| کد مطلب: ۱۸۷۹

فقط حجاب نیست، زیست زنانه تغییر کرده است

فقط حجاب نیست، زیست زنانه تغییر کرده است

تحولاتی درباره حضور اجتماعی زنان که پس از درگذشت مهسا امینی بیشتر رخ نمود

تحولاتی درباره حضور اجتماعی زنان که پس از درگذشت مهسا امینی بیشتر رخ نمود

چهل روز از فوت مهسا امینی می‌گذرد. اتفاقاتی که در این مدت در کشور افتاده است نیازمند بررسی موشکافانه است. بعد از این اتفاق دردناک مباحث زیادی در مورد حجاب و نحوه برخورد حکومت با این مسئله در فضای مجازی، رسانه‌های رسمی، روزنامه‌ها و... مطرح شده است. اتفاقاتی که در این یک ماه افتاده پیامد ناگزیر تغییرات نادیده گرفته‌شده در حوزه «زیست زنانه»1 در ایران است. در اینجا می‌خواهم از مشاهدات شخصی خودم برای توضیح تغییرات زیست زنانه در جامعه ایران استفاده کنم. حدود 11سال است که در شهر قم زندگی می‌کنم، در ابتدای مهاجرتم به شهر قم تعداد زنانی که مانتو پوشیده بودند یا حجاب متفاوتی داشتند انگشت‌شمار بود؛ اما اکنون با پیاده‌روی کوتاهی در معابر اصلی شهر، زنان زیادی را در مقایسه با قبل می‌بینید که مانتو پوشیده‌اند، آرایش غلیظ دارند و... این مسئله در میان نوجوانان و جوانان رایج‌تر است، آنها کنار مادران چادری خود با شال و مانتو جلوباز راه می‌روند. هر چند وقت یک‌بار و به‌خصوص در فصل گرما خطیبان و سخنرانان تغییرات در حوزه پوشش در این شهر مقدس را به توطئه دشمنان نسبت می‌دهند.2

دخترم دانش‌آموز کلاس چهارم است و هفته پیش که برای جلسه مادران به مدرسه رفته بودم، از میان 17مادر فقط یک نفر چادر به سر داشت؛ درحالیکه سال گذشته هفت تن از همین مادران از چادر استفاده می‌کردند. البته که هنوز خیلی از زنان قمی از چادر استفاده می‌کنند. اما این تغییرات سرعت شتابنده‌ای دارد و تغییرات زیست زنانه در میان همین افراد مذهبی هم قابل تأمل است.

از شهر قم مثال‌هایی زدم تا توضیح دهم جامعه ایران حتی در شهر مذهبی قم تغییر محسوسی کرده است. روند تغییرات در جامعه زنان ایران مربوط به امروز و دیروز نیست و بعد از فوت مهسا امینی ایجاد نشده است. این اتفاق فقط روند تغییرات را تسریع کرد و نگاه‌ها و اذهان را متوجه اهمیت این مسئله کرده است. این تغییرات فقط در مورد حجاب و پوشش نیست و به نظر من تغییرات حجاب سطح‌رویی و آشکارشده این موضوع است، تغییر در پوشش، نشانه‌ای از تغییری عمیق‌تر در نگرش زنان به زندگی است. تعریف رسمی از هویت زن که فقط باید نقش مادری و همسری را در جامعه ایفا کند و همواره باید پیرو مردان در زندگی خصوصی و در عرصه اجتماعی باشد دیگر برای اکثریت اعضای جامعه قابل پذیرش نیست.

برای یافتن عواملی که باعث تغییر نگرش زنان در حال حاضر شده‌اند باید اتفاقات سال‌های قبل را بکاویم. سهم دختران در میان داوطلبان کنکور سراسری در ۲۰سال گذشته همواره از پسران بیشتر بوده است. فقط در چهار سال اخیر سهم داوطلبان دختر در کنکور سراسری از ۵۸درصد به ۶۱درصد رسیده است.3 همچنین در‌حالی‌که در سال 1390 زنان شرکت‌کننده در آزمون دکتری در ایران 16درصد از جمعیت کل شرکت‌کنندگان در آزمون بوده‌اند در سال 1401 این آمار به 45درصد رسیده است. تا اینجا زنان در تحصیلات عالی و ورود به دانشگاه از مردان پیشی گرفته‌اند، در چنین شرایطی انتظار این است که زنان بعد از اتمام تحصیلات جایگاه بهتری در بازار کار داشته باشند. درحالی‌که همواره نرخ بیکاری زنان نسبت به مردان به‌طور قابل‌‌ ملاحظه‌‌ای بیشتر است. براساس آمارهای مرکز آمار در بهار 1401 نرخ بیکاری مردان 8/7درصد و نرخ بیکاری زنان 1/16درصد است. همچنین نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان مرد 7/9درصد و فارغ‌التحصیلان زن 8/22درصد است. قوانین کار نوشته شده در مورد زنان حافظ منافع آنها نیست و حتی در مواردی به ضرر آنها است، مانند مرخصی زایمان که به جای اینکه قانون حمایت از زنان باشد، کارفرما را مجبور می‌کند از نیروی کار زن کمتر استفاده کند. آمار روشنی در مورد زنانی که بعد از زایمان کار خود را از دست داده‌اند، در دسترس نیست. آمارهای مرکز آمار ایران نشان می‌دهد 830هزار زن در دوره کرونا بیکار شده‌اند. بسیاری از زنانی که تحصیلات عالی دارند اما شغل متناسب با این تحصیلات ندارند، مجبورند به مشاغل خدماتی و کم‌اهمیت‌تر تن بدهند، قطعا آنها از این وضعیت راضی نیستند.

با وجود موانع متعدد همین میزان مشارکت کم در نیروی کار هم اثرات خود را در استقلال زنان دارد. کسب درآمد برای زنان این امکان را فراهم می‌آورد که برای بخش‌های دیگر زندگی خود، خودشان تصمیم بگیرند. آمار روبه‌رشد زنان ورزشکار، رشد باشگاه‌های زنانه در شهرهای کوچک و بزرگ، سیر صعودی حیرت‌انگیز جراحی‌های زیبایی، رشد آرایشگاه‌های زنانه، افزایش آمار طلاق، کاهش نرخ فرزندآوری و... همگی موید تغییر سبک زندگی زنانه در ایران است. قوانین و سیاست‌های رسمی در مورد زنان با چنین تغییراتی همنوا نیست و شکاف فزاینده‌ای را بین جریان زندگی و صورت‌های رسمی (همچون قوانین‌، سیاست‌های رسمی فرهنگی و...) ایجاد کرده است. مسائل زیادی هستند که در این حوزه حل نشده‌اند. مسائلی همچون دیه زنان، حق حضانت فرزند، اجازه خروج از کشور و...

حضور اجتماعی زنان به یک ارزش تبدیل شده است؛ به‌نحوی که حتی در سال گذشته و در انتخابات ریاست‌جمهوری، دختر آقای رئیسی به عنوان نامزد جریان محافظه‌کار سنتی در قاب تلویزیون حاضر شد و برای پدر خود تبلیغ کرد؛ اتفاقی که تاکنون در صداوسیما نیفتاده بود.

تحولات جهانی در زمینه برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان و به‌رسمیت شناختن آنان در جامعه را نباید نادیده گرفت. نوجوان امروز فقط محصول جامعه‌پذیر شده نهادهای آموزشی و فرهنگی جامعه و حتی خانواده خود نیست، بلکه همزمان و چه‌بسا در پاره‌ای از موارد بیشتر تحت تاثیر فرهنگی جهانی از خلال محصولات فرهنگی یا فضای مجازی است. بسیاری از نوجوانان در مقایسه با والدین خودشان بیشتر از فضای مجازی استفاده می‌کنند و با تغییرات جهانی آشنا هستند و آنها را مطلوب خود می‌دانند. نوجوانان قمی‌ای که با آنها سروکار دارم فیلم‌ها و سریال‌های نتفلیکس را دنبال می‌کنند و بسیاری از ارزش‌ها، نگرش‌ها و هنجارهای رفتاری را از این فیلم‌ها و سریال‌ها می‌آموزند. برای آنها قابل درک نیست که درحالی‌که یک زن در خارج از ایران به بالاترین مدارج علمی یا سیاسی می‌رسد چرا باید از ورود به ورزشگاه منع شود. هر چند عوامل متعددی منجر به پدیده گسست نسلی در ایران شده‌اند؛ اما می‌توان گفت تغییرات جهانی و استفاده مداوم نوجوانان در ایران از فضای مجازی باعث تسریع گسست نسلی بین نوجوانان و نسل قبل شده است. تغییراتی از این نوع که به برخی از آنها اشاره شد، نشان می‌دهد که سیاست‌های رسمی در مواجهه با این نسل کارآیی خود را از دست داده است و تداوم آنها نتیجه‌ای جز ایجاد تنش و تضاد بین این نسل با فضای رسمی ندارد و هرازگاهی باید منتظر باشیم این تضاد به نحوی علنی و جمعی ابراز شود.

زنان با بهره‌گیری از فضای مجازی سبک جدید زندگی زنانه را در جامعه تکثیر می‌کنند، سبک‌های زندگی‌ای که تاکنون با مقاومت سیستم مواجه شده است؛ اما امروزه با تکثیر در اشکال مختلف به قدری مقبولیت یافته‌اند که دیگر نمی‌توان آنها را نادیده گرفت.

همه این تغییرات در میزان تحصیلات زنان، میزان مشارکت اجتماعی زنان، گسست نسلی نوجوانان، مطالبه عمومی و فراگیر در مورد حجاب و... حاکی از این است که مناسبات اجتماعی موجود در جامعه ایران به‌‌رغم مخالفت‌ها از سوی ساختار رسمی قدرت و حتی بخشی از بدنه مذهبی جامعه دیر یا زود دستخوش تغییر خواهد شد. اگر در عرصه سیاست‌های رسمی، در هم‌چنان بر همان پاشنه بچرخد، احتمالاً این تضادها از شکلی اجتماعی به شکلی سیاسی تحول پیدا خواهند کرد و هر نوع تغییر به معنای عقب‌نشینی تعبیر خواهد شد. درحالی‌که اگر اکنون این سیاست‌های رسمی تغییر کنند، نشانه‌ای از انعطاف و اعتمادبه‌نفس دستگاه‌های رسمی معنا می‌شود.

پی‌نوشت:

1- منظور از زیست زنانه هر آن چیزی در جهان است که به‌نوعی در ساخت زندگی زنان در جامعه تاثیرگذار باشد. زیست زنانه می‌تواند شامل حوزه فردی و اجتماعی زندگی شود. هابرماس زیست جهان را قلمرو فرهنگ، شخصیت، معنا و سمبل‌ها تعریف می‌کند که جملگی زیربنا و اساس ارتباط و مفاهمه را تشکیل می‌دهند. تعبیر «زیست زنانه» تعبیری برگرفته از این مفهوم است.

2- https://aftabnews.ir/fa/news/660460

3- https://d-mag.ir/p4130/

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی