ناتوی خاورمیانه آرزو یا واقعیت؟
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

کشورهای عربی بارها در لحظات کلیدی مناقشات منطقهای، نتوانستهاند هماهنگ شوند
ماه گذشته عبدالله دوم، پادشاه اردن حمایت خود را برای تشکیل اتحادی نظامی مانند ناتو، مختص خاورمیانه اعلام کرد. علاقه به ایجاد یک پیمان نظامی منطقهای به دوران جنگ سرد و زمانی که بریتانیا در سال 1955 به ایجاد پیمان بغداد کمک کرد، بازمیگردد. گرچه این اتحاد، سه سال بعد با کودتایی که سلطنت را در عراق سرنگون کرد، فروپاشید. این فقط نمونهای از تلاشهای متعدد برای همکاریهای نظامی منطقهای است که طی سالها پایهگذاری شده است. ماه گذشته نشستی در شرمالشیخ در مصر، افسرانی نظامی از آمریکا، اسرائیل، اردن، مصر و امارات را گردهم آورد تا تهدیدات پهپادی و موشکی بالستیک ایران را ارزیابی کنند. اخیرا آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا نشستی را با همتایان خود در همین کشورها و مراکش برگزار کرده تا پیش از سفر نیمه جولای جو بایدن به منطقه، در مورد مسائل امنیتی گفتوگو کند، اما بعید است بایدن بهتر از اسلاف خود عمل کند. طرح دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین ایالاتمتحده آمریکا در سال 2017 برای ایجاد یک اتحاد استراتژیک خاورمیانه بود که از ناتو الگوبرداری شده بود. به گزارش اندیشکده ژئوپلیتیکال فیوچرز، اگرچه اتحاد استراتژیک خاورمیانه (MESA) آغاز نشده، تلاشها برای ترغیب رهبران منطقه بهمنظور توافق بر سر یک آرایش امنیتی مشارکتی، ادامه یافته است. ماه گذشته نشستی در شرمالشیخ در مصر، افسرانی نظامی از آمریکا، اسرائیل، اردن، مصر و امارات را گردهم آورد تا تهدیدات پهپادی و موشکی بالستیک ایران را ارزیابی کنند. اخیرا آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا نشستی را با همتایان خود در همین کشورها و مراکش برگزار کرده تا پیش از سفر نیمه جولای جو بایدن به منطقه، در مورد مسائل امنیتی گفتوگو کند، اما بعید است بایدن بهتر از اسلاف خود عمل کند. خصومت ریشهدار، بدگمانی همیشگی به یکدیگر و اختلافنظر در درک تهدیدات خارجی، حتی مانع از همکاریهای سطح پایین شده، چه رسد به تشکیل پیمانی نظامی. به گزارش اندیشکده ژئوپلیتیکال فیوچرز، کشورهای عربی بارها در لحظات کلیدی مناقشات منطقهای، نتوانستهاند هماهنگ شوند. برای نمونه، ارتشهای عربی در جنگ 1948 علیه اسرائیل در هماهنگی برنامههایشان ناموفق بودند و همین امر منجر به پیروزی قاطعانه اسرائیل شد. کشورهای عربی در سال 1950 معاهده دفاع مشترک و همکاری اقتصادی را پذیرفتند. آنها فرماندهی نظامی عربی واحدی را ایجاد کردند که تا سال 1964 بدون فعالیت مانده بود، اما در آن زمان، آنها در اجلاس سران کشورهای عربی تصمیم گرفتند تا شاخههای رود اردن را منحرف کنند و نیروهای سوری و عراقی را به لبنان و اردن فرستادند تا از مناطق تغییر مسیر رودخانهها، محافظت کنند. هر دوی این کشورها متعاقبا از پذیرش واحدهای نظامی عربی در خاک خود امتناع کردند. با این حال در آستانه جنگ 9روزه در سال 1967، ملک حسین، پادشاه اردن، توافقنامهای دفاعی را با مصر امضا کرد و افسری مصری را به رهبری ارتش اردن منصوب کرد. او به یک لشکر ارتش عراق اجازه داد به اردن وارد شوند و به ارتش اردن دستور داد تا مواضع اسرائیلیها را در غرب اورشلیم، گلولهباران کنند. با وجود تضمینهای لوی اشکول، نخستوزیر اسرائیل مبنی بر عدم تسخیر کرانه باختری از سوی اسرائیل در صورت عدم رفتارهای خصمانه ارتش اردن، او چنین کاری کرد. ملک حسین باتوجه به اینکه مردم فلسطینی، دست رد به سینه هاشمیها زده بودند و پدربزرگش، ملک عبدالله اول را در سال 1951 ترور کرده بودند، به این نتیجه رسیده بود که پادشاهی او بدون کرانه باختری، راحتتر خواهد بود. در سال 1973، مصر و سوریه بدون هیچ استراتژی جنگیای به جنگ با اسرائیل رفتند. انور سادات، رئیسجمهوری مصر خواهان جنگی محدود بود تا آمریکا را برای اجرای قطعنامه سازمان ملل که از اسرائیل خواسته بود تا از سرزمینهای اشغالشده در سال 1967 عقبنشینی کند، قانع کند. در مقابل حافظ اسد، رئیسجمهوری سوریه، معتقد بود که او میتواند بلندیهای جولان را دوباره بهدست بیاورد. فقدان هماهنگی و اهداف جنگی متفاوت آنها، اسرائیلیها را قادر کردتا 40 کیلومتری دمشق پیشروی کنند. شورای همکاری خلیج فارس، متشکل از عربستان سعودی، اماراتمتحده عربی، عمان، قطر، بحرین و کویت از ترس هژمونی ایران و عراق، به دنبال ایجاد نیرویی نظامی برای دفاع از اعضای خود در مقابل برنده جنگ ایران و عراق بود. در سال 1984 این شورا «نیروی سپر جزیره» را مستقر در نزدیکی مرز عربستان و عراق تشکیل داد. با این حال، عدم توافقها در داخل این گروه خصوصا بر سر استقرار نیروها، مانع از این شد که تعداد نیروها از 4 هزار نفر بیشتر شود و همین شد که نتوانستند از حمله عراق به کویت در سال 1990 جلوگیری کنند. در «اعلامیه دمشق» که بلافاصله پس از بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت توسط ائتلاف به رهبری آمریکا صادر شد، مصر و سوریه متعهد شدند تا نیروی نظامی برای دفاع از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس علیه تهدیدات خارجی فراهم کنند. عربستان سعودی و اماراتمتحده عربی که به نیت آنها بیاعتماد بودند، وقعی به این اعلامیه ننهادند و برنامههای جداگانهای را برای ساختن ارتشهای خود با کمک غربیها آغاز کردند. در دسامبر 2013 اعضای شورای همکاری خلیج فارس تاسیس فرماندهی واحد نیروهای مسلح را متشکل از 100 هزار نیرو که نیمی از آنها برای عربستان بود، اعلام کردند. سه ماه بعد عربستان سعودی، امارات و بحرین، به منظور اعتراض به سیاست خارجی قطر، سفرای خود را از این کشور فراخواندند و فرماندهی نظامی پیشنهادی را متوقف کردند. در سال 2015، عربستان سعودی و امارات، «عملیات طوفان قاطعیت» را علیه شورشیان حوثی در یمن بهراه انداختند. هفت کشور عربی پیشنهاد شرکت در جنگ را دادند اما خیلی سریع از آن کنار کشیدند. در سال 2019 اماراتمتحده عربی که بر تامین امنیت جنوبی یمن متمرکز بود هم از جنگ کنارهگیری کرد و در عوض تصمیم گرفت برای پیگیری اهدافش، بر وابستگان محلیاش متکی باشد. عربستان سعودی با استفاده از نیروهای ارتش یمن، مزدوران آفریقایی و نیروی هوایی خود، بهتنهایی به جنگ ادامه داد. در سال 2016 عربستان سعودی از 20 کشور عربی دعوت کرد تا در رزمایش نظامی متظاهرانهای با اسم رمز «رعد شمالی» که در نزدیکی مرز کویت، در فاصلهای کمتر از 400 کیلومتری شهر آبادان در ایران بود، شرکت کنند. این مانورهای نمادین، حدود یک ماه طول کشید و کشورهای بیارتباط با سیاستهای خاورمیانه مثل مالزی، سنگال، مالدیو و موریس هم در آن شرکت کردند. قطر، دیگر شرکتکننده در این رزمایش، تنها یک سال بعد مورد محاصره سه ساله به رهبری عربستان سعودی، مصر و بحرین قرار گرفت.
موانع مشارکت
یکی از موانع مشارکت برای کشورهای عرب در غرب آسیا، ترس از تخاصم ایران است. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و اردن درک میکنند که تهران قادر است رژیمهای آنها را بیثبات کند. خواست ایران، تسلط بر خلیجفارس است، اگرچه به مشارکت با رژیمهای خاص فارغ از جهتگیری ایدئولوژیکشان تمایل نشان داده است. برخی از کشورهای منطقه ازجمله عمان، قطر، کویت و امارات در مواجهه با این واقعیت، درجات مختلفی از مشارکت با ایران را حفظ کردهاند. هربار که امارات به اسرائیل نزدیکتر میشود، مقامات بلندپایهای را به تهران میفرستد تا به مقامات ایران اطمینان دهد که اجازه نخواهد داد قدرتهای خارجی از خاک آن کشور به ایران حمله کنند. حاکم دبی بارها خواهان کاهش تحریمها علیه تهران شده است. از سوی دیگر مصر و کشورهای شمال آفریقا که دارای قدرتمندترین نظامیان عرب هستند، ایران را دشمن نمیبینند و بعید است به اتحادی بپیوندند که ایران را تهدیدی برای خود تلقی میکند. با این حال کشورهای دیگر، ایران را تهدید امنیتی بزرگی میبینند. این امر توضیح میدهد که چرا اردن حضور نظامی روسیه را در سوریه بهمثابه قدرتی ثباتبخش هم علیه جنبشهای اسلامی افراطی و هم علیه نیروهای نیابتی ایران در مرزهای شمالی خود میبیند. البته این نکته قابل توجه است که جنگ در اوکراین، منجر به خروج نیروهای روسیه از جنوب غرب سوریه و جایگزین شدن شبهنظامیان طرفدار ایران با آنها شده است. آنها علاوه بر ایجاد خطر امنیتی در قاچاق مواد مخدر به منطقه خلیج فارس از طریق اردن فعال شدهاند و همین امر موجب درگیریهای مرزی مکرر با ارتش اردن شده است. با این حال اردن از انتقاد از ایران امتناع کرده و فقط به گروههای مسلح سرکش فعال در فعالیتهای غیرقانونی در داخل مرزهایش اشاره کرده است. عدم تمایل ملک عبدالله دوم به اینکه ایران را تهدید بنامد، تردیدهایی را در مورد حمایت او از یک اتحاد منطقهای به سبک ناتو ایجاد کرده است. گرچه او پایههای منطقی این طرح را مشخص نکرده، بهنظر میرسد که نگران تجدید حیات داعش در سوریه به دلیل مشغولیت روسیه به جنگ اوکراین و احتمال موج دوم خیزشهای عربی است. مانع دیگر برای اتحاد امنیتی منطقه این واقعیت است که کشورهای عربی مدتهاست به کفیلهای امنیتی خارجی وابسته هستند. پنج کشور شورای هماهنگی خلیجفارس از قرن نوزدهم تا زمان استقلالشان بین سالهای 1961 و 1971، برای دفاع از خود بهعنوان تحتالحمایههای بریتانیا به لندن متکی بودند. در همین حال سعودیها در سال 1945 بر سر مراودات امنیتی با فرانکلین روزولت، رئیسجمهوری آمریکا به توافق رسیدند. از سال 2015 آمریکا، یکپارچهسازی سیستمهای موشکی بالستیک شورای همکاری خلیجفارس، مدرنسازی دستگاههای امنیتی، انجام تمرینهای نظامی بیشتر و ارتقای تواناییهای ضدتروریستی آنها را مطرح کرده است اما کشورهای حوزه خلیجفارس، خواهان مداخله مستقیم غربیها هستند. آنها در سالهای اخیر، به چندین کشور بهویژه آمریکا حق تاسیس پایگاههای نظامی در خاک خود را دادهاند. خاندان سلطنتی عربستان به توانایی نیروهای مسلح خود برای دفاع از کشور علیه تهدیدات خارجی، حتی شبهنظامیانی مانند حوثیها یا نیروهای عراقی حشدالشعبی حامی ایران اعتماد ندارند. در چهار دهه گذشته ریاض صدها میلیارد دلار خریدهای نظامی داشته است و هنوز هم ارتشی مبارز ندارد. این کشور در سال 2015 از دولت اوباما خواست تا تعهدی رسمی برای دفاع از عربستان در مقابل ایران بدهد که البته نصیبش نشد. گرچه آمریکا غالبا عزمی تزلزلناپذیر برای دفاع از سعودیها و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ابراز میکند، درنهایت خواهان حفظ توازن منطقهای در خلیج فارس است نه شکست ایران. بهعلاوه، مقامات ارشد آمریکا برای رهبری عربستان احترام زیادی قائل نیستند. سه رئیسجمهوری آخر ایالاتمتحده اظهاراتی منفی در مورد پادشاهی عربستان بیان کردهاند. اوباما سعودیها را «مفتخور» خوانده بود، ترامپ به ملک سلمان گفته بود که او یعنی ملک سلمان، بدون حمایت آمریکا حتی دو هفته هم دوام نخواهد آورد و بایدن هم گفته که دولت سعودی «مدارای بسیار اندکی به لحاظ اجتماعی دارد». باوجود هیاهو بر سر آغاز عصر جدیدی در مشارکت اعراب و اسرائیل بهراه افتاده، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد اسرائیل به چیزی بیشتر از روابط تجاری با امارات متحده عربی و عربستان سعودی علاقهمند است. شاید اسرائیل مشتاق فروش سیستمهای ضدموشکی پیشرفته به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ارتقای روابط تجاری باشد، اما اینکه اعراب انتظار داشته باشند اسرائیل از طرف آنها با ایران بجنگد، آرزویی بیش نیست. سعودیها میدانند که تضمین تعهد مهمتر آمریکا برای محافظت از آنها، جایگزین بهبود روابطشان با ایران نخواهد بود. باوجود مذاکرات جاری میان ریاض و تهران در بغداد، فقدان اعتماد، مانع هرگونه توافق قابلاجرا میان آنها خواهد شد. بهعلاوه عربستان سعودی مادامی که محمد بن سلمان، جانشین پدرش نشده روابط خود را با اسرائیل عادیسازی نخواهد کرد. حتی آن زمان هم سعودیها چنین توهمی ندارند که اسرائیل تضمینهایی امنیتی فراتر از آنچه واشنگتن به آنها ارائه میدهد، بدهد. اتحادهای نظامی برای رفع نگرانیهای امنیتی خاص تشکیل میشوند که برای همه کشورهای مشارکتکننده واضح است که در منطقه کشورهای عربی، تغییرات مداوم سیاست، اجازه ایجاد ائتلاف امنیتی پایدار و بادوامی را نمیدهد.