نخبگان اعتباری
از ابتدای اعتراضات اخیر، عملکرد و واکنش چهرههای هنری و ورزشی به این اعتراضات، همچنین برخوردی که با آنان شده، مورد توجه افکار عمومی بوده است.

مهدی فقیه
دکترای علوم سیاسی دانشگاه تهران
از ابتدای اعتراضات اخیر، عملکرد و واکنش چهرههای هنری و ورزشی به این اعتراضات، همچنین برخوردی که با آنان شده، مورد توجه افکار عمومی بوده است. در این یادداشت سعی میکنم جایگاه این گروه را که بهاصطلاح «سلیبریتی» خوانده میشوند، مورد واکاوی قرار بدهم.
نظریه نخبهگرایی در علوم سیاسی، محور تاریخ سیاست و بازیگران عرصه سیاست را «نخبگان» میداند. در ادبیات علوم سیاسی و اجتماعی، نخبگان اینگونه تعریف میشود؛ نخبگان، اشخاص و گروههایی هستند که در نتیجه قدرتی که به دست میآورند و تاثیری که بر جای میگذارند، یا به وسیله تصمیماتی که اتخاذ میکنند یا به وسیله ایدهها، احساسات یا هیجاناتی که به وجود میآورند، در کنش تاریخی جامعهای موثر واقع میشوند. به لحاظ تاریخی، نخبهگرایی ریشه در آرای اندیشمندانی چون افلاطون، ماکیاولی و... دارد. خود این نظریه در یک تقسیمبندی کلان به دو دسته نخبهگرایی کلاسیک و نخبهگرایی جدید تقسیم میشود. نخبهگرایی کلاسیک بر این باور است که تمرکز قدرت در دست مجموعه کوچکی از نخبگان در تمام جوامع، امری اجتنابناپذیر است. نخبهگرایی جدید در پیوند با نظریه دموکراسی (برخلاف این تصور که دموکراسی، حکومت مردم بر مردم است) است و تبدیل شدن دموکراسی به گردش نخبگان با رأی مردم است. جامعه شبکهای را میتوان شکلی از جامعه تعریف کرد که بهگونهای فزاینده روابط خود را در شبکههای رسانهای سامان میدهد؛ شبکههایی که بهتدریج جایگزین شبکههای اجتماعی ارتباطات
رودررو میشوند، یا آنها را تکمیل میکنند. این بـه آن معنی است کـه شـبکههای اجتمـاعی و رسـانهای در حـال شـکل دادن بـه «شـیوه سازماندهی» اصلی و «ساختارهای» بسیار مهم جامعه مدرن هستند. این شبکهها تمام واحدها و قسمتهای این صورتبندی(افراد، گروهها و سازمانها) را بهطور روزافزونی به هم متصل میکند. از آنجا که شبکهها میتوانند بدون هیچ محدودیتی گسترش یابند، ابزار مناسبی برای فعالیتهای مختلف چون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هسـتند. شبکههای اجتماعی خود نیز دارای ساختار متفاوتی هستند، که موجب شـده جامعـه جدیدی را به وجود آورند. جامعهای که در آن تعامل و ارتباط، بعد مکان و زمـان را از میان برده است. اجتماع مجازی که در این شبکهها تشکیل شـده، افـراد را بـا علائق و سلائق کنار یکدیگر قرار میدهد. گسترش شبکههای اجتماعی مجازی باعث بهوجود آمدن فضای شبهواقعی شده؛ ویژگیهای خاص ایـن جوامـع چـون اقتصـاد مجـازی، سیاست بربال رسانه، واقعیت مجازی و زمان بیزمانی و مکـان بیمکـانی اسـت، کـه فرصتی جدید برای افراد و سازمانها هستند.
نخبگان به دو گروه نخبگان فکری و ابزاری تقسیم میشوند. اما تقسیمبندیهای دیگری هم از سوی نظریهپردازان دیگری هم صورت گرفته که از آن جمله میتوان به آرای رالف گوستاو دارندروف، فیلسوف و جامعهشناس آلمانی-انگلیسی اشاره کرد. دارندورف نخبگان را به هفت دسته تقسیم میکند که عبارتند از: رهبران سیاسی، رهبران اقتصادی، روحانیون، برجستگان علمی، رهبران وسایل ارتباط جمعی، برجستگان ارتش، برجستگان دستگاه قضایی در مجموع چهار الیت عمده تمیزداده شدهاند: 1- الیت سیاسی 2- الیت اقتصادی 3- الیت نظامی 4- الیت فکری.
در جهان امروز با توجه به اهمیت و قدرت رسانهها و ارتباطات، شاهد ظهور مفهوم «سلیبریتی»ها هستیم. این افراد را به اعتبار جایگاهی که بهواسطه فعالیت ورزشی یا هنری دارند بخشی از خوراک رسانهها پرداختن به فعالیت این افراد در زندگی عادی، حرفهای و حضور در فضای مجازی فراهم میکند. در مقابل بهواسطه پرداختن رسانهها در بین افکار عمومی جایگاه کسب میکنند، همچنین شیوه زیست(Life Style) این افراد اعم از ازدواج، طلاق و... توسط رسانهها پوشش داده میشود.
سلبریتیها را باید در ذیل فرهنگ پاپ، یا عامهپسند طبقهبندی کرد. در عرصه نشر کتاب در جوامع غربی ما با دوگونه ادبی مواجه هستیم؛ ادبیات فاخر با چهرههای شاخصی همانند همینگوی، تولستوی، امیل زولا و... در مقابل ادبیات پرفروش یا پرمخاطب(Best Seller) این نوع ادبیات فاقد جنبهها و ارزشهای ادبی است و صرفا بهدلیل استقبال مخاطب عام مورد توجه رسانهها قرار میگیرد. همین امر در عرصه سیاسی هم صادق است. جوامع غربی فعالیت سیاسی در قالب احزاب نهادینه شده است و ورود به عرصه سیاست از مسیر احزاب صورت میگیرد. در زمان معاصر «رونالد ریگان» و «آرنولد شوارتزنگر» که از عرصه بازیگری سینما به دنیای سیاست ورود کردند، از طریق حزب جمهوریخواه آمریکا بود. «ولادیمیر زلنسکی» که در ابتدا بازیگر و تهیهکننده بود، برای رسیدن به این مقام ریاستجمهوری اوکراین اقدام به تاسیس حزب کرد. عملکرد سلبریتیها در جوامع در حال گذار مانند ایران، در عرصه سیاسی تابعی از مناسبات دنیای سیاست و ساختار سیاسی است. ازیکسو شاهد این هستیم که گروههای مرجع سنتی مانند روحانیون و... تضعیف میشوند در عین حال گروههای مرجع جدیدی مانند سلبریتیها به لطف رسانهها و
فضای مجازی، ظهور و بروز پیدا میکنند درحالیکه به لحاظ بینش فکری و سیاسی فاقد جایگاه مرجعیت هستند. اگر نظام سیاسی قاعدهمند باشد عملکرد سلبریتیها هم در حوزه مشخص خود باقی میماند اما اگر نظام سیاسی دچار بحران باشد، عملکرد سلبریتیها هم دچار گژ کارکردی میشود. هرگاه گروههای دانشجویی، نیروهای نظامی یا مجموعههای دینی و روحانیون در وضعیت كنش سیاسی مبتنی بر نشانههایی از سیاستزدگی قرار گیرند، در چنین شرایطی طبیعی به نظر میرسد كه سلبریتیها نیز چنین نقشی را ایفا کنند. نقشیابی سلبریتی یا سایر گروههای سیاستزده، هیچگاه منجر به ثبات و تعادل اجتماعی نمیشود. مدرنیته موضوع تقسیم كار و اخلاق حرفهای را براساس خروجیهای سیستم اجتماعی و اقتصادی تبیین میكند. هرگاه كارگزاران تقسیم اجتماعی كار، نقش حرفهای خود را از دست بدهند و به این ترتیب وارد عرصههایی همانند بسیج نیروهای اجتماعی شوند، چنین فرآیندی هیچگاه نتیجه مطلوب و موثری نخواهد داشت. نقشیابی گروههای سلبریتی در فضای سیاسی1401، ریشه در روندهای تاریخی گذشته دارد.