برای آن روز، فکری کنید...
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
درباره استدلالهای سه جریان اصلی مخالف برجام: از اسرائیل و روسیه تا کیهان
تردیدها و ابهامها درباره سرنوشت برجام، همراه با اظهارات ضدونقیض ذینفوذها و مرتبطین با این موضوع، جامعه را سردرگم کرده و التهاب در اوضاع اقتصادی کشور را افزایش داده است. درحالیکه اروپا خواهان سرعت بخشیدن دو طرف اصلی برجام یعنی ایران و آمریکا به گرفتن تصمیم نهایی و پایان دادن به این ماراتن سیاسی قرن هستند، اما تهران و واشنگتن همچنان برای گرفتن این تصمیم در تردید به سر میبرند و هیچکدام حاضر نیستند که مسئولیت برداشتن گام نهایی را برعهده بگیرند. اما آنگونه که به نظر میرسد برخی اختلافات در حاشیه خواستهها و مطالبات ایران، خطر تعویق یا منتفی شدن برجام را جدی کرده است. اما چرا این وضعیت تا این حد کش پیدا کرده و حاشیهها بر متن غلبه یافته است؟ شاید علت اصلی این موضوع را باید در جای دیگری جستوجو کرد و آنهم خواستهها و منافع اعلامنشده بازیگرانی است که ظاهرا در متن و بطن مذاکرات ذینفعهای رسمی و اسمی نیستند. اما بهنظر میرسد که همینها هستند که سرنوشت نهایی مذاکرات را در اختیار دارند. آمریکا مدتهاست که برجام را به چارچوبی برای سامان دادن به راهبردهای سیاسی منطقهای و جهانی خود تبدیل کرده است و گامبهگام پیش میرود تا جز آنچه در تغییر رفتارهای سیاسی ایران طلب میکند، از اروپا، اسرائیل و کشورهای نفتخیز عرب هر آنچه را که میخواهد بهدست آورد. لذا طولانی شدن مذاکرات برای آمریکا مهم نیست. اما واقع امر این است که این روزها سه گروه بهشدت نگران توافق برجام هستند. این سه گروه هرکدام استدلالهای خود را دارند. 1- اسرائیل: دولت تلآویو که نخستوزیرش با بایدن گفتوگو کرده است، استدلال میکند که ایران در صورت امضای توافق برجام، برنامههای خود را برای گسترش سیاست خصومتآمیز با اسرائیل تقویت میکند و به مانع بزرگی بر سر راه عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل تبدیل میشود. ترس اسرائیل تنها این موضوع نیست؛ بلکه تلآویو میخواهد آمریکا را متقاعد کند که برداشتن تحریمها، موجب تقویت بنیه مالی ایران و بالطبع افزایش توان منطقهای ایران خواهد شد. 2- روسیه: اولیانوف، نماینده روسیه در برجام، از ایران خواسته است، توافق برجام را دو ماه عقب بیندازد. هدف روسیه حفظ فشار بر اروپا تا زمستان پیش روست تا پازل جنگ در اوکراین تکمیل شود و مسکو به هدفهایش برسد و از ضعف اروپا در تامین سوخت کاملا استفاده کند. چون در غیراینصورت، جنگ اوکراین فرسایشی خواهد شد و روسیه در باتلاق آن گرفتار میشود. روسها در اوکراین گرفتار شدهاند و برای خلاصی از آن به دو چیز نیاز دارند. اول، ترغیب اروپا به خالی کردن پشت اوکراین و دوم، داشتن دست بالا در بازار سوخت. روسها با جلوگیری و به تاخیر انداختن حضور ایران در بازار سوخت، هم قیمت سوخت را بالا نگه میدارند و هم امیدوارند که کمبود سوخت، اروپا را تسلیم خواستههای مسکو کند. شاید منافع مشترک آمریکا و روسیه در بهرهبرداری درازمدت از پاشنه آشیل اروپا موجب شده که روسیه امیدوار باشد با به تاخیر افتادن امضای برجام، به خواستههای خود در این مقطع زمانی برسد. 3- کیهان: حسین شریعتمداری و روزنامه کیهان سخنگوی اصلی گروه قدرتمندی در ایران هستند که از برجام تنفر دارند و این تنفر مابهازای مادی فراوان دارد. استدلال آنها این است که این قرارداد موجب کاهش تنش ایران و غرب میشود و با برداشته شدن تحریمها بر مشکلات ایران در رویارویی با غرب افزوده خواهد شد. این، البته سخن و ادعای بیپایهای است؛ چراکه اساسا سیاست خصومت با غرب تضمینکننده منافعملی نیست، بلکه ضامن منافع برخی صاحبان قدرت و ثروت است. استدلالهای هر سه مخالف برجام در یک نقطه با هم تلاقی دارند و آن، «منافع» است. تنها تفاوت آن این است که اسرائیل و روسیه در چارچوب منافع ملی خود چنین استدلالهایی را پیگیری میکنند و آقای شریعتمداری و روزنامه کیهان تنها منافع خود و گروه خود را. اما اینکه آنچه آقای شریعتمداری و کیهان مدنظر دارند، چقدر با منافع ملی مردم ایران تطابق دارد، جای تامل است. ایران کشوری بزرگ با تنوع قومی و موقعیتی ممتاز در عرصه منطقه و جهان است. درست یا غلط منابع سوخت فسیلی همچنان مهمترین فرصت و بهترین ابزار ایران برای جهش اقتصادی است. یکی از هدفهای برجام، برداشتن موانع برای استفاده بهموقع ایران از این منابع است. گرچه تاکنون و بهدلیل ضعف ساختاری مدیریت، ایران نتوانسته از صادرات نفت خام، رهایی یابد، اما این تصور غلطی است اگر فکر کنیم با بستن شیرهای نفت به سمت غرب به اقتصادی بر بنیان تولید دست مییابیم. رشد اقتصاد تولیدمحور بر بنیانهای همزمان سرمایهگذاری و سهولت، در دسترسی به بازار ممکن است. تحریمها ما را از این دو محروم کرده است. حاصل آن هم تبدیل یک کشور بالقوه ثروتمند به یک کشور گرفتار فقر است. درحالیکه امروز میبایست چالش اصلی اقتصاد ایران دانشهای نوین و شیوههای مدرن تبدیل ثروت ملی به اعتبار و قدرت، توسعه و مدیریت علمی باشد؛ اما گرفتار تامین نان و آب و تنظیم نظارت بر قیمت تخممرغ و رب گوجهفرنگی هستیم و در همین هم ناموفق ماندهایم. لذا استدلالهای آقای شریعتمداری و تیم کیهان در ارزش نهادن بر تحریمها بهعنوان رمز موفقیت، تناسبی با منافع ملی ندارد. اما یک چیز محرز است و آن اینکه تحریمها میتواند ضرورت کدر بودن فعالیتهای اقتصادی را توجیه و حفظ کند و مانع عریان شدن منافع پنهان کسانی شود که سالیان متمادی زیر پوشش آن منافع خود را بر منافع عموم مردم اولویت دادهاند و یک ملت و آینده یک کشور را به گروگان گرفتهاند. برجام یک ضرورت است که کشور را از بحران مشکلات پیشآمده میرهاند و دیر یا زود زعمای کشور مجبور به انتخاب خواهند شد. بهتر است آقای شریعتمداری از هماکنون فکری برای آن روز بکند...