گاهی به آسمان نگاه کن
درباره ویدئو آرت «بیشتر از نود درجه» رئوفه رستمی در گالری ریشه ۲۹

درباره ویدئو آرت «بیشتر از نود درجه» رئوفه رستمی در گالری ریشه 29
دیروز به افتتاحیه نمایشگاهی در گالری ریشه 29 رفتم. گالری وسط باغ دلربایی در شمال تهران که کاربری کافه پیدا کرده جاخوش کرده بود. اسم نمایشگاه «بیشتر از نود درجه» بود و در ورودی باکسی که ویدئو نمایش داده میشد آرتیست به عنوان استیتمنت نوشته بود: «این آینهها عمود نیستند، به بالا نگاه کنید.» ویدیو آرت در واقع عکسی از یک برج در حال ساخت بود که از بین شاخههای درخت و باغی تصویربرداری شده بود و روی آینههایی که قائم نبودند پروجکت میشد. در اتاق تاریکی که تصویر ساختمان دیده میشد، صدای پرندهها در پسزمینه تصویر به گوش میرسید و از اتفاق تنها نقطه اتصالم به حضور در اتاق این صدا بود. تصویر ثابت بود و به غیر از یکیدو بار که نور عوض میشد تنها برگهای داخل تصویر بودند که در باد میرقصیدند. کمی گذشت و سرگردان از اتاق بیرون آمدم. توصیه آرتیست را جدی گرفتم و بالا را نگاه کردم، بالای سرم ساختمان داخل عکس را دیدم که سایهاش بدجور روی باغ افتاده بود. کمکم سوالهای ذهنم جواب پیدا میکرد. چرخی زدم و حصر پرندگان و باغها را در برجهای سر به فلک کشیده به چشم دیدم. حالا نالههای پرندههای ویدئو برایم معنای دیگری پیدا کرد. شهر و ساختمان و خودم را در موقعیت تازهای میدیدم. سر و چشم و نگاهم دو دو میزد و گوشم صدای پارس سگی را میشنید. به این فکر میکردم آن عکسی که صدای پارس سگ دارد را از کدام زاویه این شهر باید ببینم و چرا مردم این شهر گاهی به آسمان نگاه نمیکنند.