قدرت مدارا
درباره سیاست خارجی عمان و تفاوت آن با رویکرد ایران به نظام بینالملل

درباره سیاست خارجی عمان و تفاوت آن با رویکرد ایران به نظام بینالملل
شیلا سیفالدینی
دکتری روابط بینالملل
زمانی از طرف جکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، فردی بهنام ادموند رابرتز به مسقط اعزام شد تا یک معاهده تجاری دوجانبه با سیدسعید بنسلطان عمانی در سپتامبر ۱۸۳۳ امضا کند. این نخستین قرارداد تجاری دوجانبه بود که ایالات متحده آمریکا با یک کشور عرب خلیجفارس امضا کرد.
عمان اولین حکومت مستقل در کشورهای عربی را داراست؛ و مانند هر بازیگر عقلانی در صحنه بینالملل به منافع کشور کوچک و کهن خود با موقعیت ژئوپلیتیکی نفتی خود میاندیشد.
ثبات و امنیت منطقه به علت منافع گاه متضاد همسایگان آن برای این کشور بسیار حائز اهمیت بوده است؛ و بدینسبب روابط خوبی نیز با قدرتهای بینالمللی دارد. با استفاده از قدرت دیپلماسی و مدارای این کشور به امنیت و ترانزیت انرژی در این تنگه و ثبات اقتصادی خود اهمیت داده و با عدم دخالت در اختلافات سایر کشورهای خلیجفارس و منطقه و انتخاب گزینه بیطرفی فعال و مثبت در روابط با سایر کشورهای منطقه، خواهان آرامش و ثبات در روابط خود با سایر بازیگران منطقهای و بینالمللی میباشد. آمریکا در این کشور چهار پایگاه نظامی به نامهای مصیره، امالغنم، خصب، الفالاج دارد، چین قراردادهای اقتصادی با عمان و بهویژه بندر «صحار» و سرمایهگذاری بیش از ۱۰ میلیارد دلاری در بندر «دقم» داشته و عمان از طریق دقم و جذب سرمایه در جاده ابریشم دریایی چینی میتواند به مرکز پالایشگاه نفت منطقه خلیج فارس تبدیل گردد.
کشوری کوچک با مساحت ۳۰۰ هزار کیلومتر مربع، با گذرگاه مشترک فوق استراتژیکی هرمز با ایران و تنها مرز خاکی آن با شبهجزیره عربستان و امارات و همسایه جنوبی آن، یمن است. از فرصتهای ژئوپلیتیکی پتانسیلها و ثروتهایی کوچک و منابع بندری و ساحلی در دسترس خویش، با در نظر گرفتن تهدیدها و محذورات، بهرهبرداری نموده است. پیامرسان مثبتی که به منافع خود در روابط بیتنش ایران و آمریکا میاندیشد. از یکسو حسن همجواری و اهمیت تنگه هرمز و سابقه تاریخی با ایران و از طرفی منافع امنیتی با آمریکا را در نظر دارد. اینکه عمان با طرح برنامهای نوین و یا پیشنهاد و خلاقیتی در مذاکره بین ایران و آمریکا به ایران سفر کرده باشد بعید است و گرچه عمان فاقد اهرمهای کافی میانجیگری مانند چین بین ایران و عربستان است، اما هر چه باشد، پیامرسانی خوشنیت است و بازیگری عقلانی که بهمنافع خویش در این واسطهگری اندیشیده است اما ایران با مساحتی بالغ بر1695000 کیلومتر مربع و ثروت نفت و گاز بیش از ۱۵۴میلیارد بشکه که این میزان، معادل ۱۰ درصد از مجموع کل ذخایر نفت خام موجود در جهان محسوب میشود و با موقعیت ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی خاص خود و قرار
گرفتن بر سر راهها و کریدورهای بینالمللی؛ چه جادهای و چه ریلی و دریایی، قدرت اهرمسازی ویژهای دارد.
بدون در پیش گرفتن دیپلماسی واسطهای و با انعطاف و عقلانیت سیاسی و عدم گریز از مذاکره مستقیم، قبل از نشست شورای حکام با تکمیل پازل و چنانچه با حل دو مسئله غنیسازی ۸۳ درصد و سایت آباده قدمی رو به جلو نهاده است، به عاقبت کلان منافع کشورش بیندیشد. عمان کوچک با منطق و سیاست بزرگی همچون دیپلماسیمحوری و توجه به منافع ملی و ظرفیتهای خود، زیستی مسالمتآمیز در منطقه را در پیش گرفته است. ایران بزرگ نیز میتواند با پتانسیلهای بیشتر و دیپلماسی و معاملات سیاسی در عرصه روابط بینالملل بازیگری عقلانی و منعطف باشد.
نظامیگری حتما لازم است، اما تنها مؤلفه قدرت نیست. بیتردید فرصت برای رونمایی از تسلیحات موشکی و بالستیکی، بعد از ورود مثبت به عرصه بینالملل فراهم میشود. اکنون زمانی است که باید گزاره «چماق بزرگ را بالا ببر و نرم حرف بزن» را بر عکس ساخت: «نرم حرف بزن و با مدیریت تنش اعتمادسازی کن؛ بعد چماق بزرگ را پس از جذب سرمایه و تعادل در رفتار و ایجاد ثبات سیاسی در داخل و روابط عادی در سپهر بینالملل بالا ببر.»