| کد مطلب: ۴۷۹۳

روح طالبان و هزاره‏‌گرایی

روح طالبان و هزاره‏‌گرایی

مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان دختر بیش از سه ماه است که ادامه دارد و بالاخره عمدی بودن آن با انگیزه جلوگیری از مدرسه رفتن دختران از سوی یکی از معاونان

sepehr

مسعود سپهر

جامعه‌شناس سیاسی

مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان دختر بیش از سه ماه است که ادامه دارد و بالاخره عمدی بودن آن با انگیزه جلوگیری از مدرسه رفتن دختران از سوی یکی از معاونان وزارت بهداشت و درمان مورد تایید قرار گرفت. همزمان شدن این موضوع با بسته شدن در‌های مراکز آموزشی به روی دختران افغان توسط طالبان از یک‌سو و حرکت سراسری با محوریت گسترش آزادی‌ها و حقوق و نقش اجتماعی سیاسی زنان در ایران از سوی دیگر، حکایت از خیز بلند متعصبان واپسگرا برای تداوم سلطه و گسترش حضور خود به هر قیمت در صحنه قدرت دارد. ریشه این اقدامات به بازگشت پیروزمندانه طالبان به قدرت با فرار و فروپاشی مفتضحانه نیروی نظامی یک ابرقدرت و حکومت برساخته آنها پس از بیست سال درگیری صبورانه طالبان برمی‌گردد. صاحبان دیدگاه آخرالزمانی هزاره‌گرا ایمان یافتند وقتی ملا برادر و همرزمانش می‌توانند ۲۰ سال با کمترین امکانات در غارها و کوه‌ها و نقاط دورافتاده با ایمان به جایگاه آینده خود در بهشت بجنگند و بر شیطان بزرگ پیروز شوند، چرا ما نتوانیم؟ هرچقدر هم تحریم‌ها و فشارها شدید‌تر شود، وضع زندگی ما که از افغان‌ها بدتر نمی‌شود اما در عوض در این دنیا ظهور و در آن جهان بهشت نصیب ماست و چه بهتر از این.
باور کردنی نیست که به مدت ۳ ماه افرادی می‌توانند با امکاناتی که قطعاً از دسترس عموم به دور است چنین مخفیانه و در میان روز به مدرسه‌های دخترانه با ممنوعیت ورود آقایان برسد و بی‌صدا منفجر شود و فاجعه بیآفریند و هیچ‌کس چیزی ندیده یا به کسی مشکوک نشده باشد و در این همه دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی و سیاسی و عقیدتی کسی باخبر نباشد. این‌جاست که مشابهت حرکت اجتماعی اخیر و استقرار طالبان در افغانستان روشن می‌شود. وقتی در برخی محافل و توسط برخی مسئولین مطرح می‌شود که مسئله حجاب را به‌عنوان یکی از دو نگرانی اصلی معرفی می‌کنند. گشت ارشاد ظاهراً دیگر فعالیتی ندارد و خیابان‌ها و اماکن عمومی شاهد صحنه‌های بسیار از کشف حجاب بانوان است. آیا پیام مسمومیت‌های سریالی دختران در مدارس این نیست که به‌زودی با رفتارهای هنجارشکنانه با ابزاری موثرتر از اسیدپاشی برخورد خواهد شد؟ آیا این مسمومیت‌ها مانور تمرین اولیه برای گسترش آن در همه اماکن عمومی با شروع به گرم شدن هوا در وضعیت قابل پیش‌بینی آن زمان نیست؟ از سال‌ها پیش جامعه‌شناسان و تحلیل‌گران اجتماعی، بر نقش اصلی زنان در تحولات اجتماعی آینده ایران تاکید داشتند. این تحلیل‌ها حتماً بر مومنان به رویکرد آخرالزمانی تاثیر گذاشته و مبارزه با حضور و ظهور اجتماعی زنان را مهمترین وظیفه و کارکرد خود می‌دانند و طبعا هر ابزاری را مشروع و مجاز می‌پندارند. خوشبختانه شرایط ایران و افغانستان به لحاظ اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بسیار متفاوت است. وضعیت افغانستان به‌گونه‌ای است که سخنگوی دولت طالبان به رسانه می‌آید و رسما ممنوعیت تحصیل زنان در دانشگاه‌ها یا اجبار به پوشیدن برقع را اعلام می‌کند و نیروهای وفادار و متعصب و حاضر در صحنه او هم با نهایت جدیت و سبعیت، فرمان را اجرا می‌کند. اما در ایران وقتی با شلیک دو موشک هواپیمای اوکراینی سقوط می‌کند، درحالی‌که هر کس می‌داند محال است دو موشک شلیک شود و فرماندهان بالاتر بی‌خبر باشند اما به مدت سه روز از مقاماتی چون اعضای شورای عالی امنیت ملی موضوع مخفی نگه داشته می‌شود. این یعنی در کشور چنین امکانی برای پنهان‌کاری وجود دارد. در مورد مسمومیت‌های سریالی دختران هم شاید کسانی هستند که از کم‌وکیف موضوع خبر دقیق دارند، اما درحالی‌که یک معاون وزیر بهداشت بالاخره خبر از عمدی و شیمیایی بودن مسمومیت‎‌ها می‌دهد در همان روز سخنگوی همان وزارتخانه انکار می‌کند و سپس یک رئیس کمیسیون مجلس موضوع را دوباره تایید می‌نماید. اگر اینجا افغانستان بود سخنگوی مربوط به رسانه می‌آمد و با صراحت می‌گفت ما کردیم و خوب کردیم و باز هم می‌کنیم ولی اینجا افغانستان نیست. در دوره صفویه علمای بزرگ اعلام کردند که سلطنت صفوی متصل به ظهور خواهد شد و این دروغ را آنقدر گفتند که سازندگان آن هم باور کردند و در نهایت بر شاه سلطان حسین آن رفت که رفت. شرایط امروز ایران، عقلا را از تکرار تاریخ نگران می‌کند مخصوصاً که آنجا پای محمود و اشرف افغان در میان بود و امروز روح طالبان.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی