| کد مطلب: ۵۶۸

نگران جان فرزندانم هستم

نگران جان فرزندانم هستم

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

حامد کرزی از حکومت وحشت در افغانستان می‌گوید:

نگران جان فرزندانم هستم

حامد کرزی اجازه ندارد کشورش را ترک کند. تیمی رسانه‌‌ای از مجله اشپیگل به کابل سفر کردند و به دفتر شخصی‌‌اش رفتند تا با رئیس‌جمهور پیشین افغانستان در مورد بازگشت وحشت به افغانستان، ممنوعیت تحصیل برای زنان و بیم‌‌های کرزی نسبت به آینده فرزندان خودش مصاحبه کنند. حامد کرزی 64 ساله برای این مصاحبه، روزنامه‌‌نگار اشپیگل را به دفتر شخصی‌‌اش در حیاط خلوت خانه‌‌اش در مرکز کابل، پایتخت افغانستان دعوت کرد. این سیاستمدار از زمان پایان دوره ریاست‌‌جمهوری‌‌اش در سال 2014 تاکنون با همسر و چهار فرزندش در اینجا زندگی می‌‌کند. کرزی هنوز هم یکی از تاثیرگذارترین چهره‌‌ها در افغانستان است. اما سال‌‌های فعالیت سیاسی این سیاستمدار پشتون، بحث‌‌برانگیز است. او بارها از سیاست ایالات متحده آمریکا در افغانستان انتقاد کرده است. در عین حال، واشنگتن او را به مدارا و حتی تشویق فساد در افغانستان متهم کرده است. کرزی که یکی از سرسخت‌‌ترین طرفداران آلمان است، استقبال گرمی از من کرد. ماه‌‌های گذشته برای او بسیار دشوار بوده است. در همین یک سالی که از آخرین دیدار ما می‌‌گذرد، ریشش مانند برف سفید شده است. پس از آنکه طالبان در آگوست 2021 کابل را تصرف کردند، کرزی را در حصر خانگی قرار دادند.

‌آقای کرزی، مدتی پیش، ایالات متحده آمریکا، ایمن‌الظواهری، رهبر سازمان تروریستی القاعده را در وسط کابل کشت. آیا بار دیگر تروریسم بین‌‌المللی، پناهگاه امنی در افغانستان یافته است؟

سال‌‌هاست که افغانستان، خود قربانی تروریسم است. ما آسیب‌‌های شدیدی از تروریست‌‌های خارجی دیده‌‌ایم و به‌‌شدت مخالف حضور تروریست‌‌های بین‌‌المللی هستیم. مردم افغانستان از دست عناصر تروریستی خارجی و جنگ در مقابل با آنها، رنج‌‌های زیادی را متحمل شده‌‌اند.

‌آنها می‌‌گویند که شما اجازه خروج از کشور را ندارید و تحت حصر خانگی قرار دارید. آیا شما گروگان طالبان هستید؟

من از چندین مکان در پایتخت بازدید کرده‌‌ام اما اجازه خروج ندارم. در ماه اکتبر می‌‌خواستم به کنفرانسی در سوچی روسیه بروم. رهبری جدید در کابل چنین اجازه‌‌ای نداد. پس از آن می‌‌خواستم به همراه رئیس‌جمهور آلمان، فرانک والتر اشتاین در مراسمی در بنیاد کوربر در برلین شرکت کنم که آن هم تایید نشد. همین اخیرا هم قصد داشتم در مراسم ترحیم شیخ خلیفه، رئیس‌جمهور فقید امارات متحده عربی شرکت کنم؛ آن هم رد شد.

‌از طالبان می‌‌ترسید؟ نگران جان خود هستید؟

نه، نمی‌‌ترسم. اگر می‌‌ترسیدم که یک سال پیش افغانستان را ترک می‌‌کردم. خیلی بیشتر از آنکه نگران خودم باشم، نگران این کشور و فرزندانم هستم.

‌پارلمان و وزارت امور زنان بسته شده‌‌اند، نام شما از «فرودگاه بین‌‌المللی حامد کرزی» حذف شده است. آیا طالبان سابقه 20 سال جمهوری اسلامی افغانستان را پاک کرده است؟

تاریخ جمهوری پاک نشده است. این را می‌‌توان در تعداد افغانستانی‌‌های تحصیل‌‌کرده امروز دید. میلیون‌‌ها دختر و پسر تحصیل کرده‌‌اند، جامعه افغانستان، مدرن شده و آزادی رسانه‌‌ها را تجربه کرده است. بزرگ‌‌ترین دستاورد جمهوری، تحصیلات و حقوق بشر است. طالبان نمی‌‌تواند دیگر این‌‌ها را از مردم افغانستان بگیرند.

‌امروز پرچم «امارت اسلامی» بر فراز کاخ ریاست‌جمهوری برافراشته است. به‌‌نظرتان بیشتر افغانستانی‌‌ها احساس می‌‌کنند که امارت اسلامی، آنها را نمایندگی می‌‌کند؟

پرچم قدیمی ملی به مدت نزدیک به 20 سال در سراسر جهان برافراشته شد. پرچمی که نماد وطنِ افراد بی‌‌شمار آواره است. پرچم ملی، تاریخی است و بار دیگر در سال 2004 در لویه جرگه (مجمع افغان‌‌ها) تصویب شد و این پرچم همچنان در ذهن افغانستانی‌‌ها حضور دارد. ‌رهبری امارت اسلامی پیش‌‌تر در ماه ژوئن، گردهمایی مشابهی را با حضور نمایندگان برگزار کرد تا به خود مشروعیت بدهد. لویه جرگه، مجمعی از نمایندگان همه افغان‌‌ها است. در گردهمایی طالبان، اینطور نبود. ‌دختران بالای 12 سال دیگر اجازه ندارند به مدرسه بروند. آیا در هیچ‌‌جای قرآن چنین چیزی آمده که زنان نباید کتاب بخوانند؟

مردم افغانستان تحصیلات می‌‌خواهند، همینطور برای دخترانشان همین‌طور. من این را می‌‌دانم. با بسیاری از افغانستانی‌‌ها صحبت کرده‌‌ام. آنها تماما درک می‌‌کنند که آینده کشور به تحصیلات وابسته است. اما اینجا تحصیلات مورد هجوم قرار گرفته و پرسش این است: چرا به آن حمله می‌‌شود؟ چه کسی از این حمله سود می‌‌برد؟

‌شاید مردان سنتی افغانستان که نمی‌‌خواهند آسایش‌شان را رها کنند... پشت این نقشه، یک قدرت خارجی است؛ یعنی پاکستان.

‌باید این را توضیح دهید. درست است که پاکستان به طالبان کمک کرد تا از طریق آنها در افغانستان نفوذ کنند. اما چرا همسایه شما به دنبال محدود کردن تحصیل زنان باید باشد؟

ببینید، آقای سراج‌الدین حقانی... ‌وزیر امور داخله افراطی طالبان در کابل و رهبر شبکه شبه‌‌نظامی حقانی که گفته می‌‌شود رهبر القاعده در خانه او کشته شده است... مثلا او طرفدار به مدرسه رفتنِ دختران است. او به طور عمومی در مصاحبه‌‌ای با سی‌‌ان‌‌ان این را گفته و در این باره هم جدی است. رهبران دیگر طالبان هم که من با آنها حرف زدم، همین عقیده را دارند. این هیچ ربطی به اسلام ندارد.

‌پس به چه کسی ربط دارد؟

پایان مدرسه رفتنِ دختران، به معنای افغانستانی منزوی است که نمی‌‌تواند روی پای خود بایستد. بدون زنان تحصیل‌‌کرده، ما کشوری مُرده‌‌ایم. ‌اما این طالبان بود که ممنوعیت تحصیل را برای دختران اِعمال کرد! این مساله‌‌ای مذهبی نیست. یک تصمیم سیاسی است.

‌اگر این‌‌گونه است، پس چرا آقای حقانی قدرتمند نمی‌‌گذارد دختران به مدرسه بروند؟

در سال 2001، پس از آنکه طالبان از دست آمریکایی‌‌ها فرار کردند، پاکستان آنها را گرفت. پاکستان، به طالبان پناه داد، همان‌‌طور که سال‌‌ها پیش هم پاکستان، ما را به‌‌عنوان مجاهد علیه شوروی، پناه داد. این امر نفوذ اسلام‌‌آباد را در افغانستان به‌‌شدت افزایش داد. هدف پاکستان، یک افغانستانِ بی‌‌دفاعِ ضعیف و فقیر است که هیچ چالشی برای پاکستان ایجاد نمی‌‌کند.

‌با این حال، تسلط طالبان بر افغانستان، به جنگی 20ساله علیه آنها پایان داد. چه تعداد از این 39 میلیون افغانستانی، از این اتفاق خوشحال‌‌اند؟

بیشتر مردم افغانستان به‌‌دنبال امنیت و صلحی مانا هستند. اما شادمانی به چیزی فراتر از آن نیاز دارد، یعنی امکانِ داشتنِ درآمد مناسب، تحصیلات و آزادی. می‌‌توان در مردم دید آیا شادمان هستند یا نه. وضعیت اقتصادی، هولناک است. میلیون‌‌ها نفر از مردم دارند کشور را ترک می‌‌کنند.

‌پس باوجود این، جامعه بین‌‌الملل باید با طالبان همکاری کند؟

دولت طالبان باید برای اینکه در جامعه بین‌‌الملل به رسمیت شناخته شود، به‌‌شدت کار کند...

‌اما حالا دقیقا خلافِ آن در جریان نیست؟ سازمان ملل اخیرا از حملات طالبان علیه خبرنگاران و فعالان انتقاد کرده است. دستگیری‌‌های خودسرانه، شکنجه و قتل‌‌های هدفمندی وجود دارد.

چنین اتفاقاتی بارها رخ می‌‌دهد و اگر دختران هم اجازه نداشته باشند به مدرسه بروند، نمی‌‌توانند امیدوار باشند که جهان آنها را به‌‌رسمیت بشناسد. علاوه بر این، گروه‌‌های مختلفی در داخل با طالبان می‌‌جنگند. بنابراین آنها باید بر روی هر دو مساله کار کنند؛ یعنی هم به‌‌رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه جهانی و هم پذیرش داخلی. در غیر این‌‌صورت نه رنگ توسعه را می‌‌بینیم و نه رنگ صلح را.

‌ایالات متحده 7 میلیارد دلار از دارایی‌‌های افغانستان را که در آمریکا ذخیره بود، مسدود کرده است. جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا حالا می‌‌خواهد بخشی از این دارایی را به عنوان غرامت به قربانیان حملات 11 سپتامبر 2011 بدهد. برایتان قابل درک است؟

مطمئنا دلایل زیادی برای تحریم افغانستان وجود دارد. اما چرا آمریکا دارایی‌‌های ما را برای این موضوع می‌‌برد؟ اینها ذخایر ارزی ماست که از سال 2003 به عنوان وثیقه برای پول جدید خود، «افغانی» که در آن زمان تازه چاپ شده بود، پس‌‌انداز کرده‌‌ایم. این پول نه از آنِ طالبان است، نه دولت گذشته و نه آمریکا. این پولِ مردم افغانستان است. به‌‌نظرم این کار رقت‌‌انگیزی است که از یک قربانی پول بگیری و این پول را به قربانی دیگری بدهی. ما در درد کسانی که در حملات 11 سپتامبر جان باختند، شریکیم. اما مگر نه این است که افغانستانی‌‌ها بزرگ‌‌ترین قربانیان تروریسم بیش از هر کشور دیگری هستند؟ آقای بایدن باید این را هم درنظر بگیرد. (کرزی، چای سبز، سیاه، قهوه و موکای افغان سرو کرده بود که نشانه مهمان‌‌نوازی افغانستانی‌‌ها است. او بلند می‌‌شود و شخصا به مهمانش تعارف می‌‌کند: «این بیسکوییت‌‌ها را امتحان کنید.» و بعد با شوخی می‌‌گوید: «شما آلمانی‌‌ها خیلی کار می‌‌کنید.»)

‌طالبان وعده عفو عمومی داده است، با این حال اعضای سابق ارتش و دولت هنوز تحت تعقیب هستند. مردم را می‌‌برند و جسدشان را برمی‌‌گردانند. چرا این اتفاق می‌‌افتد؟

خب طالبان بارها اطمینان داده که جای ترسی برای کسی وجود ندارد اما بسیاری از مردم، دارند انتقام می‌‌گیرند. این باید متوقف شود. دولت هم باید از اجرای این عفو، اطمینان حاصل کند.

‌طالبان نمی‌‌تواند یا نمی‌‌خواهد؟

من می‌‌دانم که آقای انس حقانی... ‌یکی دیگر از رهبران شبکه حقانی، یعنی شبکه شبه‌‌نظامی طالبان که اکنون قرار است عفو را اجرا کند... که به‌‌شدت روی این موضوع کار می‌‌کند. اما این امر هنوز برای تمام مقامات دولتی سابق تضمین نشده است.

‌شما به‌‌طور مرتب با رهبران طالبان دیدار می‌‌کنید. آنها چه اندازه در مورد توزیع داخلی قدرت و سیاست‌‌هایشان با هم متحد هستند؟

آنها هم مانند هر سازمان دیگری، اختلاف‌‌نظرهای خود را دارند.

‌می‌‌گویید که برخی از رهبران طالبان از پاکستان دستور می‌‌گیرند، در حالی که برخی دیگر ترجیح می‌‌دهند خود را از اسلام‌‌آباد جدا کنند. درست است؟

طالبان، افغان هستند، حتی وقتی که در پاکستان در تبعید به‌سر می‌‌بردند و از آنجا با ما می‌‌جنگیدند. اما حالا آنها اینجا هستند و بسیارشان میهن‌‌پرست هستند و می‌‌خواهند برای کشورشان کار کنند. من فقط می‌‌توانم از آنها بخواهم که هرکاری که از دست‌شان برمی‌‌آید که افغانستان به استقلال و حاکمیت واقعی دست یابد، به‌‌خاطر منافع ملی انجام دهند. برای این کار همه افغان‌‌ها باید دست‌‌به‌‌دست هم بدهند و در این میان، هم طالبان و هم ناراضیانی که خارج از کشور به‌سر می‌‌برند، باید باشند. درغیراین‌‌صورت نتیجه نمی‌‌گیریم.

‌اسلام‌‌آباد در ازای حمایت چنددهه‌‌ای خود از طالبان چه انتظاری دارد؟

طبیعتا پاکستان در ازای آن خواهان کنترل بر افغانستان است. اما افغان‌‌های میهن‌‌پرست نباید چنین اجازه‌‌ای بدهند.

‌در درخواست خود از طالبان برای جدایی از نفوذ پاکستان، تا چه اندازه موفق شده‌‌اید؟

در زمان جنگ، مردم پاکستان از ما مهمان‌‌نوازی کردند و ما از این بابت، سپاس‌‌گزار آنها هستیم. اما در عین حال آگاهیم که ارتش پاکستان و سرویس اطلاعاتی آن کشور (آی‌‌اِس‌‌آی) چه آسیب‌‌هایی به ما وارد کردند.

‌گویا سرویس اطلاعاتی پاکستان در جنگ طالبان علیه دولت در کابل، حمایت‌‌های شدیدی کرده بود. در سال‌‌های اخیر جنگ، صدها هزار افغان در اثر بمباران یا حملات، جانشان را از دست داده‌‌اند. پدر و برادر شما هم کشته شده‌‌اند. آیا پس از این‌‌همه خونریزی، بخششی در کار خواهد بود؟

این خونریزی‌‌ها یک روز باید متوقف شود. جه بهتر که امروز این اتفاق بیفتد. در دوران تصدی من، کشور تقریبا دوباره درکنار هم قرار گرفته بود و فقط طالبان از آن بیرون بود. آن، اشتباه بود. طالبان اکنون باید از آن موضوع درس بگیرد و هرکاری می‌‌تواند بکند تا پیش از آنکه دیر شود، رقبایش را هم بازگرداند. متاسفانه حالا هم دارم علائم خطرناکی را می‌‌بینم که مخالفان درکنار هم جمع شده‌‌اند. (دختر کوچک کرزی ناگهان وارد دفتر او شد. دختری پنج‌ساله با تی‌‌شرتی زردرنگ که به سوی آغوش پدرش می‌‌رود. کرزی ما را به او معرفی می‌‌کند. دخترک چند کلمه‌‌ای را به انگلیسی می‌‌گوید. کرزی دوباره او را با مهربانی به خارج از اتاق می‌‌فرستد. او تمام مشخصات ظاهر پدری به‌‌شدت مهربان را دارد.)

‌این کشور دوباره در آستانه جنگ داخلی قرار گرفته است؟

امیدوارم این‌‌گونه نباشد. آنچه امروز به آن نیاز داریم، گفت‌‌وگو میان افغان‌‌ها است. در نهایت، لویه جرگه مردم افغانستان باید در مورد تمام موضوعات مهم، از پرچم و حکمرانی کشور گرفته تا نوع حکومت، تصمیم بگیرد. این یگانه راه خروج از این وضعیت است. در صورت عدم موفقیت، نزاع‌‌ها لجام گسیخته می‌‌شود.

‌اقتصاد افغانستان به‌‌طور مصنوعی پیش می‌‌رفت، به‌‌ویژه چون سازمان‌‌های امدادی بی‌‌شماری در آنجا کار می‌‌کردند. حقوق ارتشی‌‌ها را آمریکا پرداخت می‌‌کرد. حالا هیچ‌‌کدام از اینها دیگر وجود ندارد. امروز مردم افغانستان چگونه با این مشکلات دست‌‌وپنجه نرم می‌‌کنند؟

فقر نکبت‌‌باری در جریان است. طبقه متوسطی که در دوران ریاست من ایجاد شد برای رشد کشور حیاتی است. اما این طبقه در حال ناپدید شدن است. استادان دانشگاه‌‌ها، معلمان، کسب‌‌وکارها، مدیران همه رفته‌‌اند. اما این طبقه است که این جامعه را در کنار هم نگه داشته است. بنابراین من از دولت فعلی می‌‌خواهم که هر مشوق ممکنی را فراهم کند تا مردمی که هنوز در حال کار هستند، بمانند و بازهم می‌‌گویم که اگر زنان بخشی از نیروی کار نباشند، هیچ‌‌گاه امنیت در افغانستان برقرار نخواهد شد.

‌منظورتان چیست؟

این زنان تحصیل‌‌کرده باید به سر کار بازگردند؛ آنها بخشی از پیشرفت افغانستان هستند. دولت طالبان باید اطمینان حاصل کند که دوباره به گروهی که نماد پسرفت است، تبدیل نشود.

‌به تازگی با گشت از سوی وزارتِ «امر به معروف و نهی از منکر» مواجه شده‌ایم. متخصصان مذهبی، زنان را در خیابان متوقف و مجبورشان می‌‌کنند تا صورت‌‌هایشان را بپوشانند. آیا حجاب، بخشی از افغانستان است؟

خُب، متخصصان دینی باید در این مورد بحث کنند. اما وقتی از روحانیان پرسیدم، همه آنها گفتند که حجاب به معنای پوشاندن است، اما نه پوشاندن صورت و دست‌‌ها. این چیزی است که من از دوران کودکی به‌‌خاطر دارم. بنابراین در این‌‌باره اظهارنظری نمی‌‌کنم.

‌با کمال احترام، باید بگویم شما نماینده پدرسالارهای سنتی پشتون هستید. همسر شما هیچ‌‌گاه در انظار عمومی ظاهر نشد.

اما او کار کرده است. او متخصص زنان است. وقتی ما در پاکستان به عنوان پناهنده زندگی می‌‌کردیم، او کار می‌‌کرد. فقط در دورانی که من رئیس‌جمهور بودم، او به بیمارستان نمی‌‌رفت و این هم به‌‌خاطر ترتیبات امنیتی دست‌‌وپاگیر بود. او همیشه حجاب داشت اما نه اینکه دست‌‌ها و صورتش را بپوشاند. او به‌‌تنهایی به پاکستان، به ایران و کشورهای دیگر رفت. او با مردم ملاقات می‌‌کند و هر زمانی که دلش بخواهد بیرون می‌‌رود.

‌کمی بیش از یک هفته است که پسر شما، «میرویس» برای زندگی به آلمان آمده است. چرا تصمیم گرفتید که او را از کشور خارج کنید؟

در سال 2020 به پسرم فرصتی برای تحصیل در آلمان پیشنهاد شد اما به عنوان والدین، ما در آن زمان فکر کردیم که بهتر است دبیرستانش را در افغانستان به پایان برساند. متاسفانه شرایط اینجا آنقدر سخت شده که به دلایل امنیتی تصمیم گرفتیم او را به آلمان بفرستیم.

‌نگران جان دختران‌تان هم هستید؟

بله. آنها هنوز کوچک هستند و به‌‌طور مرتب از محدوده امن خانه‌‌مان خارج می‌‌شوند و آن بیرون، دیگر امن نیست.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی