| کد مطلب: ۱۳۱

استراتژی نابودسازی

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

خواندن متنی که رئیس سازمان صوت و تصویر فراگیر (موسوم به «ساترا») برای مقابله با پلتفرم‌های نمایش خانگی منتشر کرده، حقیقتا بهت‌برانگیز است. متنی که گویا، نویسنده آن، خود را با دشمنی غدار مواجه می‌بیند که سوار بر امواج اینترنت و در قالب فیلم‌ها، سریال‌ها و انیمیشن‌های دارای مجوز رسمی می‌خواهد وارد خانه تک‌تک ایرانیان شود و ذهن و ضمیر آنان را به انحراف و فساد و سیاه‌نمایی بیالاید. مسئله زمانی قابل‌توجه‌تر می‌شود که جایگاه و پایگاه قانونی این سازمان و درنتیجه، نویسنده نامه هم روشن نیست و مشخص نیست از کجا و با کدام پشتوانه متولی ممیزی، سانسور و صدور مجوز تولیدات تصویری در فضای مجازی شده است و حال، کار را به جایی رسانده که تعطیل و فیلتر و حذف پلتفرم‌های پرمخاطب را خواستار می‌شود. از همه اینها جالب‌توجه‌تر اینکه، مخاطب این نامه، رئیس سازمان صداوسیماست که ظاهرا از نظر نویسنده نامه، بر جایگاه الوهیت تکیه زده است و چنان مبسوط‌الید است که می‌تواند به همه قوای سه‌گانه و دستگاه‌های دولتی و حکومتی و حتی شرکت‌ها و موسسات اقتصادی فرمان دهد و آنان را علیه چند پلتفرم اینترنتی بشوراند. نویسنده نامه البته چندان بی‌راه هم نرفته است چراکه اگر اندکی میان اختیارات و مسئولیت نهادهای حکومتی تناسبی برقرار بود، سازمان صداوسیما خود در جایگاه متهمان قرار داشت؛ سازمانی که با وجود سال‌ها در اختیار داشتن انحصار در حوزه رادیو و تلویزیون ایران و بهره بردن از بودجه سرشار و درآمد چندهزار میلیاردی ناشی از آگهی‌ها، بازی اطلاع‌رسانی و سرگرمی‌سازی را به رقبایی در حد شبکه‌های ماهواره‌ای، پلتفرم‌های اینترنتی و حتی کانال‌های تلگرامی باخته است. نکته دیگر اینکه سازمان ساترا که وابسته به صداوسیماست، امروز درحالی چنین بی‌محابا به پلتفرم‌های تولید محتوا در داخل کشور می‌تازد و در جهت نابود کردن آن خیز برداشته است که چندسال پیش، همین سازمان صداوسیما با توجیه «بومی‌سازی» و ایجاد زیرساخت‌های داخلی، در راستای مقابله با پیام‌رسان‌هایی چون تلگرام برآمد و با دریافت بودجه‌های بالا، پیام‌رسان‌هایی داخلی چون سروش را راه انداخت و در کنار آن، نرم‌افزارهای معروف به «ستاره‌مربع» را شکل داد که از همان زمان، گردش مالی و خروجی نهایی آنها نامشخص و مبهم می‌نمود. این رفتار متناقض، البته واجد اشتراکی مبنایی است. اشتراک در انحصارگرایی، اشتراک در تمامت‌خواهی و اشتراک در حذف هر نیرو یا ابزاری که تصور می‌شود از ظرفیت یا توانی برای برهم‌زدن این ساختار انحصاری برخوردار است. از این منظر، وقتی پای نرم‌افزار یا اپلیکیشن یا پیام‌رسان خارجی در میان است، طرح‌ها و پروژه‌های مختلف و پرهزینه‌ای تحت‌عنوان «بومی‌سازی» تعریف می‌شود و وقتی پای پلتفرم‌ها یا تولیدکنندگان محتوای داخلی در میان است که از سهم ‌بازار سریال‌ها و برنامه‌های صداوسیما می‌کاهند، باز تیغ تیز سانسور و ممیزی و درنهایت، تعطیل و توقیف به میان می‌آید. خلاصه آنکه مسئله، داخلی یا خارجی بودن یا پرمحتوا و کم‌محتوا بودن نیست. مسئله از میدان به‌در کردن رقیب است؛ خواه پیام‌رسان خارجی باشد یا پلتفرم داخلی. فیلم و سریال‌های آمریکایی و اروپایی نت‌فلیکس باشد یا فیلم‌های سینمایی و سریال‌های نمایش خانگی. درهرحال، صداوسیما و زیرمجموعه‌های آن و حامیان فکری و سیاسی آن، راهی جز توقیف و فیلترینگ و محدودیت و ممیزی برای ابزارهای رسانه‌ای رقیب و بدیل نمی‌شناسند. پس از فیلترینگ پیام‌رسان‌هایی چون تلگرام که در اطلاع‌رسانی گوی رقابت را از صداوسیما ربودند، اینک نوبت پلتفرم‌های نمایش خانگی است که در حوزه سرگرمی و فیلم، چنین کرده‌اند. نهادهایی رسانه‌ای که با هزینه بسیار پایین‌تر، در زمانی کوتاه به سودآوری رسیده‌اند و با وجود آنکه برخلاف صداوسیما محصولات آنها نه رایگان که با حق‌اشتراک ماهانه نسبتا بالایی در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد، توانسته‌اند مورد توجه طیف گسترده‌ای از مخاطبان در طبقات مختلف اجتماعی قرار گیرند. البته، تک‌تک محصولات شبکه نمایش خانگی همچون هر محصول فرهنگی دیگر، باید سوژه نقد و بررسی تیزبینانه منتقدان قرار گیرد اما این نقد، هیچ نسبتی با بولدوزری ندارد که صداوسیما و ساترا راه انداخته‌اند و گویی می‌خواهند همزمان با صیانت اینترنت و محدودسازی زیرساخت‌های جهانی، بستر تولید محتوای داخلی را هم از میان ببرند. استراتژی صداوسیما و حامیان آن، در یک کلام «نابودسازی» است؛ بی‌آنکه خود بتواند یا حتی بخواهد به‌جای جنگلی که نابود می‌کند و ریشه‌هایی که می‌سوزاند، نهالی بکارد...

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی