| کد مطلب: ۶۱۷

فراتر از حاشیه‌‏نشینی

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

اتفاقات آبان ۹۸ موجب شد که توجه به شهرهای جلگه تهران بیش از پیش ضرورت یابد. وضعیت و شیوه زیست شهرهای اطراف تهران متفاوت با شهرهای کوچک و متوسط است. نزدیکی به تهران و روابط متقابل به ویژه در زمینه اشتغال که با تهران دارد، این شهرها را به پدیده ای متفاوت تبدیل کرده است. مشکلات این شهرها بسیار زیاد است و در گزارش روزنامه به یکی از آنها که فقر و مهاجرت است، پرداخته شده. اما در اینجا به چند جنبه دیگر اشاره می شود که تفصیل آن گزارشی مستقل می طلبد. اول این که این شهرها بخشی از مجموعه شهری بزرگ هستند که تهران در مرکز آنها قرار دارد. همانطور که امروز نمی توان کرج را جدا از تهران در نظر گرفت، به همین شکل شهرهای اطراف تهران نیز چنین اند. درحالی که مدیریت شهری تهران فقط محدود به مناطق 22گانه است و این کانون های زیستی را مستقل از تهران در نظر می گیرند. جنبه دوم این شهرها، سازوکار شکل گیری و رشد این شهرهاست. رشد این شهرها تابع مهاجرت است و سهم مهاجرت در رشد این شهرها بسیار زیاد و در نتیجه مهم است.

بخشی از جمعیت تهران تحت تاثیر افزایش هزینه‌های زندگی به این نقاط مهاجرت می‌کنند. بخشی هم مهاجران از نقاط دیگر کشورند. به این مجموعه باید مهاجران غیرایرانی را هم اضافه کرد. در نتیجه، جمعیت کثیر مهاجران در حالی که از پیوندهای گذشته خود بریده شده‌اند به این نقاط می‌آیند. در بعضی از این شهرها، محلات حالت گتوهای شهری را دارد و مهاجران حلقه‌های بسته‌ای از روابط اجتماعی را شکل داده‌اند. هر یک از این شهرها در ظاهر یک مجموعه به‌هم‌پیوسته‌اند ولی در باطن، مجموعه‌ای از روابط گروهی بسته است که انسجام و همبستگی عمومی در این شهرها را کاهش می‌دهد. مهاجرانی که اغلب به این شهرها می‌آیند، آن را سکویی برای رشد خود می‌دانند. مهاجران تهرانی که مجبور به نقل مکان به این نقاط شده‌اند، این وضعیت را موقتی می‌دانند و در انتظارند تا روزی وضعیت‌شان اجازه دهد تا به سطح پیشین زندگی خود برگردند. به زبانی دیگر، مهاجران خود را ساکنان موقتی می‌بینند و تعلق‌شان به محله زندگی خود در سطحی پایین است. علاوه بر آن، باید به این نکته اشاره کرد که در این شهرها مشاغل موقتی، ناپایدار و کم‌درآمد است. ترکیب این دو به نوعی زندگی انجامیده است که می‌توان آن را زندگی موقتی دانست. علاوه بر همه این‌ها باید به جمعیت NEET (جمعیت ۱۵ تا ۲۴ سال که نه تحصیل می‌کنند و نه شاغل هستند و نه آموزش حرفه‌ای می‌بینند که جمعیت جوان سرگردانی هستند) اشاره کرد که در این مناطق سهم زیادی دارند. این جمعیت در این نقاط ویژگی‌هایی دارد که باید در گزارشی مستقل به آن اشاره کرد، ولی بریده شدن این گروه از جمعیت از حیات جمعی گسترده و روابط درون‌گروهی و در یک کلام رشد پدیده‌ای که جامعه‌شناسان به آن فرهنگ فقر می‌گویند، باعث می‌شود این جمعیت تعلق کمتری به جامعه داشته باشند. بیگانگی با جامعه، طرد اجتماعی و احساس تعلق اندک و تمایل خشونت آنها را مستعد گرایش‌ها و رفتارهای افراطی می‌کند. فقر از یک سو، کنترل خانواده و نقش‌های جامعه‌پذیری آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد و تضعیف می‌کند زیرا اعضای خانواده به ویژه والدین بیشتر وقت خود را در فعالیت اقتصادی و تامین درآمد می‌گذرانند. از سوی دیگر، پیوند با نهاد مدرسه از هم گسیخته می‌شود، چرا که امکان رشد و ارتقاء از طریق مدارس عمومی روز به روز محدودتر می‌شود و از سویی دیگر، افراد باید به تامین درآمد کمک کنند. همه این‌ها نشانه‌های نگران‌کننده‌ای از گسیختگی اجتماعی را به دست می‌دهد. در عین حال، در این نقاط، بخشی از گروه‌های میانی مثل کارمندان اداری حضور دارند که تا اندازه‌ای وضعیت متفاوتی دارند. هر چند فرایندهای کلی اقتصادی و اجتماعی بر وضعیت آنها موثر است، ولی این گروه‌ها به دنبال ارتقاء اجتماعی به ویژه برای فرزندان خود هستند. ممکن است تفاوت این گروه‌ها با گروه‌هایی که پیش از این گفتیم، در حدی باشد که آنها هم زندگی در این نقاط را موقتی بدانند و در نتیجه، سطح مشارکت‌شان برای بهبود وضعیت شهر کاهش پیدا کند. خصوصیات این مناطق متعدد است و همه آنها در این ویژگی‌ها اشتراک ندارند ولی می‌توان گفت در یک چیز مشترکند: این نقاط مجموعه به‌هم‌پیوسته و پیچیده‌ای از مشکلات است و به خاطر پیوندی که با شهر تهران دارند، در خود این نقاط محدود نمی‌ماند. سیاست‌های شهری به صورت جزیره‌ای نمی‌تواند پاسخگوی این مشکلات باشد. دولت به تنهایی و بدون نهادهای اجتماعی مردمی قادر نخواهد بود این مشکلات را کاهش دهد. هر چند ابعاد مشکل بسیار زیاد است، ولی اگر تغییر رویکرد در سیاست‌های اجتماعی - به معنای وسیع آن- اتفاق افتد، می‌توان امید داشت به تدریج این مشکلات کاهش یابد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی