبر تغییر کرده است. موبایل به ابزار روزنامهنگاری تبدیل شده است. فکر میکنم روزنامه هممیهن در این بخش فضای کار زیادی دارد و باید تحقیق شود که روزنامهنگاری ما تحت تاثیر چه مسائلی است و آینده آن چه خواهد شد و با رقیب قدرتمند شبکههای اجتماعی چه باید کند؟ هر لحظه اخبار و فیلم در معرض دید مخاطب قرار میگیرد. باید هممیهن به این موضوعات وارد شود و برای بنده این کار جذاب است. کار دشواری است اما اگر فرصت ایجاد شود که در فضای چندرسانهای پیش برویم، میتواند به هممیهن کمک کند.
خلاقیت در هممیهن در حال شکل گرفتن است
آرمین منتظری دبیر بینالملل «هممیهن»: این سوال همه ماهاست. همه بزرگان مسائل مختلف و جوابهای متعددی دادند. یکی از ویژگیهای مهم برای آغاز کار به هممیهن، تحریریه است و تحریریه قلب یک رسانه است. آخرین باری که در فضای تحریریه بودم، سال ۹۹ در شهروند بود. متاسفانه رسانهها خالی از تحریریه شدهاند که این مسئله آسیبهای متعدی دارد که مهمترین آن این است که نسل روزنامهنگاران تربیت نمیشود. الان مشکل جامعه مطبوعاتی این است که در معرض بحث و کار قرار گرفته باشند. خیلی از دوستان وارد کار دیگری شدند و خیلیها دورکار شدند. خلاقیت در هممیهن در حال شکل گرفتن است و این در تحریریه اتفاق میافتد و خلاقیتی که آقای شمس الواعظین اشاره کرد، تنها در تحریریه اتفاق میافتد. در جامعه در حال از دست دادن نیروهای مطبوعاتی متخصص، خلاق و قوی هستیم.
سراغ دوقطبی کردن فضا نروید
محمد آقازاده، روزنامهنگار پیشکسوت: معتقدم هر کار جدید در شرایط دو قطبی کنونی مفید است. جامعه کنونی دوقطبی شده و بخشی از جامعه را خسته کرده است. در شرایط کنونی پیشنهاد میکنم سراغ مسائلی بروید که در جامعه ما تضاد عمده ندارد. در جامعه سوژههای بسیاری وجود دارند. اگر سراغ اینها برویم، روح جامعه تلطیف خواهد شد. ممکن است شما مخاطب زیادی داشته باشید اما تاثیرگذاری کمتری خواهید داشت. در جامعه سوژههای وجود دارند که مردم با آنها همراه هستند و دعوای کمتری دارند.
از خبر فاصله بگیرید
پژمان موسوی، سردبیر ماهنامه «تجربه»: روزنامه زمانی منتقلکننده خبر بود و کمتر نگاه تفسیری داشت اما الان روزنامه تغییر کرده است و باید با تحلیل ارزشمند شود. در چند سال اخیر روزنامهها تنزل کردند اما مجلات رشد کردند. اما در این شرایط برخی از مجلات خریدار و مخاطب دارند زیرا در مورد سوژهها مجلات تفسیر دارند و به صورت عمقی تولید محتوا میکنند. در حالی که روزنامهها اینگونه نیستند و در چند سال اخیر با رشد فضای مجازی عملا مصرفکننده شدند و نتوانستند با نیاز تحلیلی مخاطب رشد کنند. وقتی شنیدم هممیهن منتشر میشود خوشحال شدم چنین روزنامهای منتشر میشود. اگر هممیهن بتواند از خبر فاصله بگیرد و تفسیر و تحلیل ارائه دهد، راه درستی را انتخاب کرده است. محتوای تولیدی و تحقیقی کردن هزینهبر است. فکر میکنم با وجود نسلهای متعدد در روزنامه از افرادی که قبل از نسل آقای عبدی حضور داشته باشند، به شکل مشاور یا هر شکل دیگر میتواند شکاف نسلی را کاهش بدهد. نکته آخر امیدوارم هممیهن از سنت یادداشت شفاهی فاصله بگیرد درحالیکه یادداشت نوشتن زیباییشناسی دارد که یادداشت شفاهی آن را ندارد.
آدمهای جامعه ایران را معرفی کنید
مسعود بهنود، روزنامهنگار پیشکسوت: تصور میکنم در این عمر کوتاهی که گذراندم، انتشار حدود ۵۰۰ نشریه جدید را تبریک گفتم. تازگیها اولین گزارش خودم را پیدا کردم؛ گزارشی است که 15 خرداد سال 42 نوشتم و چون در خیابان بودم و شاهد رویدادها بودم و دبیرستانی بودم، رفتم روزنامه اطلاعات و از پلهها بالا رفتم و در حالی که به خود روزنامه اطلاعات هم حمله شده بود آقای ذوالفقارینامی را پیدا کردم و آدم خوبی بود و چقدر در سرنوشت من تاثیر داشت و این گزارش چاپ شد و البته من بلافاصله روزنامهنگار نشدم ولی اگر این را شروع بدانیم زمان زیادی است. در این فاصله نشریه هم زیاد دیدهام در تمام این مدت منتظر نبودم کسی تشویق کند اما هفته گذشته آقای فریدون صدیقی، استاد و روزنامهنگار قدیمی مقالهای نوشته بود و از خیلی سالهای دور میشنیدم که میگفتند شبیه من است و به همین واسطه از دور رابطهای بین ما برقرار بود ولی هیچ وقت خدمت ایشان نرسیدم. ایشان در این مقاله چیزی را دیده بود که اگر بگویم خودم دیده بودم گزاف است. ایشان گفته بود فلانی وقتی مجبور شد از کشور هم خارج شود رفت گوشهای نشست و روزنامهها را باز کرد. هیچکس به این دلنشینی به من یادآوری نکرده بود که انگار بخت من این بود. بیست سال گذشته است، تنها کاری که انجام دادم و خوشحالم که انجام دادم، دنبال کردن روزنامههاست. چفدر خوب که هممیهن شروع به انتشار کرده است. چرا که واقعا زمین از حجت خالی شده است. در روزنامهها چقدر آدم مهم وجود داشته است؛ از ساعد مراغهای تا شاملو و استادان محترم دانشگاه. در حالی که امروز یکی از دوستان در روزنامه اعتماد نوشته است که جز بهرام بیضایی و داریوش آشوری کسی به چشمم نمیآید. آیا از خودش پرسیده که بزرگان کجا هستند؟ به این معنا زمین خالی شده و این خالی شدن برای همه ما نشریات یک وظیفه و سوژه است. این حرف را نمیتوانیم قبول کنیم. اهالی موسیقی معتقدند که با همه گرفتاریها، زنانی هستند که شروع به خواندن کردهاند که هیچ چیزشان شبیه گذشته نیست. بسیاری از موسیقیدانان بزرگ این وضعیت را دارند. قدر مسلم این است که تعداد بزرگان کم است. من خودم رفتم با آخرین زورخانهدار تهران که قهرمان دوره ناصرالدین شاه بود یا آخرین درشکهچیای که در تهران میراند، مصاحبه کردم؛ اینها آدمهایی بودند که داشتند تمام میشدند اما باور نمیکنم نشریات الان به این وظیفه خودشان عمل کرده باشند و این سوژه خوبی است. آقای کرباسچی که یکی از کارگزاران حکومت و خوشذوق و پرکار هم است، در دایره مطبوعات افتاده است و فکر میکنم به هر دلیل باید ایشان را مطبوعاتی دید. در دوره ما کسی نبود که صاحب امتیازش هنر نوشتن بداند و مطبوعاتی باشد و بیشتر حکومتی بودند اما الان اینطور نیست. به نظرم این نشریه از هر سو که نگاه میکنیم میمون و مبارک است. توصیه میکنم آن بخشی از روزنامهنگارانی که بیرون از ایران هستند و هنوز خیلی سیاسی نشدهاند دست به کار شوند. گروه کثیری از روزنامهنگاران آن نسل قدیم هستند که در گوشه و کنار دنیا پراکنده هستند و سیاسی هم نیستند، فقط باید وادار به نوشتنشان کرد. آقای شمسالواعظین که حضور دارد، کسی است که هر کاری بخواهد بکند، میکند.
ترامپ به روزنامهنگاری ضربه جدی زد
مهدی جامی، نویسنده و پژوهشگر: وضع رسانه ما به 2 دوره کلان تقسیم میشود؛ قبل و بعد ترامپ. دو خصیصه در این چند سال شکل گرفته و رشد کرده است؛ یکی پوپولیسم و دیگری اکتیویسم که هر 2 قاتل روزنامهنگاری است. نکته دوم این است که هممیهن باید بتواند از عصر روزنامهنخوانی فاصله بگیرد و به طبقه متوسط نزدیک شود که هدف ترامپ زدن این طبقه بوده است. تخصص تمام کسانی که در هممیهن هستند، این است که از زبان و ارزشهای آن طبقه به جامعه نگاه کنند. طبقه متوسط در حال حاضر بیصدا و بیروزنامه است. آن چیزی که به آن سخت نیازمندیم، ارائه یک تصویر متعادل و واقعبینانه از ایران است. امروز تصور ایران در داخل و خارج مخدوش است و ارادهای برای تخریب همه چیز ایران در داخل و خارج وجود دارد. شما رسانههای خارجی را ببینید چه اخباری از ایران منتشر میکنند. کسی مسائل اجتماعی و سیاسی و محیطزیست و شهری ایران را نمیبیند. تصویر کنونی ایران شبیه سیل است. هممیهن باید همه را ببیند و به سهم خود جامعه را از ماهواره به روزنامه و روزنامهنگاران را از کنشهای پوپولیستی و اکتیویستی و تفریحی به روزنامهنگاری برگرداند. سالهاست پیشنهادم این است که روزنامهها صفحه یا ستون یا برنامهای به نام «خبرنگر» داشته باشند تا سواد رسانهای را ارتقا دهند؛ نقد رسانه و خبرنویسی را جدی بگیرند و تحولات را با مخاطب در میان بگذارند. باید با نقد عملیات روانی سریعا برخورد شود. ما درگیر این عملیات هستیم، هر چند کمتر در این زمینه کار شده است و به همین دلیل نیازمند آشنایی با تاریخ رسانههای ایران هستیم و اینکه دلایل اوج و انحطاط آنها چه بوده است. عملی کردن این پیشنهادها آسان نیست، اما شدنی است.
کار روزنامه راهکار نشان دادن نیست
مهدی نوربخش، استاد روابط خارجی دانشگاه هریسبرگ: من سوال مطرحشده «چرا هممیهن؟» را درست نمیدانم زیرا اگر در هر جامعهای بتوانیم به تعداد کسانی که قلم میزنند، اضافه کنیم و این قلمزنی جای خود را میان خوانندگان باز کند، این را باید به خودمان تبریک بگوییم. هر رسانهای میتواند سیاستی داشته باشد اما خواهش میکنم هممیهن را سیاسی نکنید. راهی در پیش گرفته شود که راه تعامل باشد. در این راه تعامل میوههای آن را دیدهایم. باید بتوانیم و توان این را داشته باشیم که در روزنامه جایی داشته باشیم و تعامل را تمرین کنیم یعنی در هر بار قلم، همه افکار و آرای مختلف را پاس بداریم و این سنت را زنده کنیم؛ این بسیار مهم است. کار روزنامه راهکار نشان دادن نیست بلکه روزنامه در حقیقت دو طرف طیف را سر میز مینشاند یا دو مقاله میگیرد؛ آن وقت است که خواننده خودش راهش را پیدا میکند. سیاست روزنامه باید این باشد که اهل تعامل باشد. باید کوشش کنیم زبان مشترک و همدلی برای منافع ملی کشور پیاده کنیم. امیدوارم بتوانیم شهروند جهانی شدن را با حفظ فرهنگ و اصول خودمان حفظ کنیم.
نام هممیهن نشانه تکثر و چندصدایی است
امیرمصدق کاتوزیان، روزنامهنگار پیشکسوت: در چند وقت گذشته دنبال این بودیم که آیا تحولی در ایران ایجاد شده و آیا فضای جدیدی به وجود آمده که خمودگی نسبی برطرف شود و فضای مطبوعاتی متنوعتری در ایران بعد از دوره بهار مطبوعات متجلی شده است؟ البته در آن دوران اشکالاتی از هر 2 طرف بود که منجر شد این بهار زود به خزان بینجامد. اینکه آقای کرباسچی پا پیش گذاشتهاند، چندان غیرمترقبه نیست؛ ایشان همیشه در کارنامه خود نوآوریهایی داشتهاند و کارهای جدیدی کردهاند. هممیهن هدیه او به بازار مطبوعات است و اسم جالبی دارد که در خودش چندصدایی و تکثر و چندقومیتی و ایرانیهای داخل و خارج کشور را شامل میشود. اگر بتوانیم نمایندگان این گروهها را در صفحات ببینیم، خیلی خوب است.