| کد مطلب: ۳۵۶۱

اعتیاد به زور 

وزیر علوم می‌گوید مطمئن است که مردم قطع اینترنت را می‌پذیرند

وزیر علوم می‌گوید مطمئن است که مردم قطع اینترنت را می‌پذیرند

شکلی از اعتیاد هم وجود دارد؛ به زور. گاهی در شکل و شمایل حق وکیل‌باشی‌گری بروز پیدا می‌کند و گاهی در خیابان‌بندی و راهزنی. نقلی هست از دوره حکومت سربداران و پهلوان حیدرنامی که زمانی سردار سپاه بود و زمانی شاه‌کُش و بعد شاه مقتول توسط پهلوانی دیگر که باور داشت گاه‌به‌گاهی باید به مردم زور گفت تا حاکم و محکوم از یادشان نرود. البته که این فقط یکی از دلایل زورگویی است، وگرنه گاهی راحت‌طلبی حاکم و قدار هم موثر است. در این‌باره می‌شود به قصه رستم و گوش آن شبان بی‌نوا اشاره کرد، در گذر کردن رستم از خان سوم یا چهارم. رستم آنجا زور را به‌مثابه باز کردن گره‌ای به کار می‌بندد که مانع خوابش است، وگرنه که شبان بی‌نوا چندان مزاحمتی نداشت. موارد در ایران کم نیست، از ظل‌السطان قاجاری تا رضاشاه پهلوی، اعتیاد به زور همیشه یکی از راهکارهای مورد علاقه حاکمان بوده است. اساسا مشروطه‌خواهی واکنشی به این اعتیاد روزافزون بوده است. شعار «ما عدالتخانه می‌خواهیم» قرار بود پادزهری به همین اعتیاد حکومت‌داری در پهنه سرزمین باشد که شاید بیشتر و بهتر از هر کسی سردار اسعد بختیاری از سران مشروطه و فاتح تهران آن را توضیح داده است. ناصرالدین‌شاه فقط به سبب حل مشکلی که فکر می‌کرد پیش می‌آید دستور قتل پدر او و خان محبوب بختیاری‌ها را صادر کرده و سردار نوجوان و برادرانش را به زندان انداخته بود. سردار بعد از فتح تهران از ظلمی که به‌چشم دیده بود و قانونی که نجات‌دهنده است سخن گفته و مهمترین دلیل پیوستن‌اش به مشروطه را همین افسارزدن به استفاده از زور و قدرت ذکر کرده است.
البته نه مشروطه به خواسته‌اش رسید و نه سردار اسعدها موفق به برقراری حکومت قانون در این مملکت که اعتیاد به‌زور تا سال‌های سال پس از او به دوران ما هم رسیده است. زور به مثابه گره‌گشا، زور به‌عنوان داروی معجزه‌گر رفع مشکلات، زور به‌جای عقل و راهکار و منطق، زور جایگزین برنامه‌ریزی، زور به شکل دندان برای پاره کردن گره‌ها و چه و چه و چه. مثال‌های تاریخی را کنار بگذاریم، نمونه حی و حاضرش پیش چشم ماست؛ حل مشکل تقلب در کنکور با قطع اینترنت؛ ساده‌ترین و سهل‌الوصول‌ترین راهکاری که به ذهن صدر تا ذیل دولت محترم رسیده است، نمونه امروزی است از کاربرد رسمی زور برای پنهان کردن ناکارآمدی، فقدان برنامه‌ریزی و نبود قانون. در این فقره آش چنان شور شده که ناخودآگاه وزیر علوم هم حساس شده تا وادار به توضیح و تفسیر این فکرِ بکر شود. محمدعلی زلفی‌گل، مهربانانه از طرف ما (مردمی که احتمالا بدون اطلاع نظرمان را اعلام کرده‌ایم) ابراز اطمینان کرده است که «قطع اینترنت را می‌پذیریم، چون سرنوشت فرزندان‌مان در گرو کنکور است». دم خروس اما آنجا بیرون زده که ادامه داده است «مردم با سعه‌صدر در زمان برگزاری آزمون سراسری با ما همکاری لازم را خواهند داشت.»
حتی اگر آن اطمینان از نظر مردم را به حساب لغزش زبانی بگذاریم، جمله دوم بی‌بروبرگرد، زورگویی خالص است. جمله را دوباره بخوانید: «مردم با سعه‌صدر در زمان برگزاری آزمون سراسری با ما همکاری لازم را خواهند داشت». این جمله یعنی مردم چاره دیگری ندارند، همین است که هست، چون «ما می‌خواهیم با نظارت بیشتر یک محیط امن برای برگزاری کنکور فراهم کنیم» پس تصمیم گرفته‌ایم اینترنت را قطع کنیم و قطع می‌کنیم. چیزی که در اولویت است، امنیت کنکور است.
این صریح‌ترین بیان معادله زورگویی در ایران امروز است. قدرت لخت که نه از لوله تفنگ بلکه از زبان آکادمی و با اطمینان از برتری تام‌و‌تمام خارج می‌شود.
شاید اگر این منطق از زبان یک نظامی، در موردی نظامی-امنیتی و در نهادی مسئول انتظام و امنیت خارج می‌شد، چنانچه بارها‌و‌بارها گفته و شنیده شده است، ممکن بود آن را به‌حساب اخلاقیات نظامیان گذاشت اما متاسفانه اینطور نیست. این منطق از زبان وزیر علوم و به‌مناسبت برگزاری کنکور در کشور بیان شده است، شخص، موضوع و نهادی که منطقا باید آخرین به‌کارگیران زور جهت تحقق اهداف و اولین متولیان توجه به برنامه‌ریزی علمی و منطقی باشد؛ که در کمال حسرت و صدالبته حیرت نشانه‌ای جز تسری اعتیاد به زور در لایه‌های عمیق ساختار مدیریتی امور کشور نیست.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی